*بنلادن جاعل دستگير شد
به
گزارش گروه خواندنی های مشرق، يك جاعل حرفهای (معروف به بنلادن) كه با
تشكيل چندين باند در زمينه تهيه و فروش كارت پايان خدمت جعلي فعاليت
ميكرد، در غرب تهران از سوي پليس دستگير شد.
چندي پيش ماموران
مهاجرت و اتباع خارجي ناجا هنگام كنترل گذرنامههاي مسافران پروازهاي
هوايي متوجه شدند، چند مرد مسافر بدون اينكه كارت پايان خدمت سربازي داشته
باشند، موفق به دريافت گذرنامه شدهاند.
به اين ترتيب، مردان مسافر
به مركز پليس منتقل شدند و در تحقيقات گفتند با پرداخت سه تا 10 ميليون
تومان به سه مرد، كارت پايان خدمت و گذرنامه تهيه كردهاند و از جعلي بودن
آنها اطلاعي ندارند.
در پي اين موضوع، پروندهاي در شعبه دوم
بازپرسي دادسراي فرودگاه مهرآباد تهران تشكيل و تحقيقات ماموران اداره
مهاجرت و اتباع خارجي ناجا براي دستگيري مردان جاعل و كلاهبردار آغاز شد.
ردپاي سه متهم فراري
با
چهرهنگاري رايانهاي از متهمان فراري معلوم شد آنها سه نفر از اعضاي
باندي هستند كه تحت تعقيب قضايي شعبه اول دادياري دادسراي فرودگاه مهرآباد
تهران و چند مركز پليس بودهاند.
با مشخص شدن اين موضوع، جستجوها ادامه يافت تا اينكه چند هفته پيش مخفيگاه متهمان فراري در جنوب تهران شناسايي و آنها دستگير شدند.
در بازرسي از منازل متهمان، تعدادي مدارك هويتي و كارت پايان خدمت جعلي كشف و ضبط شد.
اعتراف به همدستي با جاعل حرفهاي
متهمان
در بازجويي اعتراف كردند در زمينه جعل و فروش مدارك، كارت پايان خدمت
سربازي و معافيت سربازي فعاليت داشتهاند و سركرده باند آنها نيز مردي به
نام وحيد (معروف به بنلادن) يك جاعل حرفهاي است.
با اعتراف اين سه
متهم، سركرده باند نيز چند روز پيش در خانهاي در غرب تهران دستگير و به
اداره پليس مهاجرت و اتباع خارجي ناجا منتقل شد.
اين متهم نيز پس از اظهارات ضد و نقيض، سرانجام در مواجهه حضوري با همدستانش زبان به اعتراف گشود.
اعتراف متهم حرفهاي
مرد
جاعل در اظهاراتش گفت: از پنج سال پيش در زمينه جعل مدارك، كارت معافيت و
پايان خدمت سربازي فعاليتهايم را با همكاري چند باند ديگر شروع كردم.
متهم
اضافه كرد: با متلاشي شدن باندها و دستگيري همدستانم يك گروه جديد تشكيل و
به فعاليتم ادامه دادم. با توجه به اين كه من هميشه در سايه بودم و
مخفيگاهم لو نميرفت، دوستانم به من لقب بنلادن داده بودند.
متهم
با اشاره به تشكيل آخرين باند خود گفت: دو سال پيش باند جديدي را تشكيل
دادم و فعاليتهايمان دوباره شروع شد. اين بار براي متقاضيان كارت پايان
خدمت سربازي، گذرنامه نيز تهيه ميكرديم.
وي اضافه كرد: فقط از
متقاضيان ميخواستيم از ثبت احوال تاييديه عكس خود را گرفته و در اختيارمان
قرار دهند. ما با ارائه اين مدرك و كارت پايان خدمت جعلي به مراكز پليس
+10 براي متقاضيان گذرنامه ميگرفتيم. حتي برخي از آنها با گذرنامهها موفق
به خروج از كشور شدهاند.
بنابر اين گزارش، سركرده باند و سه همدست
او با قرار قانوني از سوي بازپرس فراقي، رييس شعبه دوم دادسراي فرودگاه
مهرآباد تهران روانه زندان شدند.
*توطئه زوج خطرناک برای پیرزن ثروتمند
پیرزن وقتی شنید زوج خطرناک وی را قاتل شوهرش میدانند تسلیم خواستههای آنان شد.
این زن و شوهر پس از سرقت از خانه ویلایی با پیرزن تماس گرفتند تا توطئه اخاذی 50 میلیون تومانی را به مرحله اجرا بگذارند.
