کد خبر: ۴۱۱۶۴
زمان انتشار: ۱۸:۳۲     ۲۹ بهمن ۱۳۹۰
مهمترین اخبار حوادث ۲۴ ساعت گذشته؛
معتاد گرسنه قاتل زن تنها،سرقت خودرو با سرنگ اسيدي، داستان عجیب پلاک خودروی دزدان بدشانس، دام ميلياردي براي350 خریدار خودرو از مهمترین اخبار حوادث 24 ساعت گذشته است.
*معتاد گرسنه، قاتل زن تنها

پرونده مرد معتادي كه با همدستي مادرش زني را به قتل رسانده و از خانه او سرقت كرده بود روي ميز قضات دادگاه كيفري استان تهران قرار گرفت.

مردي روز پنجم اسفند سال گذشته سراسيمه و مضطرب به كلانتري 14 پاكدشت رفت و به افسر نگهبان خبر داد همسر 50ساله‌اش به نام رقيه كشته شده است. دقايقي بعد تيمي از ماموران در خانه اين مرد حاضر شدند و جنازه اين زن را در حالي‌كه طنابي دور گردنش پيچيده و خفه شده بود، يافتند.

شوهر رقيه به ماموران گفت: «من مسافرت بودم و وقتي به خانه برگشتم هرچه رقيه را صدا كردم جواب نداد. خانه به‌هم ريخته بود و به نظر مي‌رسيد اتفاقي افتاده است. در حالي‌كه نگران شده بودم دنبال زنم گشتم و جسد او را در اتاقي كه يخچال‌مان را آنجا مي‌گذاريم پيدا كردم و بلافاصله به كلانتري رفتم.»

اين مرد در ادامه گفت: «قاتل همه طلاها و پول‌هاي موجود در خانه را سرقت كرده و هرچه مواد غذايي در يخچال داشتيم را با خود برده و تلفن همراه رقيه را هم دزديده است.»

كارآگاهان جنايي تحقيقات پيرامون اين جنايت را در حالي آغاز كردند كه تنها اميدشان براي شناسايي و دستگيري قاتل يا قاتلان رديابي تلفن همراه مقتول بود. آنها متوجه شدند اين گوشي خاموش و بلااستفاده است به همين دليل تحقيقات با پيشرفت توام نشد تا اينكه افسران جنايي خرداد سال‌جاري فهميدند گوشي رقيه فعال شده است. رديابي‌هاي تلفني سبب شد جوان 30ساله‌اي به نام حمزه كه از گوشي استفاده مي‌كرد روز 17 خرداد دستگير شود. حمزه كه به شدت به ماده مخدر شيشه اعتياد داشت در همان بازجويي‌هاي اوليه به قتل اعتراف كرد و قبل از آنكه انگيزه‌اش را از كشتن زن تنها بيان كند داستان زندگي‌اش را تعريف كرد.

او گفت: «من يك خواهر و يك برادر كوچك‌تر از خودم دارم و وقتي بچه بودم پدرم ما را ترك كرد و رفت. از آن به بعد مادرم به سختي خرج ما را تامين مي‌كرد به همين دليل وقتي 14 سال بيشتر نداشتم شروع به كار كردم و زندگي ما به دشواري ادامه داشت تا اينكه مدتي قبل دايي‌ام من و مادرم را به شيشه معتاد كرد. بعد از آن زندگي فلاكت‌باري پيدا كرديم. ديگر نمي‌توانستيم كار كنيم و پولي نداشتيم. كار به جايي رسيد كه خيلي شب‌ها گرسنه مي‌خوابيديم. اجاره خانه‌مان هم چند ماه عقب افتاده بود و صاحبخانه مرتب به ما فشار مي‌آورد.»

متهم به قتل ادامه داد: «چند روز قبل از قتل، صاحبخانه دوباره به مادرم اعتراض كرد. آن شب غذا نداشتيم و گرسنگي بدجوري به ما فشار مي‌آورد. مادرم به من گفت زني را مي‌شناسد كه در خانه‌اش پول و طلا نگه مي‌دارد و مي‌توانيم از آنجا دزدي كنيم. من اين پيشنهاد را جدي نگرفتم اما چند روز بعد وقتي دوباره صاحبخانه همان حرف‌هاي هميشگي‌اش را تكرار كرد و باز هم گرسنگي به ما فشار آورد با پيشنهاد مادرم موافقت كردم و بعد از برداشتن يك تكه طناب همراه او به خانه رقيه رفتم.»

