به گزارش پایگاه 598 به نقل از فارس، آقای اسحاق جهانگیری، معاون اول رئیسجمهور و از چهرههای کارگزارانی کابینه رئیسجمهور روحانی، اخیراً در نشست ارائه گزارش عملکرد پروژههای اقتصاد مقاومتی وزارت صنعت، طی اظهاراتی گفته است:
«کشوری که به ته درّه برده شده، حال چند پله بالاتر آمده و هنوز ته درّه است، اتفاقی که در تورم سال 91 و 92 انجام شد و رکود حاصل از آن درآمد سرانه مردم را به قدری کاهش داد که دولت هر چه تلاش میکند، تاکنون نتوانسته آنچنان که باید جبران نماید.»[1]
آقای رحمانی فضلی، وزیر کشور نیز چند ماه قبل طی اظهاراتی گفته بود: «عموماً شاخصهای اقتصادی ما غیر قابل قبول است!» و یا در جای دیگری گفته بود که:«قطعا با مردم گرسنه و فقیر و بیکار نمیتوان امنیت را تأمین کرد و حرکت ما به سمت اقتصاد مقاومتی میتواند برای ما امنیت را هم رقم بزند»!
این اظهارات متأسفانه نه با واقعیتها همساز و همخوان است و نه با سیاستها و تأکیدات رهبر معظم انقلاب!
و اساساً معلوم نیست چرا در دولت یازدهم عدهای تلاش دارند گفتمان «ما نمیتوانیم» و «سیاه بودن اوضاع» را به جامعه القا کنند؟!
*نظر و راهبرد رهبری نظام درباره شرایط کشور/ شرایط تهِ درّه» یا «شرایط بدر و خیبر»؟
مقام معظم رهبری درباره «شرایط تهِ درّه» بیانات مبسوطی دارند و طی سالهای گذشته کراراً توضیح دادهاند که نه تنها نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران در تهِ درّه نیست بلکه این دشمنان نظام هستند که در تنگناهای شدید به سر میبرند.
ایشان در سال 83 و در دیدار با هیئت دولت وقت در همین رابطه فرمودند: «گاهی در آمارهای ما متأسفانه چیزهای بی ربطِ سادهلوحانهی کوته بینانهیی دیده می شود که مثلاً شکاف اقتصادی کشور ما از آمریکا یا از فلان جا بیشتر است؛ اینها حرفهای ناشی از ندانستن و جهلِ به واقعیتهاست؛ اصلاً از واقعیتها اطلاع ندارند. نخیر، درهی اقتصادی در کشورهای سرمایه داری، وحشتناک و فوق تصور و از همه جای دنیا بیشتر است.»[2]
معظمله 2 سال بعد طی بیانات خود در دیدار با بسیجیان نیز فرمودند: «در انقلاب، همان ملت بود که با رهبری امام بزرگوار ما به خود آمد، بیدار شد، عقدههای فرو خفته و دردهای متراکم دورانهای گذشته، او را وادار به حرکت کرد؛ کاری کرد که ملت را از ته درههای فراموش شدگی و ذلت، به اوج عزت رساند. امروز ملت ایران، یکی از عزیزترین ملتهای دنیاست؛ نه فقط در نظر مسلمانها، حتّی در نظر دشمنانش. استقامت، این است. این راه را بایستی ملت ایران با قدرت تمام ادامه دهد.»[3]
رهبر معظم انقلاب، در ادامه تلاش یک جریان خاص برای القای بدبختی و سیاهنمایی اوضاع کشور، همچنین در سال 92 و در دیدار با مداحان کشور نیز تصریح کردند: «مشکلاتی که امروز در غرب وجود دارد، این قانونهای ابلهانه و خباثتآمیزی که اینها در زمینهی مسائل جنسی دارند میگذرانند، اینها را به ته درّه دارد حرکت میدهد. این انحطاط، قابل جلوگیری هم نیست؛ اینها محکوم به سقوطند. تمدن غربی چه بخواهد، چه نخواهد، دیگر قادر نیست جلوی این سقوط را بگیرد.»[4]
سابقه مجاهدت رهبر انقلاب در بازنمایی واقعیتهای کشور به همینجا و به هشدار درباره زمزمه «ته درّه هستیم» ختم نمیشود.
معظمله در دولت قبل و هنگامی که یکی از مسئولان دولت وقت هم از «شرایط شِعب ابیطالب» سخن گفته بود، مجدداً به میدان آمده و در دیدار با مردم قم تصریح کردند:«بر خلاف تصور و تحلیلهای جبهه استکبار، نظام جمهوری اسلامی امروز نه تنها در شرایط شعب ابی طالب نیست بلکه در شرایط بدر و خیبر قرار دارد.»[5]
مقولهای که رهبر انقلاب چندی بعد نیز در بیان بسیط آن فرمودند: وضعیت بدر و خیبر یعنی
تهدید هست، چالش هست، اما بنبست نیست. در بدر امکانات کم بود، اما غلبه
حاصل شد. امکانات طرف مقابل، چندین برابر؛ شاید در بعضی بخشها، غیرقابل
مقایسهی با امکانات جبههی اسلام بود. در خیبر سختی وجود داشت؛ رفتند
مدتها آنجا ماندند؛ مقاومت دشمن شدید بود؛ اما غلبه پیدا کردند. چالش هست؛
اما در قبال چالش، توان و قدرت و استعداد و ظرفیت هم وجود دارد. این،
معنای وضعیت بدر و خیبر است. اگر این ظرفیت را به میدان آوردیم، اگر نقاط
ضعف را کم کردیم، پیشرفت خواهیم کرد.
