به گزارش پایگاه 598 به نقل از تسنیم، مردم از ساعات ابتدایی صبح در خیابان شهریار حضور یافته و خیابانهای منتهی
به تالار وحدت برای بدرقه بازیگر محبوبشان آمده بودند.وضعیت ورود به تالار
نیز با هجوم مردم مختل شده بود که باعث شد بخشی از خبرنگاران و عوامل
بنیاد رودکی امکان ورود به محل کار خود را نداشته باشند.
مراسم تشییع پیکر مرحوم انتظامی دربرابر در اصلی تالار وحدت با
سخنرانی پرویز پرستویی آغاز شد. پرستویی در سخنان خود گفت:«مگر این سینما
چند عزت الله انتظامی داشت که یکی از آنان را در حال راهی کردن هستیم. مگر
یک انسان رنجور چند پدر دارد که داریم پدر سینمای ایران را دفن میکنیم.»
علی نصیریان به عنوان سخنران بعدی با رخساری مغموم با قدردانی از حضور مردم
، عزت الله انتظامی را هنرمند ملی نامید که با اقبال مردم مواجه شد.
وی گفت: روح نقشهای او در جان مردم جا گرفته است و تاکید کرد به واسطه فعالیتهایش نمرده است.
او با چشمانی گریان گفت که انتظامی من برای تشییع تو نیامده بودم و من میخواستم بار دیگر با هم همبازی شویم.
وی با یادآوری خاطرهای در سالهای گذشته گفت: انتظامی به من گفت وقتی من مردم میخواهم تو سر قبرم آواز بخوانی.
نصیریان پس از این گفته آوازی دشتی با مصرع دلم تنگ و آسمان تنگ خواند.
او خطاب به انتظامی گفت من به عهدم وفا کردم ولی تو ما را تنها گذاشتی.
نصیریان با اشاره به خاطرات گذشته و افتتاح شبکه خصوصی در دهه چهل و حضور
هنرمندان تئاتر در آن سالها در تلویزیون انتظامی را جوانی خوشطبع نامید
که پس از مدتی در گروه او عضو میشود و در نمایشهای هفتگی که عموماً
ایرانی بودند او درخشید و این درخشش در نمایشهای ایرانی موجب معرفی شدن تو
به جامعه شد.
او انتظامی را چشمهای جوشان توصیف کرد که میتوانست سیراب کند و گفت:«
امتیاز بزرگ او شوخ طبعی بود که همه چیز را با طنازی و حاضرجوابی پاسخ
میداد. همه چیز را قشنگ دست میانداخت. در سنگلج در نمایش بنگاه تئاترال
به شوخی به بنگاه رودکی که فقط در آن اپرا اجرا میشد میگفت تالار زورکی و
به او گفتند که این واژه را نگوید. او معتقد بود نمیشود زورکی به مردم
اپرا داد. ما سه دهه با هم همگروه بودیم. او یکی از رکنهای مهم در سینما و
تئاتر مدرن ایران بود.»
او با بیان اینکه کسی نمیتواند جایگزین کسی شود از جوانان خواست تلاش کنند تا خلأهای به وجود آمد را پر کنند.
مجید انتظامی در مقام سخنران دیگر با یاد پرسشی از پدرش که چگونه میشود
مردمی بود، گفت: پدرم میگفت عاشق باش و من به حرفش فکر میکنم.
او با یادی از روزهای پیش از فوتش گفت: به من گفت نگران نباش تو عاشق مردم
باش مردم به تو کمک میکنند و من تمام تلاشم را کردهام مردم را دوست داشته
باشم. در این چند ماهه برای چند روز بیشتر داشتنش بیمارستانهای بسیاری
رفتم. جواهری بود که به عنوان پسر نتوانستم به خوبی از او مراقبت کنم.
نماز میت بر پیکر انتظامی را حجتالاسلام دعایی خواند.