اين جوان در ادامه اعترافاتش گفت: «رقيه مادرم را مي‌شناخت براي همين فكر كرد به ميهماني رفته‌ايم و ما را به خانه‌اش راه داد. در حين گفت‌وگو ما فهميديم او در خانه تنها و فرصت براي اجراي نقشه‌مان مهياست. وقتي رقيه گفت سه‌راهي برق يخچالش خراب شده است مادرم به دروغ به او جواب داد من تعميركار وسايل برقي هستم و مي‌توانم آن را درست كنم رقيه هم مرا به اتاقي كه يخچال در آنجا بود، برد. ناگهان از پشت طناب را دور گردن اين زن انداختم و كشيدم. او التماس مي‌كرد نكشمش. مي‌گفت هر چه مي‌خواهي بردار اما من را نكش ولي من توجهي نكردم و او را خفه كردم بعد چون خيلي گرسنه بوديم با مادرم سراغ يخچال رفتيم و حسابي غذا خورديم بعد هم مادرم خانه را زير و رو و وسايل قيمتي را پيدا كرد.»

حمزه ادامه ماجرا را اين طور شرح داد: «بعد از سرقت طلاها را فروختيم و كرايه عقب‌افتاده خانه‌مان را داديم. با بقيه پول هم خانه ديگري را اجاره كرديم و از آن محل رفتيم. در تمام اين مدت موبايل مقتول خاموش بود تا اينكه فكر كردم آب‌ها از آسياب افتاده است براي همين آن را روشن كردم و بعدش دستگير شدم.»

ماموران بعد از شنيدن اين اعترافات مادر حمزه را نيز كه زني 45ساله به نام ليلاست بازداشت كردند و او گفته‌هاي فرزندش را تاييد كرد. پرونده اين دو اكنون در اختيار قضات شعبه 71 دادگاه كيفري استان تهران قرار گرفته است و آنها به زودي محاكمه مي‌شوند.

*سرقت خودرو با سرنگ اسيدي

فردي كه با سرنگ اسيدي اقدام به سرقت خودرو كرده بود، دستگير شد.

سرهنگ مجيد مرآت معاون اجتماعي فرماندهي انتظامي استان گيلان دراين‌باره گفت: ماموران پليس‌راه چابكسر در شهرستان لنگرود مشغول گشت‌زني بودند كه داد و فرياد مردي توجه آنان را جلب كرد و پس از رفتن نزد وي متوجه شدند فردي با تهديد و زورگيري اقدام به سرقت خودرو پرايد مالباخته كرده و متواري شده است.

معاون اجتماعي فرماندهي انتظامي استان گيلان ادامه داد: ماموران پس از شنيدن اظهارات مالباخته درحالي‌كه دقايقي از متواري‌شدن متهم با خودرو مسروقه نگذشته بود، اين اتومبيل را توقيف و متهم را نيز دستگير كردند.

مرآت افزود: پس از انتقال مالباخته و متهم به مقر انتظامي، مالباخته مدعي شد متهم تحت عنوان مسافر دربستي خودرو پرايد وي را در شهرستان لنگرود كرايه و در مسير با تهديد سرنگ اسيدي و وارد كردن چند ضربه چاقو به پاي راست او، خودرو را سرقت كرده بود.

به گفته معاون اجتماعي فرماندهي انتظامي استان گيلان متهم در بازجويي‌هاي پليسي علاوه بر اين سرقت به دو فقره سرقت به‌عنف ديگر نيز اعتراف كرد و پس از تشكيل پرونده به دادسرا معرفي و راهي زندان شد.

*داستان عجیب پلاک خودروی دزدان بدشانس

مرد ناله‌کنان وقتی روی زمین افتاد پلاک خودروی دزدان را محکم چسبید و جالب اینکه به راحتی آن را کند. سردسته دزدان پس از فرار خیلی زود سایه پلیس را بالای سرش دید.

ساعت 6:30 سه‌شنبه 15 آذرماه سال جاری از طریق پلیس 110 ماموران کلانتری 156 افسریه در جریان سرقت داخل خودرویی در محدوده افسریه قرار گرفتند.

ماموران وقتی در محل حاضر شدند، مردی را دیدند که سروصورت زخمی دارد اما خندان ایستاده و پلاک خودرویی را به دست گرفته است. پلیس پس از اینکه شنید پلاک کنده شده از خودروی دزدان بر جای مانده است در تحقیقات از مالباخته متوجه شد که ساعت 6:15 صبح روز عاشورا وی برای رفتن به هیات عزاداری که در حال پخش حلیم نذری بودند از خانه خارج شده و با 3 دزد که در حال سرقت از خودروی وی بودند روبه‌رو شده است.

