بولتن نيوز- سیدمجتبی نعیمی: به غیر از یکی دو تا جبهۀ سیاسی که از چند سال پیش ایجاد شدند و تنها کارشان این بوده که چند ماه مانده به انتخاباتها، عدهای را دور هم جمع کنند و لیستی ارائه دهند، سایر جبهههای سیاسی این روزها، خلقالساعه هستند و با اتمام التهابهای انتخاباتی، عمر آنها نیز به پایان میرسد. مجموع این مثلاً جبههها که تنها اسم جبهه را به یدک میکشند و ده درصد کارویژۀ آنرا نیز ندارند، باعث تنوع لیست نامزدها در انتخابات 12/12 شدند. لیستهایی که از طرف ارائه دهندگان آن، برای مصادره به مطلوب کردن نمایندههای آینده بوده و برای نامزدها، استفاده از مراکز قدرت و بالا بردن شانس رأی آوری.
البته از همان روزهای ارائۀ این لیستها، همۀ آنهایی که با معیارهای انقلاب اسلامی به مناسبات سیاسی موجود مینگرند اعلام کردند که با وجود تبلیغات گسترده بر روی آثار نشستهای جبهههای سیاسی، عموم مردم به این لیستها نه رأی میدهند و نه باید رأی دهند. طبق این تحلیل، به نظر میرسید که لیستهای ارائه شده با استقبال مردم مواجه نخواهند شد چون این لیستها، برآمده از خواست عمومی ایشان و طبق ارزشها و نیازهایشان نبوده و عملاً چنین لیستهایی از پایگاه اجتماعی لازم و مقبولیت حداقلی مورد نیاز برخوردار نخواهند بود. كما اينكه بولتن نيوز پيش از انتخابات به اين موضوع در نوشتاري اشاره كرده بود. (+)
از سوی دیگر، بارها تأکید شد که مردم حزبالله و انقلابی ما نباید به این جبههها، نگاه خارقالعادهای داشته باشند و تصور کنند که پشت اعلام نظر چنین جبهههایی، دیدگاههای کارشناسانۀ ماهرانهای وجود دارد. دیدگاههایی که میتواند حجت ما در انتخاب نامزدها بوده و اکتفای به آنها، روی آوردن به انتخاب اصلح است. بلکه گفته شد لیستها موجود، به علت مشکلاتی که دارند (مشکلاتی که در مطالب گذشته بررسی شد)، نه عقلاً و نه شرعاً، ملاک نظردهی ما نمیتوانند باشند و تنها در حد مشورت با عقلا و آگاهان باقي ميمانند.
در هر صورت حماسۀ 12/12 اتفاق افتاد و فارغ از نتیجۀ آن، میزان مشارکت بالای مردم در انتخابات و عدم اقبال به رفتار و گفتار اپوزيسيون و ضد انقلاب نشان داد که نظام سیاسی ما همچنان در مقابل انگلها و ویروسهای سیاسی، واکسینه است و با چنین حد مشارکت سیاسی، خطری نمیتواند نظام سیاسی ما را تهدید کند. چه این خطر از سوی دشمنان همیشگی و قسم خوردۀ خارجی باشد و چه از سوی عدهای ورشکستۀ سیاسی که هر نوع شرایط مغایر با منافعشان را برنمیتابند.
اما اگر از منظر نتیجهگیری لیستها در انتخابات 12/12 به آنها بنگریم، نتایج جالب توجهی به دست میآوریم. آنچه در فهرست اسامی راهیافتگان به بهارستان و یا دور دوم انتخابات مجلس شورای اسلامی مشهود است آن است که در ماحصل این رأیگیری، با تداخل اسامی لیستها مواجهیم. به طور مثال، اگر تهران را ملاک ارزیابی خود قرار دهیم، هم از دو جبهۀ اصلی موجود و هم از افراد مستقل، چهرههایی را میبینیم که در این ماراتن سیاسی بالا آمدهاند و مورد استقبال مردم قرار گرفتهاند.
به عبارت دیگر، در پایان شمارش آراء معلوم شد که مردم به یک جبهۀ سیاسی خاص روی نیاوردند که اگر قرار بر این بود، حداقل باید دو سوم افراد موجود در یک لیست، در ردههای بالایی شمارش آراء قرار میگرفتند. از سوی دیگر شاهد این هستیم که بعضی چهرههای مستقل (مثلاً دكتر فرهاد جوانمردي) جزء افرادی هستند که به دور دوم انتخابات کشیده شدند و حتي اسم ایشان بالاتر از آنهایی است که در لیستهای انتخاباتی قرار داشتند.
