این اما تمام ماجرا نیست. ترامپ دقیقا از همان زمانی که امضایش را پای برگه خروج آمریکا از برجام میانداخت، با اطمینان بالایی از این حرف میزد که آنها (ایرانیها) یک روز برای مذاکره بازخواهند گشت! ترامپ بخوبی میداند آنچه تداوم حضورش در کاخ سفید را در سال ۲۰۲۰ تضمین میکند، تنها اقتصاد نخواهد بود. ترامپ به دلیل حواشی خاص زندگی شخصی، چفت و بست نداشتن دهانش، اتهام به اینکه مهره دلخواه روسهاست، خروج از برجام، امضای قوانین مهاجرتی و حواشی دیگری که طبعا از این پس نیز به وسیله خود او و رقبایش ایجاد خواهد شد، چهره مورد مناقشهای در جامعه آمریکاست.
چنانکه قابل تصور است، ترامپ برای این بخش از پازل موفقیتش در ۲۰۲۰ هم برنامه مفصلی ریخته است. شروع مذاکرات هستهای با کرهشمالی، آزاد کردن گروگانهای آمریکایی
از این کشور بدون پرداخت حتی یک سنت پول، بازگرداندن بقایای اجساد سربازان
آمریکایی جنگ کره از کرهشمالی و تخریب داوطلبانه سایت آزمایشات هستهای
کرهشمالی، واقعیاتی است که میتواند به بهبود وجهه ترامپ در جامعه آمریکا
بینجامد.
ترامپ بهجد معتقد است سیاست خارجی او از اوبامایی که برای بازگرداندن جاسوسان آمریکایی از ایران، حاضر به پرداخت ۸/۱ میلیارد دلار به ایرانیها شده، قویتر است. ترامپ اما به این حد قانع نیست و میخواهد رکوردی همیشگی را برای خود در تاریخ آمریکا ثبت کند: تسلیم تام و تمام ایران! حربه ترامپ برای رسیدن به چنین قلهای نیز چیزی جز آنچه از او خبر داریم، نیست؛ رجزخوانی، تهدید و فشار اقتصادی! ترامپ اما اخیرا گفته حاضر است بدون هیچ پیششرطی با مقامات ایرانی در هر جایی که آنها بگویند، ملاقات کند.
این یعنی آنکه ترامپ با شم تجاری خود، همین اکنون را برای شروع
بازی موش و گربه با افکار عمومی ایران و آمریکا و البته دولت ایران مناسب
دیده است. ترامپ از این پس نیز ترکیبی از تشدید جنگ اقتصادی و پیشنهاد
مذاکره را پیش روی ایران خواهد گذاشت. اینجا ممکن است سوالی مطرح شود: آیا
ممکن است مذاکره مدنظر ترامپ، به بازگشت او به برجام منتهی شود؟! پرواضح
است که چنین امری از محالات است، چرا که اولاً با رویکرد کلی ترامپ تضاد
صددرصدی دارد و ثانیاً در صورت بازگشت فرضی او به برجام در عالم خیال هم،
باز با شناختی که از شخصیت ترامپ داریم، ممکن است همان فردایش از آن خارج
شود.
روشن است که در چنین شرایطی، ذوق کردن برای پیشنهاد مذاکره ترامپ، جز از کسی که از حیث عقلی کلا مرخص است، متوقع نیست. حسن روحانی البته پیش از این، مذاکره ایران نه، بلکه مذاکره کرهشمالی با آمریکا را هم دیوانگی دانسته بود!
در چند روزی که از پیشنهاد مذاکره ترامپ گذشته اما دیوانگان متعددی
در مملکت پیدا شدهاند. این البته شاید بیادبی باشد که همه آنها را
دیوانه بنامیم. دقیقتر این است چنین رسانهها و افرادی را شرکای تجاری
ترامپ بدانیم. بهنظرم ترامپ به پشتوانه بوقهای رسانهای همین تاجران و
خائنان دیوانهنما بود که دقیقا پس از امضا انداختن پای برگه خروج از
برجام، حرف از بازگشت قطعی ایرانیها برای مذاکره میزد.
مسابقه علی مطهری و ناطق نوری به عنوان نابغههای عرصه سیاست مُدن اما در این میدان دیدنی است. علی مطهری با اینکه به مدد نبوغ خاص خود میگوید اوضاع اقتصادی فعلی تقصیر منتقدان برجام است! ولی معتقد است مذاکره در شرایط کنونی، چیزی جز خواری و ذلت نیست. ناطق نوری اما برخلاف همکار خود از مذاکره با ترامپ استقبال کرده است! محسن هاشمی، فرزند مرحوم آیتالله نیز ذوقزدهتر از همه، پیشنهاد صلح با ترامپ را ارائه کرده است.
تکرار مکررات میتواند آزاردهنده باشد، ظاهرا اما لازم است برای
هزارمین بار به این نوابغ سیاسی- اقتصادی یادآور شویم که طبق گفته
کارشناسان اقتصادی حامی و منتقد دولت، تاثیر تحریمها بر
اقتصاد ایران در بالاترین حد آن، ۱۵ الی ۲۰ درصد است و راهکار اساسی اصلاح
وضع اقتصاد است، همچنان که در سال ۹۲ مذاکره نبود، اکنون نیز نیست. وانگهی
از آن مذاکره چه طرفی جز دلار ۱۲ هزار تومانی بستید که به دنبال مذاکرهای
دیگر، آن هم با ترامپ هستید؟!
آن هم در حالی که پمپئو، وزیر خارجه دولتش ساعتی پس از اظهارات
ترامپ، درباره مذاکره مدنظر ترامپ گفته: «اگر ایرانیان رفتارشان را با مردم
خود به طور بنیادین تغییر بدهند، رفتارهای مخربشان در منطقه را کاهش
بدهند و بتوانند توافق هستهای را بپذیرند که واقعا جلوی ساخت بمب هستهای
را بگیرد، آن وقت رئیسجمهوری گفته حاضر است با آنها گفتوگو کند». آقایان
این بوی کباب نیست که میآید، باور کنید خر داغ کردهاند!