به گزارش سرویس سیاسی پایگاه 598، مُقصر سازی یا بیگناه جلوه دادن خود استراتژی جدیدی است که اینروزها و در واقعیات سیاسی روز ایران و از جمله در بازار شایعات یکی پس از دیگری به زیوز طبع رسانه های نوشتاری و شنیداری آراسته می گردد. انتخاب زمانی این حرکت در حالی که اصلاح طلبان و اعتدالیون توانستند مراکز قدرت سیاسی و اقتصادی و شهری را توانسته بدست گیرند و به بیش از یک دهه دوری از قدرت پایان دهند از یک سو و پرونده برجام که عملا روزهای اخر عمر خویش را می گذراند و دیپلماتهای مذاکره کننده نیز دائما با مطالبی مسکن گونه تلاش دارند تا تنفسی مصنوعی به این مرده متحرک بدمند از سوی دیگر، آغاز دولت دوازدهم را که با نام حسن روحانی گره کوری خورده و فضایی از نگرانی و استمرار مشکلات مستمر اقتصادی و عقب نشینی از مواضع عزت مندانه جمهوری اسلامی را بوجود آورده است موجب می شود تا هر کسی که آشنایی اندکی با تاریخ سیاسی اسلام و ایران داشته است بی اختیار به جریان "حکمیت دوران علی بن ابیطالب "بیفتد . دورانی که در آن اصحاب ناآگاه و یاران جاهل و دنیا طلب ایشان در حرکتی جاهلانه مالک اشتر را که قطب بصیرت و وفاداری به اسلام ناب محمدی (ص) بود را کنار گذارده و ابو موسی اشعری ساده لوح را بر مولا تحمیل کنند و پس از آنکه نظر صائب علی (ع) مشخص شد همان یاران جاهل و بعضا خائن به ولی زمان لبه تیز انتقادات خود را به سمت علی گرفتند که چرا چنین و چنان کردی و حتی اگر ما هم این کار را کردیم تو چرا قبول کردی؟ / البته هم رفتار و منش سیاسی مقام معظم رهبری و هم سوابق مکتوب، صوتی و تصویری ایشان در دوران رهبری امت اسلامی و هم اطلاعیه دفتر و سایت رسمی ایشان گویای این امر است که ایشان از اول هم به این مذاکرات خوشبین نبودند لاکن با تاسی به روش سیره سلف صالح خویش امام خمینی (ره) و قبول مذاکرات نشان دادند که آینده نگری نه چندان دور و ملموس ایشان بر خوش بینی و خوش خیالی خشک و بدون انعطاف غرب باوران در امکان تعامل و برقراری رابطه و استفاده از اقتصاد ، روشها و کانالهای اقتصادی آنان برای به حرکت در آوردن چرخ اقتصاد کشور بسیار زنگ زده و غیر قابل اجراست. و وقتی در قالب زمانی کوتاه دو ساله احساس کردند که رگ حیات خود را به طرز خطرناکی به غرب آمریکا گرخ زده اند برای فرار از این امر "پروژه مقصر سازی را زدند و از همین زمان است که واژه "رهبری" شد "شاه واژه " تمامی سخنان و مواضع آنان. لذا مناسب دیدیم که در این رابطه به مطالبی مختصر بشرح ذیل اشاراتی داشته باشیم:
1- درست است که شباهت های تاریخی زیادی بین حکمیت دوران علی بن ابیطالب و دوران ولایت مقام معظم رهبری در خصوص تعامل با دشمنان و غربی ها وجود دارد اما امت اسلامی دیگر آن امت جاهل دوران علی بن ابیطالب نیست که با کیسه ای زر و افزایش حقوق مدیران حرام خوار از بیت المال بتوانند علی زمان را به مسلخ اجبار و در نیام کردن شمشیر بصیرت و قدرت افزایی ملی ایران ببرند و تمام تقصیرها ی حکمیت " هتل کوبورگی" را به گرد علی زمان بیندازند. آنگونه که ایشان در یکی از دیدارهایشان با شعرای جامعه فرمودند: " من شمشیر را کشیده ام و مشغولیم و از چپ و راست می زنیم منتها شمشیر و میدان امروز با شمشیر و میدان سال های اول فرق دارد ، ما در جنگ نرم هستیم ، در جنگ سیاسی و فرهنگی هستیم ، در جنگ نفوذی و امنیتی هستیم، فکرها و اراده ها با ما در جنگند و امروز ما به ابزارهای تاثیر گذار نیازمند هستیم."
2- دوران چهار ساله دولت یازدهم حسن روحانی به مقصر سازی و هدایت تمامی معایب و مشکلات سیاسی و اقتصادی جامعه جامعه به سمت دولت قبل گذشت. و آنقدر در اینکار راه افراط را پیمودند که هم منتقدان و هم همراهان صادق دولت یازدهم! هم دادشان از این وضعیت درآمد و اصطالاحاتی مانند کلاس انشاء و ریاضی دولت در همین دوران وارد فرهنگ سیاسی کشور شد. تمام مشکلات کشور در سایه مقصر سازی دولت های فبلی و بازی برجام بدون نتیجه باقی ماند و با افزایش تورم و بیکاری و تعطیلی یکی پس از دیگری واحدهای تولیدی – صنعتی بر عمق و گستردگی آن افزوده گشت. اقتصاد بیمار و بدون چشم انداز امیدوارانه برای حل زودهنگام آن که حسن روحانی خود نیز در یکی از مصاحبه های خود به آن اشاره نمود نشان داد که انتظار بهبود شرایط کشور در دولت دوازدهم نیز شاید خوابی بدون تعبیر و کابوسی وحشتناک باشد در نتیجه در دولت دوازدهم وجود یک عامل حمل کننده بار تمام مشکلات و قربانی برای همه سوء و ضعف مدیریت ها ضروری می نماید و با عنایت به اینکه پرونده برجام و مشکلات کشور به مرزهای شکست و بروز بحران های اقتصادی رسیده است عاملی بالاتر از دولت های قبل مورد نیاز می باشد و چه عمالی بهتر از جایگاه رفیع مقام معظم رهبری که بتوان در سایه آن علی را متهم کرد و خود را در افکار عمومی تطیر نمود و شاید همانگونه که اشاره شد "شاه واژه رهبری" همان رمزی است که اینروزها بسیار شنیده می شود.
