قربانی کردن قانون به نفع فرد!
به گزارش پایگاه 598 به نقل از جام
جم آنلاین: «فِراری» تازهترین ساخته علیرضا داوودنژاد، امیدوارکننده و یکی
از مهمترین و بهترین فیلمهای امسال جشنواره فیلم فجر است و شایستگی
نامزدی در چند بخش ازجمله بهترین فیلم، بهترین کارگردانی، بهترین فیلمنامه
(کامبوزیا پرتوی)، بهترین فیلمبرداری (محمود کلاری) و بهترین بازیگر (ترلان
پروانه و محسن تنابنده) را دارد.
داوودنژاد، ضمن این که تلاش میکند روایتی جذاب و امروزی و همگام با زمانه ارائه کند، درعین حال در لفافه و در لایههای زیرین فیلمش، به مباحثی چون فاصله طبقاتی و فقر مالی و فرهنگی و خلأها و فقدانهای جامعه هم میپردازد و آن نگاه دلسوز و پدرانهاش هم در طول قصه و در پسِ ماجرا قابل ردیابی است.
در هفتههای گذشته اخبار زیادی مبنی بر رسیدن یا نرسیدن فیلم فراری به جشنواره فجر منتشر شد؛ اما خوشبختانه در این رویداد حاضر هستید، آن هم در بخش مسابقه. هنوز و بعد از این همه سال حضور، جشنواره فیلم فجر برایتان هیجان انگیز است و استرس قضاوت شدن را دارید؟
درباره قضاوت چندان حس آن سالهای اوایل حضور را ندارم، اما از این نظر که جشنواره فیلمها را مرکز توجه قرار میدهد و تبلیغ خوبی برای فیلم محسوب میشود، برایم موثر است. بویژه این که جشنواره فیلم فجر تقریبا به یک جشن ملی تبدیل شده است و مشارکت در این جشن، ذوق و شوق خاصی دارد.
شما در سالهای گذشته چند جایزه از جشنواره فجر گرفتهاید، به افزایش سیمرغهایتان هم فکر میکنید؟
راستش خیلی نگرانِ سیمرغ نیستم، اما نمیشود پنهان کرد آدم از این که کارش مورد تصدیق و تائید و علاقه قرار بگیرد، لذت میبرد. این یک واقعیت است.
جشنواره فیلم فجر بعد از 34 دوره برگزاری و حالا هم در میانه سی و پنجمین دوره، چه جایگاهی در سینمای ایران دارد؟
به هرحال الان تقریبا همه مردم این جشنواره را میشناسند. برگزاری آن در شهرستانها هم کمک بیشتری به این شناخت میکند. اخبار زیادی پیرامون آن منتشر میشود و حتی بیرون از ایران، سینمای ما را موردتوجه قرار میدهد. موفقیت فیلمها در جشنواره فیلم فجر مسلما در سرنوشت آنها اثر دارد.
اسم فیلم جدیدتان اگر اِعراب نداشته باشد و در نوشتار زیر حرف ف، کسره نگذاریم، در خوانش ایهام دارد و بسیار محتمل است که فِراری، فَراری هم خوانده شود. به نظر میرسد، دوست دارید این ایهام و ابهام وجود داشته باشد.
بله، چون به هرحال این موضوع در فیلم هم معنادار است.
در این فیلم باز هم دغدغه خوب و متعهدانه شما به نسل جوان و نوجوان را میبینیم که در بیشتر کارهایتان نمود دارد. این دلمشغولی از کجا میآید و چرا این مساله این قدر برایتان مهم است؟
این قشر، نسلی است که سرنوشت ما و آینده مملکت دست اوست، ضمن این که نوجوانها و جوانها روی خانوادههای خود هم اثرگذارند. بنابراین مساله مهمی است و باید به آن پرداخته شود. آدمهای سنوسال دارتر و پدر و مادرها هرکار و تلاشی که میکنند بهخاطر بچهها، نوجوانان و جوانهاست. این نسل در مرکز علاقه و توجه جامعه است و نمیشود به آنها بی تفاوت بود.
برخی از همین نسل و این جوانها در این چند سال اخیر و بویژه سال گذشته و امسال در جشنواره فیلم فجر و سینمای ایران میدرخشند و حضور پررنگ و موثری دارند، اما متاسفانه از آن طرف فیلمهای برخی فیلمسازان بزرگ و قدیمی، حال و روز خوشی ندارد. خوشبختانه شما جزو فیلمسازان نسل قدیم هستید که همچنان ایدههای نو و خلاقانه دارید و تلاش میکنید، همگام با زمانه پیش بروید. چرا خودتان در فیلمسازی هنوز سرپا هستید و چرا بعضی هم نسلهای شما وضعیت خوبی در این عرصه ندارند؟
بازار سینما شرایط وحشتناک و ناامنی دارد و خواهناخواه آثار این وضعیت به کار و زندگی همه ما منتقل میشود و بر آن تاثیر میگذارد، اما چون من از نوجوانی در سینما بودم و وابستگی عمیقی به آن دارم و همیشه دغدغه ام بوده ، احتمالا باعث میشود چندان گذر زمان را احساس نکنم و کماکان با همان دغدغهها و سوالاتی که با آنها زندگی کردهام، به کارم ادامه دهم.