اوایل
دیماه سال جاری زنی با مراجعه به بازپرس شعبه 12 دادسرای ناحیه ونک از
مردی که قصد اخاذی 50 میلیون تومانی از وی داشت، شکایت کرد.زن وحشت زده که
پیش روی بازپرس ایستاده بود به وی گفت: چندی پیش شوهرم از دنیا رفت و از
خانه بزرگ و ویلایی شوهرم در خیابان ظفر به آپارتمانی که در خیابان سهروردی
داشتم اسبابکشی کردم و چندماهی به خانه اصلیام سر نزدم تا اینکه یکی از
همسایهها با من تماس گرفت و عنوان کرد یک زن و مرد ناشناس را که از
خانهمان بیرون آمده بودند، دیده است بنابراین به آنجا رفتم و در کمال تعجب
دیدم دزد به خانهام زده است.وی در ادامه افزود: فرشهای ابریشم، طلا و
جواهرات و سرویس نقره و بعضی اشیای گرانقیمت و مدارک ملک و املاک شوهرم
دزدیده شده بود و از آن میترسیدم دزدها با استفاده از اسناد و مدارک شوهرم
دست به کلاهبرداری بزنند تا اینکه چند روز پیش مردی به من زنگ زد و ادعا
کرد اسناد و مدارک نزد وی است و برای تحویل دادن آنها 50 میلیون تومان پول
میخواهد و هنگامی که جواب رد از من شنید ادعای عجیبی کرد و گفت میداند که
من شوهرم را کشتهام! جالب این است که شوهر من به دلیل بیماری و کهولت سن
در بیمارستان از دنیا رفت.
با ادعاهای زن متعجب، پرونده برای
رسیدگی در اختیار تیمی ویژه از پایگاه سوم پلیس آگاهی قرار گرفت. کارآگاهان
با انجام بررسیهای میدانی از خانه این زن در خیابان ظفر متوجه شدند دزدان
بدون هیچ تخریبی وارد خانه شدهاند و این فرضیه که آنها به کلید خانه
دسترسی داشتهاند، قوت پیدا کرد.کارآگاهان در ادامه با آموزش زن صاحبخانه
از وی خواستند با گذاشتن قرار صوری، مرد شیاد را به صحنه قرار بکشاند تا وی
را دستگیر کنند که براین اساس مرد مرموز در صادقیه تهران خود را در حلقه
محاصره پلیس دید و تسلیم شد.
مرد اخاذ که «حیدر» و 35 ساله است در
بازجوییها ادعای بیگناهی کرد و اظهار داشت برای گرفتن طلب قدیمیاش آمده
است و قصد اخاذی و آزار و اذیت زن صاحبخانه را نداشته و هیچ دزدی از خانه
وی نکرده است.با ادعای مرد مرموز آثار انگشت وی با آثار انگشت به جا مانده
در صحنه سرقت توسط کارشناسان تیم تشخیص هویت مطابقت داده شده و بررسیها
نشان داد آثار انگشت یکی است و حیدر یکی از دزدان خانه زن تنهاست.
حیدر
هنگامی که متوجه شد دستش برای پلیس رو شده است چارهای جز بیان حقیقت ندید
و لب به اعتراف گشود و گفت: من برای مرد زن صاحبخانه کار میکردم و
میدانستم وی وضع مالی بسیار خوبی دارد و مالک چندین ملک و املاک با ارزش
است و از سویی میدانستم وی فرزندی ندارد تا به آنان ارث و میراثی برسد.
تصمیم گرفتم که قبل از مرگش کلید خانهاش را بدزدم و از روی آن کلید یدکی
تهیه کنم. این کار را کردم و پس از گذشتن چند ماه از مرگ وی به همراه همسر
موقتم تصمیم گرفتیم وارد خانه شویم و مدارک و اسناد با ارزش را بدزدیم.
وارد خانه شدیم و غیر از اسناد و مدارک، فرشهای ابریشم و طلا و جواهرات را
نیز دزدیدیم.با اعترافات مرد تبهکار، کارآگاهان بیدرنگ به خانه همسر وی
رفتند و در بازرسی از خانهاش مدارک و اسناد و مقداری از نقرهجات دزدیده
شده را کشف کردند.
همسر او نیز در بازجوییها اعتراف کرد به دلیل
وضع مالی نامناسب و تصور اینکه زن صاحبخانه از ترس و وحشت از تلفنهای ما،
با درخواستمان موافقت میکند دست به این کار زدیم و فکر نمیکردیم به این
زودی دستگیر شویم.بنابراین گزارش کارآگاهان پایگاه سوم پلیس آگاهی همچنان
در حال رسیدگی به پرونده هستند و با توجه به فروش مقدار زیادی از طلا و
جواهرات و روشن نبودن سرنوشت تعدادی از اسناد و مدارک تحقیقات ادامه دارد.
