در حالی که رئیسجمهور آمریکا در اقدامی نامتعارف و با شیوهای گانگستری برجام را نقض کرد و با ادبیاتی اهانتآمیز به طرح خواستههای غیر منطقی از کشورمان پرداخته و تشدید تحریمهای ظالمانه را دنبال میکند، عدهای از به اصطلاح فعالان سیاسی با صدور نامهای از مسئولان نظام درخواست کردهاند که با ترامپ وارد مذاکره شوند.
این افراد که طیفی از به اصطلاح فعالان سیاسی خارج تا داخل کشور را شامل میشوند و برخی از آنها متأسفانه دارای سابقه حضور در درون نظام و وابستگی به برخی جناحهای سیاسی داخلی هستند، ولی در این خواسته فارغ از مرزبندیهای سیاسی و هویتی گذشته خود که بعضاً مدعی چپگرایی و ضد امپریالیستی نیز به شمار میآمدند، با اتخاذ این رویکرد تعجببرانگیز خواستار مذاکره با دونالد ترامپ شدهاند.
اگرچه با توجه به سوابق سیاسی و هویتی امضاکنندگان، چگونگی رسیدن آنها به این تقاطع و نقطه سیاسی مشترک خود جای بررسی و تحلیل دارد، اما آنچه موجبات شگفتی بیشتر را فراهم میکند، همسویی آشکار این مدعیان شناخت و عقلانیت با اهداف کاخ سفید در این مقطع تاریخی است که فاقد هر نوع پیچیدگی و پنهانکاری است؛ یعنی این دعوت به مذاکره دقیقاً تکرار خواسته کاخ سفید است که پس از نقض برجام چند بار از زبان ترامپ و پمپئو وزیر خارجه در اختیار و تابع ترامپ به صراحت اعلام شده است.
سران فعلی کاخ سفید که محدودیتهای قید شده در برجام را برای فعالیتهای هستهای کشورمان ناکافی دانسته و خواستار دائمی کردن آن و همچنین تحمیل محدودیتهایی بر توان موشکی و نفوذ منطقهای کشورمان هستند، خروج از برجام و تشدید تحریمها را ابزاری برای فشار بر مردم و مسئولان کشور تلقی کرده و به دنبال واداشتن جمهوری اسلامی ایران به معامله و بلکه انصراف از امتیازات و دستاوردهایش در حوزههای راهبردی برآمدهاند. متأسفانه دعوت مسئولان نظام به مذاکره از سوی این جمع مدعی سیاست و روشنفکری دقیقاً همسویی با ترامپ، نتانیاهو و بنسلمان محسوب میشود که فشارهای تحریمی را برای نیل به اهداف ذیل دنبال میکنند:
۱ـ ایجاد شکافها و دوقطبیهای داخلی در جمهوری اسلامی که یکی دوقطبی مذاکرهـ مقاومت است.
۲ـ ایجاد نارضایتی در مردم و مقصر جلوه دادن مسئولان نظام در فشارهای پدید آمده و بسترسازی برای اعتراض و بلوای داخلی که مسئولان را به سمت مصلحتجویی و سازش سوق دهد.
با توجه به همین اهداف و سناریوهای طراحی شده است که ترامپ به صراحت میگوید ایرانیها به میز مذاکره برخواهند گشت.
و جای شگفتی اینجاست که این مدعیان روشنفکری و سیاست نیز دقیقاً به نفع سران کاخ سفید آتش تهیه ریخته و آنان را تشویق به پیشروی برای دستیابی به اهداف پلیدشان میکنند، حال آنکه ماهیت رئالیستی و کاسبکارانه ترامپ و تیم همراهش ایجاب میکند، هزینه سنگین این عهدشکنی و همصدایی مردم و مسئولان و اراده ملی را در ایستادگی بر منافع و عزت ایران اسلامی متوجه شوند.
ترامپ
و تیم همراهش که با دیوانهنمایی و اتخاذ ژست تهاجمی به دنبال تحمیل
خواستههای ظالمانه و غیر منطقی خود هستند، تنها در مواجهه با اقتدار ملی
کشورمان حاضر به پذیرش واقعیت بوده و از مطالبات اهانتبار خود دست خواهند
کشید. نامه دعوت به مذاکره، این پیام اشتباه را به سران کاخ سفید میدهد که
فشارهای آنان مؤثر بوده و اولین رخنهها را برای دستیابی به اهداف فوق،
پدید آورده است. از این رو نامه، مشوق ترامپ به تشدید و ادامه فشارها است
که اگر از روی خیانت نباشد، حتماً نوعی سادهاندیشی یا اشتباه راهبردی است
که نویسندگان را به همسویی با جبهه دشمن کشانده است.