به گزارش پایگاه 598 به نقل از فارس، در ایام نوروز تخت جمشید و مجموعه پاسارگاد یکی از مناطق توریستی بود که بسیار مورد استقبال قرار گرفته بود، در این میان روحانیان و مبلغان هم حضوری متفاوت در مجموعه داشتند که برخی آنها مسلط به تاریخ باستان به شبهات پیرامون آن پاسخ میدادند، البته امسال که نهمین سال حضور آنها است، نوع فعالیتهایشان رنگ و بوی دیگر گرفته بود، استفاده از روش چهره به چهره و حضور مستقیم در میان مردم در مجموعه جهانی تخت جمشید، گفتوگو و ارتباط با بخش کارگری و خدماتی مجموعه، همچنین ایجاد فضای شاد و مفرح برای کودکان و ایجاد یک حس خوب برای با حجابشدن نوگلان را میتوان به عنوان بهترین برنامههای نوروز امسال توصیف کرد.
خیمههایی با عنوان خیمه معرفت «آرامش بهاری» در
تخت جمشید در شش بخش کودکان، بانوان، برادران، عمومی، استیج، تاریخ و
ادیان ایران باستان با حدود 42 عنوان برنامه به ارائه خدمات برای گردشگران
میپرداخت، کودکان در غرفههای خود با نقاشی و رنگآمیزی، حجاب عروسکی،
قرآن بخوانید، سفال، گریم، کاغذ و قیچی، شکلسازی با بادکنک، مسابقات،
جاگورتا، آموزش ساخت استاپ مشن، نگارخانه و صدف سرگرم میشدند.
بانوان نیز ضمن آموزش آموزش ویترای و ژله، در قسمت حجاب و عفاف با بستن انواع شال و روسری آشنا میشدند و برادران نیز در غرفه تیروکمان قدرت و توانایی خود را در پرتاب کردن تیر امتحان میکردند.
در کنار آن برپایی نمایشگاه کتاب و انجام داده مشاوره وقف، اعتقادی، ازدواج و خانواده هم به چشم میخورد و به علت گستردگی مکان، در قسمتهای مختلف تخت جمشید شامل ورودی تخت جمشید، نمازخانه چوبی، خیمه معرفت، نمازخانه مجموعه تخت جمشید و فضای باز در مجموعه تخت جمشید گاهی در سه نوبت نماز جماعت اقامه میشد.
از برنامههای روزانه این مبلغان همچنین میتوان به اجرای نمایش عروسکی، اجرای نمایشهای عمو رمضون، اجرای مسابقات کودک، برادران و خانوادگی، حافظخوانی و مسابقه بیسابقه اشاره کرد.
میانگین بازدید از خیمه در این 14 روز، روزانه بیش
از 2 هزار و پانصد نفر بود که حداقل فعالیت مبلغان در خیمه 9 ساعت و حداکثر
15 ساعت در روز برآورده شده است. آنچه در ادامه میآید روایتی کوتاه از
این حضور چهارده روزه است:
*«روحانی کاروان»!
تختجمشید که متعلق به تاریخ باستان این مرزو بوم است، مردمی که برای بازدید این مجموعه وارد آن میشوند، میخواهند اطلاعاتی را درباره این تاریخ کسب کنند، بدیهی است که راهنمای تورها به بیان جزئیاتی از این سابقه دیرینه بپردازند از جمله قسمت سنگنگارهها، اما در این میان روحانیونی در مجموعه تخت جمشید حضور دارند و برخی مردم هم دور آنها حلقه زدند و سؤالات خود را میپرسند، انگار در اینجا نیز روحانی کاروان حضور دارد، بماند که برخی افراد با کنایه و لحن خاص از کنار آنها میگذشتند، اما یکی از روحانیون به دنبال جوانها میرود و با دادن چند شکلات و تبریک سال نو، رفتار آنها را به نوعی دیگر جواب میدهد.
*بیحجابی که مدافع حجاب شد
بحث حجاب هم در این دید و بازدید از تخت جمشید هم داغ است، مخالفان و موافقان حجاب از آزادی و مسائل دیگر سخن می گفتند، خانمی که فقط صدایش را میشنیدم، میگفت: من خودم بیحجابم! همه منتظر بودند که وی در اعتراض به حجاب و تمجید از آزادی مطلق سخن بگوید، اما در کمال ناباوری پاسخ مخالفان حجاب را میداد و از تجربه شخصیاش میگفت و اینکه هر وقت پوشش کاملتری داشته از آسیبهای بسیاری مصون بوده است، در این میان میگفت: من خودم بیحجابم. دلیلش این است که قدرتش را نداشتهام و شرایط اجازه نداده حجاب را رعایت کنم؛ ولی میدانم که راه درست، همین داشتن حجاب است.
