یک روزنامه حامی رئیسجمهور از او خواسته است به
طور علنی به مردم بگوید که فقط 15 درصد قدرت را در دست دارد تا بلکه بار
فشارهای عمومی از روی او برداشته شود.
اصل این ادعا که رئیسجمهور در ایران قدرتی ندارد، مضحک است. محض اطلاع
این «مشاوران بد» رئیسجمهور، یادآور میشوم که بعید است روحانی تن به چنین
مشاورهای بدهد، چون او برای به دست آوردن این قدرت به قول شما 15 درصدی
جنگیده است و رقبایش را در مناظرهها و سخنرانیهای انتخاباتی با «سخنان
آنچنانی» خطاب کرده است و در جمعهای چند هزار نفره سفرهای استانی، کوشنده و
عرقریزان، راست و ناراست را به هم بافته است تا همه را از میدان به در
کند. او زمانی که به قول مرحوم هاشمی در نظرسنجیها فقط 3 درصد رأی داشت،
این 15 درصد قدرت آن قدر برایش مهم بود که وارد کارزار سخت انتخابات با
رقبایی شد که بسیار بیشتر از 3 درصد امید داشتند.
روحانی از سیاستهای کلی نظام آگاه بود، بلکه خودش «عین نظام» بود. نه
گفتمان جدیدی آورد و نه به اصلاحطلبان قولی داد و نه «برانداز» بود، فقط
میگفت: «معتدلم».
روحانی عاقلتر از آن است که در تبلیغات انتخاباتی بگوید: «چنان رونق
اقتصادی ایجاد میکنم که اصلاً کسی سراغ این یارانه 45 هزار تومانی نرود.» و
بعد از پنج سال به توصیه شما مشاوران منورالفکر دوباره روبهروی مردم
بایستد و بگوید: «چگونه رونق اقتصادی ایجاد کنم، در حالی که فقط 15درصد
قدرت در دست من است.»
رئیسجمهور در ایران بر بیش از 2 هزار مدیر ارشد اجرایی دولت، قدرت خود را
اعمال میکند و معمولاً هر رئیسجمهور جدید بیشتر این تعداد را که شامل همه
مدیران کل به بالای وزارتخانهها و سازمانهای دولتی و استانداریها
میشود، تغییر میدهد.
در بحث بودجه آقایان توصیهکننده به رئیسجمهور، مردم را از پیش فریبخورده
میدانند. رئیسجمهور اخیراً گفت: «از 360 هزار میلیارد تومان بودجه
عمومی، 60 هزار میلیارد تومان برای صندوقهای بازنشستگی و 40 هزار میلیارد
تومان برای یارانه نقدی میرود. 60هزار میلیارد تومان هم به صندوق توسعه
ملی و 10 تا 11 هزار میلیارد تومان هم پاداش بازنشستگی است و اینها به
اضافه یارانههای کشاورزی در مجموع 200هزار میلیارد تومان از بودجه عمومی
را از دست دولت میبرد.»
شگفتا که پرداخت یارانه به همه مردم و تأمین هزینه بازنشستگان و یارانه
دادن به کشاورزان برای دولتهای قبلی، اعمال قدرت و بازی قدرت بود و برای
دولت اعتدال، کاهش قدرت به 15 درصد!
دولتی که در سیاست خارجی، نظر خود را در قضیه برجام به پیش برد و در سیاست
داخلی هم از فرصت وحدت ملی که نیاز این روزهای کشور است، همراهترین دوره
همه نهادهای غیردولتی کشور را تجربه میکند، دیگر به چه دستاوردی باید برسد
که قدرتش فقط 15 درصد نباشد؟!
اصلاً بگویید عدد 15 را چطور حساب کردهاید؟! مگر قدرت، نخود و لوبیا است که با جداکردن آن از هم، بتوانید درصد بگیرید؟!
شما حامیان روحانی نمیدانید که همه توصیههایتان به حساب او نوشته میشود،
چون او بنا به قاعده رفیقبازی نمیتواند با صراحت، ادعای شما را پس بزند و
بگوید: «نه دوستان! از این حرفها نزنید! آن زمان که ما برای به دست گرفتن
قدرت به میدان آمدیم، حرف 15 درصد و اینها نبود. خیلی بیشتر بود وگرنه
صرفه نداشت این همه هزینه برای چندرغاز قدرت.»
لطفاً رئیسجمهور را در توصیف قدرت خودش و دولتش به حال خود بگذارید، چون
او بسیار معقولتر از این توصیهها عمل میکند. او یکی به نعل میزند و یکی
به میخ. اما شما از او میخواهید یکسره به نعل بکوبد! شما میخواهید «راه
فرار از مشکلات» را به رئیسجمهور نشان دهید، چون نمیتوانید «راه عبور از
مشکلات» را به او بنمایانید. اگر یک چرخی به دور خود بزنید، خواهید دید که
شما خود یکی از مشکلات رئیسجمهور هستید، شما که در وعدهها و امید
بخشیها، کنار او بودید، حالا نمیتوانید یأسآفرینیها را نیز با شخص
رئیسجمهور به پیش ببرید.
نه! من یقین دارم خود آقای روحانی هم در گوشهای نشسته و به عددسازی 15درصدی شما لبخند میزند!