*دختر 9 ساله، قرباني شكنجههاي پسر 14 ساله
دختري
9 ساله كه توسط پدرش به يكي از آشنايان سپرده شده بود، زير شكنجههاي پسر
14 ساله جان باخت. اين پرونده روز پنجم بهمن پس از آن گشوده شد كه مسوولان
بيمارستاني در اصفهان با مركز فوريتهاي پليسي 110 تماس گرفتند و از مرگ
دختري 9 ساله به نام معصومه خبر دادند.
ماموران وقتي به آنجا رفتند
و مشاهده كردند که روي تن اين كودك آثار ضربوجرح وجود دارد، موضوع را
مشكوك تشخيص دادند و به تحقيق در اين رابطه پرداختند.
زن جواني كه
اين دختر را به بيمارستان رسانده بود به عنوان اولين نفر تحت بازجويي قرار
گرفت. او كه مهري نام دارد خودش را مادر معصومه معرفي كرد و گفت براي خريد
از خانه بيرون رفته بود و وقتي برگشت دخترش را بيهوش نقش بر زمين ديد و به
همين دليل از اورژانس كمك خواست و سپس كودك را به بيمارستان رساندند. اين
زن خيلي آرام به نظر ميرسيد و همين موضوع ظن كارآگاهان را برانگيخت. به
همين سبب مهري بازداشت شد و از سوي ديگر پزشكي قانوني با انجام معاينههاي
لازم، وارد شدن ضربات جسمي سخت به سر معصومه را علت مرگ او عنوان كرد. بعد
از اينكه ثابت شد كودك 9 ساله به قتل رسيده است،
مهري بار ديگر تحت
بازجويي قرار گرفت و اعتراف كرد که مادر مقتول نيست. او گفت: «مادر معصومه
به اتهام حمل موادمخدر در زندان است و پدرش نيز به شدت اعتياد دارد و چون
نميتوانست از دخترانش مراقبت كند، معصومه و خواهر پنج سالهاش به اسم
فاطمه را پيش من و شوهرم كه از آشنايان او بوديم آورد. من اول نميخواستم
آنها را قبول كنم چون خودم بچه داشتم اما شوهرم خيلي اصرار كرد و گفت اين
دو دختر بيپناه هستند براي همين آنها را در خانهمان نگه داشتيم اما از
علت مرگ معصومه خبر ندارم.»
ماموران بعد از شنيدن اين صحبتها سراغ
فاطمه رفتند و از او پرسوجو كردند دختر پنج ساله به آنها گفت: «از روزي
كه وارد اين خانه شديم مدام مادر جديدمان و پسر 14 سالهاش احمد ما را اذيت
ميكردند. اگر خواهرم معصومه در كارهاي خانه مثل پهنكردن سفره و نظافت
كمك نميكرد، احمد او را كتك ميزد و مادرش هم چيزي نميگفت و حتي او را
تشويق به اين كارها ميكرد. آن روز هم احمد خواهرم را كتك زد و او را كشت.»
كارآگاهان در ادامه به بازجويي از پسر 14 ساله پرداختند.
او در
حاليكه به شدت گريه ميكرد به قتل اعتراف كرد و گفت: از روزي كه اين دو
خواهر وارد زندگي ما شدند من به آنها حسادت ميكردم و ميخواستم كاري كنم
كه به آنها خوش نگذرد. از هر فرصتي استفاده ميكردم و به هر بهانهاي آنها
را به باد كتك ميگرفتم و البته مادرم هم چيزي به من نميگفت و كاري با من
نداشت و حتي بعضي وقتها تشويقم ميكرد تا اينكه صبح روز حادثه وقتي معصومه
به مادرم در نظافت خانه كمك نكرد او را كتك زدم و مادرم كه آماده ميشد
براي خريد به بيرون برود به من گفت: «آنقدر بزنش تا ادب بشود» من هم با چوب
و شلنگ به جانش افتادم اما ناگهان ديدم معصومه روي زمين افتاده است و تكان
نميخورد، دست و پايم را گم كردم، هر چقدر آب آوردم و رويش پاشيم فايدهاي
نداشت. در همان لحظه مادرم وارد خانه شد و وقتي با صحنه روبهرو شد شروع
به گريه كرد و سريع به اورژانس زنگ زد.»بعد از افشاي اين موضوع احمد و
مادرش بازداشت شدند و در حال حاضر تحقيقات از آنها ادامه دارد.