مالباخته در اظهاراتش به پلیس گفت: وقتی برای جلوگیری از سرقت لوازم خودرویم سراغ دزدان رفتم و فریاد زنان درخواست کمک می‌کردم با آنها درگیر شدم. آنان با دیدن من قصد فرار داشتند که با هم گلاویز شدیم و بعد از کمی زد و خورد سوار پراید سفیدرنگ خود شده و پا به فرار گذاشتند.

من در لحظه آخر که روی زمین افتاده بودم توانستم پلاک عقب خودروی دزدان را از خودرو جدا کنم. همین پلاک کافی بود تا سرنخی از دزدان در خیابان 17 شهریور به دست آید. مرد جوان که صاحب خودروی دزدان بود، وقتی پلیس را دید ادعا کرد خودرویش را مدتی پیش دزدیده‌اند و از آن اطلاعی ندارد. وقتی ماموران شنیدند که وی هنوز ماجرای سرقت را به پلیس گزارش نداده است ادعایش را نپذیرفتند و این مرد جوان را با مالباخته مواجهه حضوری دادند.

همین صحنه راز سرقت‌های این باند را فاش کرد چرا که مالباخته با دیدن صاحب خودروی دزدان وی را شناخت و ادعا کرد این مرد به همراه 2 تن دیگر از خودرویش سرقت کرده‌اند.

رسول 28 ساله وقتی پلاک خودرویش را دست ماموران دید، دیگر راه فرار نداشت و لب به اعتراف باز کرد و 2 تن دیگر از دوستانش که در سرقت همراه وی بودند را به پلیس معرفی کرد.

ماموران وقتی سراغ علی و مصطفی، دزدان داخل خودرو رفتند، متوجه شدند آنها از مخفیگاه خود فرار کرده‌اند و هیچ ردی در دست نیست. رسول سردسته دزدان در بازجویی‌ها گفت: من و 2 بچه محله‌مان از مدتی‌ پیش صبح زود با خودرویم به خیابان‌ها و محله‌های خلوت می‌رفتیم و با دیدن خودروهایی که تجهیزات ایمنی نداشتند از داخل آنان سرقت می‌کردیم.

وی افزود: صبح عاشورا از آنجا که می‌دانستیم خیلی‌ها به خاطر عزاداری در شب خسته هستند و صبح زود بيدار نمي‌شوند با خودرویم بیرون رفتیم و در سرقت از پراید با صاحبش روبه‌رو شدیم. تا وقتی پلیس به در خانه‌مان نیامده بود فکر نمی‌کردم پلاک ماشینم را همان مرد کنده باشد.

*دام ميلياردي براي350 خریدار خودرو

مدیران یک شرکت لیزینگ که وعده فروش اتومبیل‌‌های ساخت خارج به خریداران داده بودند، پس از ثبت‌نام ده‌ها خریدار و دریافت میلیارد‌ها تومان از 350 نفر، شرکت را برچیدند و فراری شدند.

صبح روز یکشنبه وقتی تعدادی از پیش‌خریدکنندگان اتومبیل به شرکت مورد نظر در خیابان کریم‌خان زند تهران مراجعه کردند تا اتومبیل‌‌های خود را تحویل بگیرند با انبوهی از مشتریان دیگر این شرکت روبه‌رو شدند و فهمیدند دایرکنندگان شرکت لیزینگ پا به فرار گذاشته‌اند.

فریب‌خوردگان که تعدادشان به بیش از 350 نفر می‌رسید به دادسرای خیابان خارک رفتند و به خاطر این کلاهبرداری بزرگ علیه مدیران شرکت شکایت کردند. یکی از شاکیان در این خصوص گفت: چند وقت پیش آگهی فروش لیزینگی خودرو از طرف این شرکت در یک روزنامه پرتیراژ توجهم را جلب کرد، با توجه به شرایطی که در این آگهی آمده بود احساس کردم می‌توانم با سرمایه‌گذاری در این شرکت، خودروی خوبی خریداری کنم. به همین دلیل به همراه دوستم به شرکت مورد نظر مراجعه کردیم.

شرکت مرتب و مجهزی بود و چند کارمند زن نیز در آنجا مشغول کار بودند.

