به گزارش پایگاه 598 به نقل از روزنامه جوان، پدیده «کاندیدای پوششی» برای اولین بار در انتخابات ایران طرح میشود. فهم
پوششی بودن این کاندیدا نه براساس تحلیل صحنه و روابط سیاسی افراد که
براساس پذیرش و اعلان رسمی صورت میگیرد. بعد از ثبتنام جهانگیری و ایضاً
محمد هاشمی، رسانههای همسو با دولت به صورت یک صدا و هماهنگ این حرکت را
پوششی اعلام کردند و عوارض این پذیرش را نیز پذیرفتند.برخی این کار را وصیت
هاشمی و برخی توصیه سران اصلاحات به روحانی دانستند. عدهای آن را «کمک به
روحانی» دانستند و عدهای آن را «رکب به روحانی» میدانند که ممکن است حرص
قدرت، فرد پوششی را به رقیب واقعی تبدیل کند. اما سؤال اساسی این است که
طرح این مسئله و این ورود برای چیست؟ آیا روحانی مشکل تکلم و بیان دارد؟
قطعاً خیر! روحانی خطیب توانمندی است و از این نظر سرآمد است.
اگر فرض بر این است که مهرهها به صورت شطرنجی با رقیب چیده شوند، باز چند
نفر به یک نفر به نفع روحانی است و مظلومیت تولید میکند. یکی از دلایل
پیروزی احمدینژاد در 1388 همین مسئله بود. یعنی چند نفر را به هاشمی ارجاع
داد و همه را پازلی در مقابل خود تعریف کرد و موفق شد. اما اینکه روحانی
این مسئله را شخصاً پذیرفته باشد، بسیار قابل تأمل است زیرا نه فقط آورده
برای وی ندارد بلکه تحقیر نیز محسوب میشود.
اما شاید بتوان مهمترین دلیل آن را اشراف نداشتن کاندیدای اصلی دولت
مستقر بر فضای عمومی کشور دانست. پیچیده و تخصصی شدن سؤالات در مناظرات
اشراف بر جزئیات را لازم دارد و روحانی بارها ضعف در این اشراف را لو داده
است. از سوی دیگر فرمان حوزه اقتصادی کشور و همچنین اطلاعات مربوط به دولت
پیش و همچنین اشراف بر اقتصاد مقاومتی در حیطه اطلاعات جهانگیری محسوب
میشود و او آمده است تا کمک کننده و پاسخگوی عملکرد چهارساله دولت باشد.
زد و خوردی را که به بالا و پایین رفتن رأی دولت کمک میکند، او انجام دهد و
نفر اصلی در هالهای از آرامش مسیر را به سلامت طی کند. اما چون پوششی
بودن رسماً اعلام شد، طبیعتاً سبد رأی مستقل برای هاشمی و جهانگیری شکل
نمیگیرد که بعداً بخواهند تحویل روحانی نمایند و از صحنه خارج شوند. از
سوی دیگر آگاهی بینندگان مناظرات از پوششی بودن کاندیداها، تصنعی بودن
رفتار انتخاباتی آنان را به ذهن متبادر میکند و غیر جدی بودن تلاشها و
دفاعیات مناظره را به یک تئاتر تبدیل خواهد کرد.