*دزديهاي زنجيرهاي در پوشش پيكموتوري
سارق حرفهاي بعد از اينكه به عنوان پيكموتوري استخدام ميشد دست به سرقتهاي كلان ميزد.
مدير
يك پيكموتوري روز 22 دي با مراجعه به كلانتري ستارخان به ماموران گفت:«به
يكي از پيكهاي موتوري شركتي به نام «افشين»، چهار دستگاه لپتاپ دادم تا
به يك شركت خصوصي تحويل بدهد اما او با لپتاپها فرار كرد و از آن زمان به
تلفن همراهش هم جواب نميدهد.»
با تشكيل پرونده مقدماتي كارآگاهان
اداره بيستم پليس آگاهي تهران مسوول تحقيق در اينباره شدند و ابتدا به
بازجويي از مدير پيكموتوري پرداختند.
او توضيح داد: «افشين را كه
جواني 30ساله است از طريق آگهياي كه در روزنامه داده بودم استخدام كردم.
در چندين نوبت بارهايي را به وي دادم و او در كمترين زمان آنها را به مقصد
رساند تا اينكه در روز حادثه وي را براي تحويل چهار دستگاه لپتاپ اعزام
كردم اما ديگر از او خبري نشد. در پيگيريهايي كه از شركت درخواستكننده
پيك انجام دادم، فهميدم افشين به آن شركت مراجعه و لپتاپها را دريافت
كرده اما آنها را به مقصد نرسانده است.»
كارآگاهان پس از شنيدن
اظهارات مدير پيكموتوري اطلاع پيدا كردند سرقتهاي مشابه ديگري توسط پيك
موتورسوار جواني در محدوده مناطق غرب و شمالي تهران صورت گرفته است.
مدير
يكي از اين موسسات خصوصي كه از مالباختگان است به كارآگاهان گفت: «چند روز
پيش، جواني را به عنوان پيكموتوري استخدام كردم تا اينكه در روز 23بهمن
او را براي انجام يك سرويس كاري، به بازار بزرگ آهنگران نزد شخصي به نام
ابراهيمي فرستادم تا مبلغ چهارميليون و صدهزار تومان را از او بگيرد و به
آژانس هواپيمايي ببرد و يك بسته حاوي بليتهاي هواپيما را دريافت كند اما
او پس از گرفتن اين مبلغ ناپديد شد و ما نيز براي حفظ آبروي شركت مجبور
شديم تمام اين خسارت را پرداخت كنيم.»
در تحقيقات انجامشده مشخص
شد متهم با استفاده از اسناد و مدارك مسروقه و جعل هويت، از طريق آگهي
استخدام روزنامهها با مراجعه به شركتهاي موتوري به عنوان «پيك» استخدام
ميشود و پس از مدت كوتاهي اقدام به سرقت اموال باارزش ميكند.
كارآگاهان
در ادامه تحقيقات با به دست آوردن تصوير متهم فهميدند او بهروز نام دارد و
از مجرمان سابقهدار است كه پيش از اين به اتهام ارتكاب جرايم مختلف
«كيفقاپي»، «خيانت در امانت» و «جعل» دستگير و روانه زندان شده است.
ماموران سپس با بهرهگيري از اطلاعات موجود در سوابق متهم موفق به شناسايي
آخرين مخفيگاه او در خيابان تيردوقلو شدند اما در تحقيقات نامحسوس خود
اطلاع پيدا كردند بهروز به ندرت به اين محل مراجعه ميكند به همين دليل
شناسايي ديگر محلهاي تردد او در دستور كار كارآگاهان قرار گرفت و فاش شد
مرد فراري در يكي از پاساژهاي تجاري در ميدان خراسان در تردد است به اين
ترتيب او چند روز قبل در حاليكه با يك دستگاه موتوسيكلت در اين محل حاضر
شده بود، دستگير و از وي مبلغ چهار ميليون و يكصدهزار تومان وجه نقد و
همچنين تعدادي مدارك شناسايي مجعول و مهرهاي متعلق به سازمانهاي مختلف كشف
شد.
بهروز در ادامه اعترافات خود با قبول چندين فقره سرقت اعتراف
كرد لپتاپهاي مسروقه را به قيمت بيش از سه ميليون و 500هزار تومان
فروخته و با استفاده از اين پول به صورت شريكي يك خودرو سواري خريده اما
اقساط خودرو را پرداخت نكرده است. در ادامه مالك خودرو نيز به عنوان يكي از
شكات پرونده شناسايي شد. بنا بر اين گزارش در حال حاضر تحقيقات از متهم
ادامه دارد.