به نظر خودتان حالا که فیلم را میبینید، ترلان پروانه از پس نقش گلنار برآمده است؟
به نظرم بله، او از پس نقش برآمد.
برای انتخاب بازیگر این نقش فراخوان تلگرامی داده بودید. واقعا استعدادی میان داوطلبان وجود نداشت که درنهایت به بازیگری حرفهای برای نقش دختر رسیدید؟
افراد زیادی را برای این نقش تست کردم که در این میان، ترلان پروانه نسبت به بقیه گزینهها وضع بهتری داشت.
فراخوان تلگرامی انتخاب بازیگر در فیلم شما و برخی فیلمسازان دیگر با واکنشها و انتقادات زیادی هم روبهرو شد. بعد از این تجربه، این روش را برای انتخاب بازیگر مناسب و موثر میدانید؟
فکر نمیکنم بی تاثیر باشد. اصولا الان شبکههای مجازی نقشی تعیینکننده و موثر در همه چیز دارد و به نظرم با روشهایی سنجیده از همین طریق، میتوان به انتخابهای خوبی هم رسید.
کار با محسن تنابنده چطور بود؟ از این نظر که او به هرحال جدا از بازیگری، فیلمنامهنویس هم است و مدام طرح، ایده و پیشنهاد دارد، مشکلی نداشتید؟
تنابنده واقعا سرشار از انرژی و ذوق و خلاقیت است. البته این میتواند گاهی مسالهساز هم باشد، اما برای من اینطور نبود. ما در این فیلم رابطه و همکاری خوب و سازندهای با هم داشتیم و از تنابنده راضی هستم.
عکس گرفتن با ماشین 8 میلیاردی
تازهترین ساخته علیرضا داوودنژاد درباره دختری 18 ساله به نام گلنار است که از شهری در شمال کشور راهی تهران میشود تا با یک ماشین فراری هشت میلیارد تومانی عکس یادگاری بگیرد. او وقتی به تهران میرسد با یک راننده آژانس آشنا میشود؛ رانندهای که تصمیم میگیرد گلنار را برای رسیدن به مسیر و مقصودش یاری کند.
نقش گلنار را ترلان پروانه بازی میکند. مطمئنا این مهمترین نقش پروانه تا امروز است و او هم بخوبی توانسته لهجه شمالی را صحبت کند و هم با درک درست قصه و موقعیت و هدایت خوب داوودنژاد، ترسیمی خوب و باورپذیر و همدلی برانگیز از شخصیت ارائه کند.
محسن تنابنده اگرچه به لحاظ ظاهر تا حد زیادی یادآور نقش مشهور نقی معمولی در مجموعه پایتخت است، اما موفق میشود به سلامت از این ریسک عبور کند و بازی خوبی در نقش راننده آژانس داشته باشد. لهجه قمی او هم وجه تمایزی با لهجه مازندرانی تنابنده در پایتخت ایجاد میکند.
سیامک صفری، سیما تیرانداز، رضا داوودنژاد، علی داوودنژاد و محمدرضا داوودنژاد از دیگر بازیگران فیلم فراری هستند. تهیهکنندگی این فیلم را هم جهانگیر کوثری به عهده دارد.
یک پیشکسوتِ جوان
علیرضا داوودنژاد متولد 1332 است و 63 سال دارد. او از سال 51 تا الان در سینما فعال است و کارهایی چون فیلمنامهنویسی، کارگردانی و تهیهکنندگی را تجربه کرده. فیلمنامه فیلمهای مطرحی چون عروس ساخته بهروز افخمی و تاراج به کارگردانی ایرج قادری را او نوشته است.
خانه عنکبوت، نیاز، خلع سلاح، عاشقانه، مصائب شیرین، بچههای بد و مرهم برخی از مهمترین ساختههای سینمایی داوودنژاد در پس از انقلاب است.
داوودنژاد با اینکه کارگردانی از نسل قدیم است، اما روحیه جوان، خلاق و تجربهگرایی دارد که فیلمهایی چون کلاس هنرپیشگی و روغن مار گواه این ادعاست.