3- پروژه "مقصر سازی" نه یکباره که بصورت پلکانی وارد میدان عمل شد به این معنی که اگر یکباره ارکان اصلی نظام نشانه گیری می شدند شاید مقاومت های شدیدی در سطح جامعه نسبت به آن بوجود می آمد لذا برای گرفتن حداکثر تاثیرات ابتدا حمله به مرزها و شاخ و برگ های ولایت در دستور کار قرار گرفت. یادمان نمی رود که چندی پیش یکی از آقازاده هایی که مطرود پدر شد و پدر از او برائت جست نیز تا به آنجا پیش رفت که پیدایش داعش را به گردن"سردار قاسم سلیمانی فرمانده شجاع کشور انداخت! . جریان تغییر خواه و تحول خواه و غرب گرای کشور به بکار بستن تاکتیک مقصر سازی برای شکستهای خود راه فرار روبهجلو را انتخاب کرد و تلاش کرد سردار سلیمانی را مقصر جلوه دهد و این گام از گام های اولیه نفاق بود که با یک بحث نادرست و القا کردن آن به اذهان عمومی در پی بستر سازی برای "ژن حمل کننده مقصر سازی در دولت دوازدهم و بدبین کردن مردم نسبت به ارکان نظام است که شاید "رهبری " نقطه اوج این پروژه تا انتخابات سال 1400 و دوره سیزدهم ریاست جمهوری باشد زیرا حرکت خودروی اعتدالیون در جاده بی تحرکی و بی برنامگی فعلی و باری به هر جهت جلو رفتن این خودرو را به دره شکست های پی درپی انتخاباتی چهار سال آینده خواهد افکند و مسافران اصلاح طلب آن نیز در این میان قربانی خواهند شد پس " مظلوم نمایی در کنار مقصر سازی " در چهار سال آینده می تواند راه کار میدانی و رسانه ای جریان اعتدال و اصلاحات قلمداد گردد.
4- " مقصر سازی نیروهای نظامی بعنوان مانعی در راه پیشرفت و توسعه کشور که توسط مرحوم هاشمی رفسنجانی طرح شد و آنرا از برنامه های دولت حسن روحانی برشمرد که در دوره دوم خود نسبت به محدود کردن و یا حذف نیروهای نظامی تعیین کننده در معادلات منطقه ای و جهانی اقدام خواهد کرد، مقصر جلوه دادن قاسم سلیمانی در پیدایش داعش، تصویر سازی اینکه برجام تماما تحت نظر مستقیم رهبری دنبال شده است و مسئولیت آن نیز با رهبری خواهد بود و بالاخره شایعه سازی مبنی بر اینکه اسامی تمامی اعضای کابینه دولت دوازدهم برای رهبری ارسال شده است و همراهی و اعتراض و گلایه برخی نمایندگان مجلس و هئیت رئیسه آن نسبت به این امر می تواند تنها گوشه ای باشد از "پروژه مقصر سازی اعتدالیون و اصلاح طلبان باشد.
در مجموع دولت دوازدهم حسن روحانی بطور مسلم نیازمند مستمسکی برای توجیه شکست های قریب به یقین خود در دولت یازدهم و دوازدهم خواهد بود و اصلاح طلبان همراه دولت نیز هم اصل همراهی با دولت برای استفاده از مواهب مالی و قدرت سیاسی و هم فرار از هزینه های شکست در انتخابات سال 1400 که محمدرضا تاجیک از اعضای اتاق فکر اصلاح طلبان نیز به آن شاره کرده است (بوی تهدید چه زمانی بروز میکند؟ زمانی که یاران غار، خاران راه همدیگر میشوند. دگرِبرون حذف شده و دگر درون متولد میشود. دگر درون ویرانگرتر، مخربتر و رادیکالتر است. به دوستان هشدار میدهم که اگر نتوانند آنچه را مردم از آنها انتظار دارند، انجام دهند؛ نتوانند کارآمدی را به ظهور برسانند؛ نتوانند مدیریت بهینه شهری داشته باشند؛ از فسادها و مشکلاتی که شهرداری را در بر گرفته بکاهند؛ ما با بیاقبالی مردم در ٤ سال آینده مواجه میشویم. نهتنها شورای شهر را از دست خواهیم داد بلکه در مصاف مجلس شورای اسلامی و ریاستجمهوری آتی مشکل پیدا خواهیم کرد و آنها را نیز از دست خواهیم داد. 22/3/96 – تابناک – کدخبر :702897) "پروژه مقصر سازی فصل و زبان مشترک اعتدالیون و اصلاح طلبان در چهار سال آینده خواهد بود.
*رضا احمد زاده