مدتی است که موضوع علی علیزاده در رسانههای مختلف فارسیزبان و شبکههای اجتماعی مطرح است. وی که یک فعال رسانهای و کارمند شبکه بی بی سی انگلیس است به دلیل مواضعی که علیه برخی رسانههای فارسیزبان فعال علیه جمهوری اسلامی ایران اخذ کرده است، هم در شبکههای اجتماعی مورد توجه قرار گرفته است و هم با مخالفتهایی از سوی شبکههای مذکور و برخی جریانهای رسانهای داخلی روبهرو شده است.
علیزاده اخیراً با انتشار فیلمی کوتاه در آن از تهدیداتی سخن گفت که از سوی شبکه ایران اینترنشنال علیه وی مطرح شده است. وی در فیلمها و توئیتهای قبلی خودش از رابطه مالی این شبکه و شبکههای دیگر ضدایرانی با برخی رژیمها مانند رژیم سعودی خبر داد. هدف وی به اذعان خودش و ادبیاتی که استخدام میکند، روشن کردن افکار عمومی جامعه از روندهای تشکیل این شبکهها و اهداف ضدایرانی آنهاست که در قالب ملی گرایی و دفاع از هویت ایرانی مطرح میکنند.
علیزاده ۱۸ سال است که در انگلیس زندگی میکند و یک شهروند اروپایی محسوب میشود، اما به نظر میرسد، علقههایش با ایران بسیار واقعیتر و قویتر از افرادی باشد که این شبکهها را راهاندازی و در آن فعالیت میکنند. بر اساس همین علقه و عرق ملی است که خود را مکلف به ورود در این عرصه با علم به همه خطرات و محدودیتها کرده است.
به گفته وی وکیل شبکه ایران اینترنشنال وی را تهدید کرده یا همه فیلمها و پیامهایش را که در آن به رابطه مالی این شبکه و مالک و مدیر اشاره کرده است، از شبکههای اجتماعی حذف کرده و رسماً عذرخواهی کند یا اینکه منتظر عواقب آن باشد. بر خلاف فیلمهای قبلی نوعی نگرانی در صدا و چهره علیزاده احساس میشد با آنکه وی تلاش داشت این نگرانی را پنهان کند. به نظر میرسد تهدیدات بسیار بیشتر از یک تهدید حقوقی باشد، همانطور که خود وی با اشاره به ماجرای قتل خاشقجی داشت.
علیزاده همانطور که خود وی نیز اذعان داشت باید هزینه اقدامات خود را بپردازد. اساساً در جهان حاکمیت زر و زور تزویر؛ بیان حق و حقیت با هزینههای سنگینی همراه است. همانطور که جمال خاشقجی با همه اعتقادی که به رژیم سعودی داشت تنها به دلیل بیان دو حقیقت از رفتار بن سلمان ولیعهد سعودی کشته شد. اعتراض به جنگ با یمن و انتقاد به نزدیکی عربستان با رژیم اسرائیل!
بن سلمان با پرداخت مستقیم ۹۲ هزار پوند سالانه به مدیر شبکه اینترنشنال در واقع مالک اصلی این شبکه است. شبکهای که ظاهراً نام ایران را برای خود انتخاب کرده است و دلسوزی برای ایران و ایرانی را نمایش میدهد. بن سلمانی که رسماً همه ظرفیتهای سیاسی و فرهنگی و مالی خود را برای مقابله با ایران بسیج کرده و رسماً از انتقال جنگ به عمق استراتژیک ایران سخن میگوید.
تردیدی نیست که علیزاده هزینه این جسارت به ساختار زر زور و تزویر را بهزودی پرداخت خواهد کرد. خود وی نیز به آن معترف است. اما وقتی پرداخت این هزینه هم برای وی و هم برای جامعه ایرانی شیرین میشود که افکار عمومی ایران خود را ابزار این رسانهها قرار ندهند.
تلاش علیزاده در واقع تلاش برای آزادی افکار عمومی ایران از زندان این رسانههاست. (البته آن بخش که مقهور فضاسازی این رسانهها هستند و تلاش میکنند دیگران را نیز با خود همراه سازند.) رسانههایی که تلاش دارند ایرانی؛ آنی را ببیند و بشنود و فکر کند و نهایتاً عمل کند که او خواستار آن است و بهعبارت دیگر افکار عمومی مرکب راهوار طراحان و مالکان این شبکهها به سمت هدف غایی آنها باشد.
ژان پل سارتر، فیلسوف فرانسوی کسانی را که از دریچه چشم دیگری به جهان و زندگی نگاه میکنند؛ زندانی دیگری میدانست. نکته مهم دیگری نیز در پیام اخیر علی علیزاده وجود داشت. وی از جریان خاصی در ایران که شبکه رسانهای قدرتمندی نیز در اختیار دارند؛ ملتمسانه خواستار مرزبندی با این شبکههای خارجی شد. جریانی که راه نقد از ساختار با هدف اصلاح را اشتباه میپیماید.
همانطور که اخیراً یکی از شخصیتهای این جریان اعتراف کرد که سخن آنها با براندازان تفاوتی ندارد! این جریان با همه توان از رفتارهای منطقهای ایران انتقاد میکند( آمریکا و رژیم اسرائیل و اروپا نیز همین را می گویند) آنها تلاش میکنند به افکار عمومی القا کنند که حمایت ایران از فلسطین در چارچوب منافع ملی ایران نیست، بلکه القا کنند حمایت از فلسطین در چارچوب منافع عدهای برای ماندن در راس هرم قدرت در ایران است! این جریان حضور ایران در عراق و سوریه را بر اساس نگاه مدعیانه ملیگرایانه خود محکوم میکنند و نیروی قدس سپاه را نیروی مداخلهگر معرفی میکنند. همچنین اخباری از رفتارهای خاص عرب عراق زائر و گردشگر در ایران خصوصاً مشهد را با تحلیلهای خاص منتشر میکنند و نوعی عربستیزی را به عنوان مقدمه اسلامستیزی در جامعه ایرانی دنبال میکنند.
جریانی که نامه به اوباما نوشته و خواستار افزایش فشار به نظام سیاسی ایران میشوند! اما همین جریان علیزادهها را به دلیل تلاشش برای آزادی افکار عمومی ایران از زندان رسانههایی که با پول و بر اساس سیاستهای خطرناکترین رژیم عربی ضدایرانی ایجاد و مدیریت میشود، مورد نکوهش قرار میدهند! جریانی که چشم بر سفر یکی از تئوریسینهای خود به عربستان و دیدار با مسوولین سیاسی عربستان میبندند! جریانی که از کنار سفر رضا پهلوی به عربستان و دریافت کمک مالی هنگفت از آن با هدف تامین منابع مالی فعالیتهای ضدایرانی آرام میگذرند. جریانی که اتحاد گروهک منافق با وهابیت هیچ گزشی در آنها ایجاد نمیکند.
منبع: صبح نو