اتفاق جالب دیگری هم در نمونۀ مورد بررسی ما (تهران) رخداده و آن، عدم همگنی آراء افراد حاضر در یک لیست انتخاباتی است. به طور مثال، جناب آقای دکتر حداد عادل از لیست جبهۀ متحد اصولگرایی، حضرت حجتالاسلام و مسلمین دکتر آقا تهرانی از لیست جبهۀ پایداری انقلاب اسلامی و علی مطهری از لیست صدای ملت، افرادی هستند که خیلی بالاتر از سایر هم جبههایهای خود رأی آوردهاند و بین آراء ایشان و سایر هم لیستیهایشان، تناسب عددی برقرار نیست.
اما معنی این اتفاقها چیست؟ اینکه از جبهههای مختلف، افرادی را در برگزیدگان ملت میبینیم، چه مفهومی دارد؟ اینکه با وجود چند جبهۀ سیاسی پر سر و صدا، برخی از افراد مستقل به چشم مردم میآیند، یعنی چه؟ از تفاوت فاحش آراء هم جبهههایی، چه درسی میتوان گرفت؟ اینکه مثلاً دکتر حداد عادل، دو برابر نفر بعدی از لیست جبهۀ متحد اصولگرایی رأی میآرود، چه چیزی را به میرساند؟
به نظر میرسد در جواب سوالات بالا و پرسشهای مشابه، تنها یک چیز باید گفت: تجربه باز هم نشان داد که برای مردم لیستهای انتخاباتی ملاک نیست.
انتخابات 12/12، انتخاباتی بود که در آن برخی ادعاها مورد آزمایش قرار گرفت و صحت و سقم آنها سنجیده شد. مثل این ادعا که گفته میشود به علت حوادث بعد از انتخابات 88، مردم از شرایط موجود ناراضیاند و دیگر پای صندوقهای رأی نمیآیند. ادعایی که خلافش ثابت شد. اما این فرضیه که لیستها، ملاک نظر مردم نیستند نیز مورد بررسی قرار گرفت و هرچند در سایر انتخاباتها، درستی آن معلوم شده بود ولی باز هم عدهای در آن تشکیک کرده و برای لیست جبهههای سیاسی، شأنیت زیادی قائل شدند.
نتیجۀ انتخابات 12/12 و عدم هماهنگی آن با پنداشتههای جبهههای سیاسی ثابت کرد که مردم، وقعی به لیستهای انتخاباتی نمینهند و ملاکهای دیگری برای گزینش نامزدهای خود دارند. ملاکهایی برآمده از عقلانیت دینی و اندیشههای سیاسی امام راحل و رهبر معظم انقلاب.
اما در اینجا لازم است تا توصیهای به جریانات سیاسی، جبهههای پر هیمنه و بزرگان آنها بکنیم و آن اینکه لازم است تا از این به بعد و مبتنی بر نتایج به دست آمده از انتخابات 12/12، انرژی خود را خرج لیستهای استخراج شده از اتاقهای در بسته نکنند و برای رسیدن به نقاط مشترک لازم در مناسبات سیاسی خود، به مدلهای انقلابی و مردمی روی بیاورند. مدلهایی مثل الگوی "جبهۀ مردمی حامیان ولایت" که در رشت و توسط نیروهای حزبالله پیاده شد و در گذشته به شرح آن پرداختیم. (+)
انتخابات دور دوم مجلس شورای اسلامی نهم، انتخابات شورای شهر چهارم، انتخابات ریاست جمهوری یازدهم و حتی انتخابات مجلس شورای اسلامی دهم را نباید خیلی دور فرض کرد. با چشم بر هم زدنی به آنها میرسیم و لازم است تا با فکر قبلی، به استقبال آنها برویم. در نتیجه لازم است تا از الان کاری برای آنها بکنیم و برای تحقق مکانیزمهای مردمی و انقلابی مفروض در جهت ایجاد وحدت نظر در بین نیروهای حزبالله، اقدامات لازم را انجام دهیم. اقداماتی که باعث میشود تا دچار لیستهای درآمده از اتاقهای دربسته نشویم.