دریافت سیمرغ بلورین بهترین فیلم برای نیاز، دریافت جایزه ویژه هیات داوران برای فیلم کلاس هنرپیشگی و دریافت جایزه ویژه هیات داوران برای فیلم مصائب شیرین، برخی از موفقیتهای داوودنژاد در جشنواره فیلم فجر است.
داوودنژاد، ضمن این که تلاش میکند روایتی جذاب و امروزی و همگام با زمانه ارائه کند، درعین حال در لفافه و در لایههای زیرین فیلمش، به مباحثی چون فاصله طبقاتی و فقر مالی و فرهنگی و خلأها و فقدانهای جامعه هم میپردازد و آن نگاه دلسوز و پدرانهاش هم در طول قصه و در پسِ ماجرا قابل ردیابی است.
در هفتههای گذشته اخبار زیادی مبنی بر رسیدن یا نرسیدن فیلم فراری به جشنواره فجر منتشر شد؛ اما خوشبختانه در این رویداد حاضر هستید، آن هم در بخش مسابقه. هنوز و بعد از این همه سال حضور، جشنواره فیلم فجر برایتان هیجان انگیز است و استرس قضاوت شدن را دارید؟
درباره قضاوت چندان حس آن سالهای اوایل حضور را ندارم، اما از این نظر که جشنواره فیلمها را مرکز توجه قرار میدهد و تبلیغ خوبی برای فیلم محسوب میشود، برایم موثر است. بویژه این که جشنواره فیلم فجر تقریبا به یک جشن ملی تبدیل شده است و مشارکت در این جشن، ذوق و شوق خاصی دارد.
شما در سالهای گذشته چند جایزه از جشنواره فجر گرفتهاید، به افزایش سیمرغهایتان هم فکر میکنید؟
راستش خیلی نگرانِ سیمرغ نیستم، اما نمیشود پنهان کرد آدم از این که کارش مورد تصدیق و تائید و علاقه قرار بگیرد، لذت میبرد. این یک واقعیت است.
جشنواره فیلم فجر بعد از 34 دوره برگزاری و حالا هم در میانه سی و پنجمین دوره، چه جایگاهی در سینمای ایران دارد؟
به هرحال الان تقریبا همه مردم این جشنواره را میشناسند. برگزاری آن در شهرستانها هم کمک بیشتری به این شناخت میکند. اخبار زیادی پیرامون آن منتشر میشود و حتی بیرون از ایران، سینمای ما را موردتوجه قرار میدهد. موفقیت فیلمها در جشنواره فیلم فجر مسلما در سرنوشت آنها اثر دارد.
اسم فیلم جدیدتان اگر اِعراب نداشته باشد و در نوشتار زیر حرف ف، کسره نگذاریم، در خوانش ایهام دارد و بسیار محتمل است که فِراری، فَراری هم خوانده شود. به نظر میرسد، دوست دارید این ایهام و ابهام وجود داشته باشد.
بله، چون به هرحال این موضوع در فیلم هم معنادار است.
در این فیلم باز هم دغدغه خوب و متعهدانه شما به نسل جوان و نوجوان را میبینیم که در بیشتر کارهایتان نمود دارد. این دلمشغولی از کجا میآید و چرا این مساله این قدر برایتان مهم است؟
این قشر، نسلی است که سرنوشت ما و آینده مملکت دست اوست، ضمن این که نوجوانها و جوانها روی خانوادههای خود هم اثرگذارند. بنابراین مساله مهمی است و باید به آن پرداخته شود. آدمهای سنوسال دارتر و پدر و مادرها هرکار و تلاشی که میکنند بهخاطر بچهها، نوجوانان و جوانهاست. این نسل در مرکز علاقه و توجه جامعه است و نمیشود به آنها بی تفاوت بود.
برخی از همین نسل و این جوانها در این چند سال اخیر و بویژه سال گذشته و امسال در جشنواره فیلم فجر و سینمای ایران میدرخشند و حضور پررنگ و موثری دارند، اما متاسفانه از آن طرف فیلمهای برخی فیلمسازان بزرگ و قدیمی، حال و روز خوشی ندارد. خوشبختانه شما جزو فیلمسازان نسل قدیم هستید که همچنان ایدههای نو و خلاقانه دارید و تلاش میکنید، همگام با زمانه پیش بروید. چرا خودتان در فیلمسازی هنوز سرپا هستید و چرا بعضی هم نسلهای شما وضعیت خوبی در این عرصه ندارند؟
بازار سینما شرایط وحشتناک و ناامنی دارد و خواهناخواه آثار این وضعیت به کار و زندگی همه ما منتقل میشود و بر آن تاثیر میگذارد، اما چون من از نوجوانی در سینما بودم و وابستگی عمیقی به آن دارم و همیشه دغدغه ام بوده ، احتمالا باعث میشود چندان گذر زمان را احساس نکنم و کماکان با همان دغدغهها و سوالاتی که با آنها زندگی کردهام، به کارم ادامه دهم.
به نظر خودتان حالا که فیلم را میبینید، ترلان پروانه از پس نقش گلنار برآمده است؟
به نظرم بله، او از پس نقش برآمد.
برای انتخاب بازیگر این نقش فراخوان تلگرامی داده بودید. واقعا استعدادی میان داوطلبان وجود نداشت که درنهایت به بازیگری حرفهای برای نقش دختر رسیدید؟
افراد زیادی را برای این نقش تست کردم که در این میان، ترلان پروانه نسبت به بقیه گزینهها وضع بهتری داشت.
فراخوان تلگرامی انتخاب بازیگر در فیلم شما و برخی فیلمسازان دیگر با واکنشها و انتقادات زیادی هم روبهرو شد. بعد از این تجربه، این روش را برای انتخاب بازیگر مناسب و موثر میدانید؟
فکر نمیکنم بی تاثیر باشد. اصولا الان شبکههای مجازی نقشی تعیینکننده و موثر در همه چیز دارد و به نظرم با روشهایی سنجیده از همین طریق، میتوان به انتخابهای خوبی هم رسید.
کار با محسن تنابنده چطور بود؟ از این نظر که او به هرحال جدا از بازیگری، فیلمنامهنویس هم است و مدام طرح، ایده و پیشنهاد دارد، مشکلی نداشتید؟
تنابنده واقعا سرشار از انرژی و ذوق و خلاقیت است. البته این میتواند گاهی مسالهساز هم باشد، اما برای من اینطور نبود. ما در این فیلم رابطه و همکاری خوب و سازندهای با هم داشتیم و از تنابنده راضی هستم.
عکس گرفتن با ماشین 8 میلیاردی
تازهترین ساخته علیرضا داوودنژاد درباره دختری 18 ساله به نام گلنار است که از شهری در شمال کشور راهی تهران میشود تا با یک ماشین فراری هشت میلیارد تومانی عکس یادگاری بگیرد. او وقتی به تهران میرسد با یک راننده آژانس آشنا میشود؛ رانندهای که تصمیم میگیرد گلنار را برای رسیدن به مسیر و مقصودش یاری کند.
نقش گلنار را ترلان پروانه بازی میکند. مطمئنا این مهمترین نقش پروانه تا امروز است و او هم بخوبی توانسته لهجه شمالی را صحبت کند و هم با درک درست قصه و موقعیت و هدایت خوب داوودنژاد، ترسیمی خوب و باورپذیر و همدلی برانگیز از شخصیت ارائه کند.
محسن تنابنده اگرچه به لحاظ ظاهر تا حد زیادی یادآور نقش مشهور نقی معمولی در مجموعه پایتخت است، اما موفق میشود به سلامت از این ریسک عبور کند و بازی خوبی در نقش راننده آژانس داشته باشد. لهجه قمی او هم وجه تمایزی با لهجه مازندرانی تنابنده در پایتخت ایجاد میکند.
سیامک صفری، سیما تیرانداز، رضا داوودنژاد، علی داوودنژاد و محمدرضا داوودنژاد از دیگر بازیگران فیلم فراری هستند. تهیهکنندگی این فیلم را هم جهانگیر کوثری به عهده دارد.
یک پیشکسوتِ جوان
علیرضا داوودنژاد متولد 1332 است و 63 سال دارد. او از سال 51 تا الان در سینما فعال است و کارهایی چون فیلمنامهنویسی، کارگردانی و تهیهکنندگی را تجربه کرده. فیلمنامه فیلمهای مطرحی چون عروس ساخته بهروز افخمی و تاراج به کارگردانی ایرج قادری را او نوشته است.
خانه عنکبوت، نیاز، خلع سلاح، عاشقانه، مصائب شیرین، بچههای بد و مرهم برخی از مهمترین ساختههای سینمایی داوودنژاد در پس از انقلاب است.
داوودنژاد با اینکه کارگردانی از نسل قدیم است، اما روحیه جوان، خلاق و تجربهگرایی دارد که فیلمهایی چون کلاس هنرپیشگی و روغن مار گواه این ادعاست.
دریافت سیمرغ بلورین بهترین فیلم برای نیاز، دریافت جایزه ویژه هیات داوران برای فیلم کلاس هنرپیشگی و دریافت جایزه ویژه هیات داوران برای فیلم مصائب شیرین، برخی از موفقیتهای داوودنژاد در جشنواره فیلم فجر است.