*از گریه یک کودک کُرد تا جاماندن روسری در ماشین!
در غرفه حجاب و عفاف که با حضور بانوان مبلغ آموزش
بستن انواع مدل شال و روسری به بازدیدکنندگان خواهر ارائه میشد، خانمی
35ساله از تهران در حالی که شالش باز بود، میگفت: نمازخوان هستم، حتی
نماز شبم هم ترک نمیشود، ولی چون مدلهای بستن شال و روسری رو بلد نیستم،
شالم را ساده و باز میپوشم، چون بچه کوچک دارم شالم کنار میرود و موهایم
پیدا میشود، بعد از بازدید از غرفه و با محجبه شدنش بیان میکرد که ای کاش
کارتان همیشگی بود.
دختر 9 ساله کرد که درشت اندام بود و بدون روسری در مجموعه همراه با خواهر و همسر خواهرش به تخت جمشید میگشت، با لحن بد بچههای امر به معروف روبرو شده بود، با چشمانی گریان به غرفه آمده بود، این کودک که بغض کرده بود و با کسی صحبت نمیکرد با سخنان مبلغان حاضر در غرفه آرام آرام گلهای لبخندش باز شد و با شال اهدایی از غرفه بیرون رفت.
البته یک دختر 9 ساله دیگری هم که انگار یادش رفته بود به سن تکلیف رسیده بود، روسریاش را در ماشین جا گذاشته بود، با دیدن غرفه روسریاش را آورد تا حجاب را از زاویه دیگر تجربه کند.
*روحانیون را با عزا میشناسیم!
البته آرامش بهاری تخت جمشید نوعی شادی مذهبی را
تجربه کرده است، روحانیونی که فضای شاد و مفرح دینی را میان نوگلان، کودکان
و نوجوانان و حتی خانوادهها بردند و لحظات شادی را برای آنها ثبت کردند،
برخی افراد میگفتند که عجیب است که این روحانیون اینقدر شاد هستند، آیا
اینها مجوز دارند، چون ما روحانیون را با عزا میشناسیم و یک چنین کاری را
ندیده بودیم.
*آرزویی که یک حاج آقا در تخت جمشید برآورده کرد
یک خانواده ایرانی در سوئد ساکن بودند که دختر 12 سالهای داشتند که اصرار داشت باید تخت جمشید را ببینم، برای همین به شیراز آمده بودند، ساعت گذشته بود و دیگر باجه بلیط نمیفروخت و از قضا فردای آن روز هم باید ایران را ترک میکردند، با حضور در یکی غرفههای آرامش بهاری و با وساطت روحانیون از در حفاری با هماهنگی نگهبانی وارد مجموعه شدند و حدود نیمساعت از مجموعه بازدید داشتند و بسیار تحت تأثیر قرار گرفته بودند که یک حاج آقا آنها را همراهی کرده است(در صورتی که نگاه خوبی هم به روحانیون نداشتند و حجاب خوبی هم نداشتند) و دختر ایرانی به آرزویش از بازدید از تخت جمشید رسیده بود.
*بچهها با عیدیهایشان زائر امام رضا(ع) را رهسپار کردند
در مسابقه بی سابقه که هر شب در محوطه برگزار میشد کمک هزینه سفر به مشهد مقدس به برندگان اهدا میشد، سه کودک در شبهای مختلف که بزرگترین آنها 12 ساله بود، عیدی خود را برای این مسابقه اهدا کردند تا با عیدی خودشان یک زائر را رهسپار دیار ضامن آهو کنند، جالب اینکه در شب بعد نام یکی از این کودکان به عنوان برنده اعلام میشود.
در یکی از شبها خانوادهای چهارنفره حضور داشتند،
مادر خانواده در ابتدا برنامه برنده میشود و جایزهاش را دختر کوچکی که
پایین سن بود بخشید، پدر خانواده با نشان دادن ساعت اصرار داشت که هر چه
زودتر بروند، اما مادر قبول نکرد، بعد از گذشت ساعتی نام پسرشان به عنوان
برنده اعلام میشود که وی با چشمانی پر از اشک بالای سن میآید و جایزه
خودش را میبخشد، باز هم پدر اصرار به رفتن میکند که در کمال ناباوری نام
وی هم به عنوان برنده اعلام میشود که او هم جایزهاش را میبخشد.