مدیر فروش شرکت که زن جوانی بود درباره شرایط ثبت‌نام برای خرید خودرو توضیح داد و گفت قسمتی از پول خودرو قبل از تحویل خودرو باید پرداخت شود، هنگام تحویل اتومبیل به همان مقدار پیش پرداخت، از خریدار گرفته می‌شود و بقیه هم بصورت اقساط دریافت خواهد شد.

این شاکی در ادامه گفت: با این وجود با توجه به اینکه خبر‌های زیادی از کلاهبرداری شرکت‌‌های لیزینگی شنیده بودم به آنها اعتماد نکردم و چون ادعا کرده بودند که عضو انجمن لیزینگ ایران هستند با این انجمن تماس گرفتم و آنها هم تأیید کردند که این شرکت عضو انجمن بوده و تا به حال خلافی نداشته است و سرمایه قابل توجهی هم برای تأسیس شرکت در نظر گرفته‌اند.

با این تأیید انجمن به آنها اعتماد کردیم و من و دوستم هر کدام 9 میلیون تومان به عنــــوان پیش خرید خودرو به مدیر این شرکت پرداخت کردیم. خودروی انتخابی من مزدا نیو NEW بود و دوستم برای خرید «سراتو» ثبت‌نام کرد.

مدیر فروش نيز تأکید کرد که پس از 30 روز کاری خودرو خریداری شده را تحویل می‌گیریم. اما با خواهش و اصرار ما قرار شد که خودرو زودتر به ما تحویل داده شود. چند روز پیش هم با ما تماس گرفتند و گفتند روز جمعه 21 بهمن ماه برای تحویل خودرو مراجعه کنیم. آنها ادعا کردند چون تقاضا زیاد است، روز تعطیل هم تحویل خودرو دارند. اما وقتی روز جمعه به شرکت مراجعه کردیم با در بسته آن روبه‌رو شدیم و داخل شرکت تنها آبدارچي حضور داشت.

روز بعد هم كه پس از تعطيلات به آنجا رفتيم، ديديم عده زيادي از خريداران خودرو پشت در بسته شركت جمع شده‌اند و وقتي منشي‌هاي شركت به آنجا مراجعه كردند مدعي شدند كه از صاحب شركت اطلاعي ندارند و چند روزي است كه خبري از او نيست.

با اين حرف متوجه شديم كه در دام يك كلاهبرداري بزرگ گرفتار شده‌ايم. تا آنجايي كه ما در جريان هستيم بيش از 300 شاكي از اين شركت ليزينگي شكايت كرده‌اند و منتظر هستيم تا ببينيم چه اتفاقي مي‌افتد.

در جمع شاكيان اين شركت، خانم جواني كه عضو هيأت علمي يكي از دانشگاه‌هاي تهران است  گفت: نمي‌دانم چرا در دام كلاهبرداري اين شركت گرفتار شده‌ايم. مديران شركت آنقدر با چرب‌زباني همه چيز را موجه جلوه مي‌دادند كه حتي احتمال كمي هم براي كلاهبرداري آنها نمي‌داديم.

روي ديوار شركت تابلوي بزرگي نصب شده بود كه عضويت اين شركت را در انجمن ليزينگ نشان مي‌داد و مديرانش مدام تأكيد داشتند كه افراد زيادي از اين شركت خودرو دريافت كرده‌اند. اما پس از شكايت متوجه شديم كه هيچ كدام از كساني كه از 6 ماه پيش در اين شركت براي خريد خودرو ثبت‌نام كرده‌اند، خودرويي دريافت نكرده‌اند.

اين استاد دانشگاه در ادامه گفت: دو هفته پيش به خانمي كه مدير فروش شركت بود گفتم براي گرفتن ماشين عجله دارم و او هم قول داد كه با من تماس مي‌گيرد و من هم چند روزي منتظر تماسش بودم و وقتي خبري از تماس نشد، با عصبانيت دوباره به شركت رفتم اما اين خانم به من قول داد بزودي خودرو را به من تحويل مي‌دهند. چندروز بعد به شركت رفتم و آن خانم پس از يك تماس تلفني با جايي به من گفت روز بعد اتومبيلم حاضر است اما وقتي به شركت مراجعه كردم ديدم در آن بسته است.

 پرونده اين كلاهبرداري در دادسراي خارک تحت رسيدگي است. به گفته منابع آگاه در دو ر اول شکايت بيش از 350 نفر كه از آنان كلاهبرداري شده براي طرح شكايت به اين دادسرا مراجعه كرده‌اند.
نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها