سال گذشته او فقط یک فیلم اولی بود. برای
اولین بار کار سینماییاش با نام «ایستاده در غبار» را به جشنواره
سیوچهارم رساند. اثری که همه را حیرت زده کرد. نیکی کریمی سال گذشته عضوی
از هیئت داوران جشنواره بود. او درباره ایستاده در غبار نوشت: «چقدر خوب
است که آدم درباره فیلمی چیزی نداند و به یکباره با یک شاهکار رو به رو
شود... و چقدر لذت بخش است دیدن این فیلم ... با این دید و این زیبایی
شناسی... تبریک به همه عوامل این فیلم خوب که دوباره به ما یادآور می شوند
سینما زنده است و سالم و درست بدون ادا و بدون تظاهر می تواند تاثیر گذار
باشد»
«ایستاده در غبار» مهمترین سیمرغ جشنواره
را از آن خودش کرد. اولین فیلم محمدحسین مهدویان جایزه بهترین فیلم
جشنواره فجر را کسب کرد.
مهدویان همان سال که جایزه بهترین فیلم را
گرفت، اذعان کرد که میخواهد دیگر یک فیلم سینمایی داستانی بسازد. قبلا
همه او را با مستند بازسازیهای بینظیرش مثل سریال «آخرین روزهای زمستان» و
اوج هنرش در «ایستاده در غبار» میشناختند. اما او تاکید داشت که بلد است
یک فیلم داستانی را هم کارگردانی کند و میخواهد این فضا را شروع کند.
سال گذشته سازمان هنری رسانهای اوج تهیه
کننده اثر مهدویان بود اما امسال او با یک تهیهکننده خوب دیگر کارش را
انجام داده است. سید محمود رضوی از افراد با دغدغه و خوش فکر سینما و
تلویزیون است. کارهای متعدد او و بهروز شعیبی توانست مخاطبان بسیاری در
تلویزیون و سینما پیدا کند. او حالا رفاقتش را با محمدحسین مهدویان آغاز
کرده است. «ماجرای نیمروز» ابتدای کار زوج رضوی-مهدویان است. آنقدر فیلم
بازتابهای مثبت داشته که احتمالا از این زوج سینمایی باید توقع آثار
بیشتری در آینده داشته باشیم.
حوادث فیلم«ماجرای نیمروز» در سال 1360 رخ
می دهد، پس از عزل «بنی صدر» و بازگشت «مسعود رجوی» از پاریس، مواجه
سازمان منافقین(سازمان مجاهدین خلق) با نظام، وارد فاز نظامی می شود. سال
پرآشوبی که جوخه ترور سازمان منافقین در ابعادی وسیع، اقدام به ترورهای
خیابانی کرد. در آن مقطع پر التهاب «موسی خیابانی» فرماندهی نظامی منافقین
را در ایران را بر عهده داشت.
ماجرای نیمروز روایتی تاریخی از تابستان
پر آشوب و پر التهاب دهه شصت است. تاریخی که از چشم جادویی سینما مغفول
مانده تا اینکه پس از سی و هفت سال دربارهاش فیلمی داستانی ساخته شد. فیلم
به ذات قصهگو و تقریبا تمام وقایع آن روزها را با جزئیات تشریح می کند و
مخاطبی که با آن روزها آشنا نیست می تواند لذت کافی را از فیلم ببرد. اما
فیلم کمی شیطنت هم می کند و مخاطب را مثلا در مورد مسعود کشمیری وادار به
تحقیق و پژوهش میکند. اینکه فیلمی مخاطب را وادار به مکاشفه در تاریخ کند
ضعف نیست، بلکه عظمت فیلم بیشتر به چشم می آید.
همه شخصیتهای ماجرای نیمروز یک طرف کمال
یک طرف. کاراکتر کمال (هادی حجازی فر) اغنا کننده و جنس جور دهه شصت است.
با احترام به عقلانیت رحیم (احمد مهران فر)، تیز هوشی صادق( جواد عزتی)،
جرات حامد (مهرداد صدیقیان)، مکاشفه گری مسعود (مهدی زمین پرداز)، کمال
همان بچه حزباللهی عملگرایی است که دوستش داریم و در سینما نبوده، ولی
خیلی دلمان برایشان تنگ شده است. پوست و گوشت استخوانش حزب الهی است. جان
کف دست دارد و برای تحقق آرمانهایش لحظه ای کوتاه نمیآید. کمال
شوقانگیزتن کاراکتر فیلم است که اشک شوق را در چشم جاری میکند. آنهایی که
دهه شصت را با همه وجود درک کردهاند حتما دلشان برای کمال تنگ خواهد شد.
چقدر کمال کمالگرای کمال یافته در این سرزمین زندگی میکردند و عدهای از
آنها جام شهادت نوشیدند، عده دیگری روی ویلچر نشستهاند و عده قلیلی هم که
ماندهاند دوران بازنشستگی را با نوههایشان می گذارنند. امروز کمالهای
جوان بسیاری در صف انقلاب داریم که میتوانیم بوی خمینی را از وجودشان
استشمام کنیم.
مهدویان امسال هم همه را شگفت زده کرد. «ماجرای نیمروز» در جدول آرای مردمی جشنواره امسال هم همچنان میدرخشد.