*اسنادی از واقعیتهای خیبری کشور.../چرا در «شرایط تهِ درّه» نیستیم؟!
اظهارات آقای جهانگیری و عددی دیگر از دولتمردان و ایضاً چهرههای جریان اصلاحطلب پیرامون اوضاع ته درّه، خزانه خالی، وابستگی آب خوردن به تحریمها، خرد شدن استخوان مردم بر اثر تحریمها و افلیج بودن کشور! در حالی است که جمهوری اسلامی ایران در آستانه 40 سالگی خود، با درایت مقام معظم رهبری و عزم مدیران دلسوز در اقصی نقاط ایران و در دولتهای مختلف، از اوضاع مطلوبی برخوردار است اگرچه مشکلاتی نیز وجود دارند...
اقتصاد ایران هماکنون به گواه گزارشهای صندوق بینالمللی پول در میان 20 اقتصاد بزرگ دنیا قرار دارد.
جمهوری اسلامی ایران از متحدان خود و از مستضعفان، خواه در قلب اروپا (بوسنی) و خواه در منطقه غرب آسیا (عراق و سوریه) حمایت نظامی و سیاسی داشته و دارد و پر واضح آنکه حمایت نظامی و سیاسی از قوّت اقتصادی یک کشور سرچشمه میگیرد.
جایگاه کشور در تحولات بینالمللی مورد علاقه ایران، تعیین کننده است و هرآنچه ایران اسلامی اراده کند، همان میشود.
کما اینکه اراده ایران بود که مانع حمله آمریکا به سوریه شد، عراق را از تجزیه شدن حفظ کرد، مسلمانان بوسنی و هرزگوین را از نسلکشی نجات داد، تنگه هرمز را در چنگ اختیار خود گرفت، سبب بارش باران موشکهای ایرانی حزبالله و مقاومت فلسطین و انصارالله بر سر سگهای زنجیری آمریکا در منطقه شد، «حلب» را آزاد کرد و گروههای جهادی افغانستان را به عنصری تأثیرگذار در تحولات این کشور تبدیل کرد.
میزان بیکاری در ایران به گواه سازمان آمار در سال گذشته 11 درصد بوده است که نسبت به سال 89، کاهشی 3 درصدی را نشان میدهد.
ضمن اینکه میزان بیکاری فعلی هم تنها 6 درصد از استاندارد جهانی بیکاری بیشتر است.
تحریمها نیز اگرچه در اعلیدرجه اعمال میشوند اما بر خلاف خواسته و سیاستهای آمریکا و متحدانش، هرگز نتوانستهاند کشور را اِفلیج کنند و اثر فعلی آنها نیز به گواه گزارشات مستند و تصریح مقامات ارشد کشور، بصورت میانگین اثری کمتر از 30 درصد دارد.
ایران اسلامی بر اثر کاهش اخیر قیمت نفت (که توانست ونزوئلا و عربستان را با مشکلات جدی مواجه کند!) زمینگیر نشد، دو فتنه سیاسی بزرگ در سالهای 78 و 88 با بلوغ سیاسی مردم هضم شدند و از بین رفتند و بیدستاوردی برجام و پوچ بودن وعدههای آن نیز خللی بر اقتصاد کشور و زندگی مردم وارد نساخته است.
و نظام اسلامی با میانگین برگزاری هرسال یک انتخابات
و چند راهپیمایی، شاهد حضور گسترده و اکثریتی مردم ایران در حمایت از
ساختار خویش است و یکی از پیشرفتهترین منصههای مردمسالاری در جهان را به
رخ همگان میکشد.
*گفتمانی با سودای حضور در انتخابات...
اکنون جماعت سیاهنماها و آنانکه میگویند کشور در ته درّه! قرار دارد بایستی که در مقابل این پیشرفتهای غیر قابل انکار لب به اعتراف بگشاند و یا اینکه به راه پافشاری بر سیاهنمایی و گِرا دادن به دشمن میل کنند...
فلذا از آنجا که عمدهای از آنان اهل اعتراف نیستند... اسناد رخدادهایی همچون «گِرای فتنهگران به دشمن برای تحریم ایران» و «نامه اخیر 30 عنصر ضد انقلاب به ترامپ برای تحریم ایران» را بایستی در اردوگاه آنان جستجو کرد.
طنز تلخ قضیه اما آنجا خودش را در منظر مردم قرار میدهد که منادیان شرایط ته درّه همان عاملان ایجاد آن در 4 سال اخیر هستند و مردم به تماشا نشستهاند که برای همین نعش ساختگی هم حتی کسانی اشک میریزند که قتله آن نعش محسوب میشوند.
مویه میکنند بدون آنکه به مردم توضیح بدهند در 4 سال گذشته دقیقاً مشغول چه کاری غیر از گره زدن اوضاع کشور به برجام بودهاند و بدون آنکه عذرخواهی کنند از بابت سالهای رفتهای که در مدتی بسیار کمتر از آن هم میشد به چرخ پیشرفت روزافزون کشور، سرعت بیشتری بخشید... که نبخشیدند!
از طرفی مردم رأی دادند که اگر هم مشکلی وجود دارد، با کلید اعتدال رفع شود نه اینکه در انتهای 4 سال بعد، دوباره بشنوند که تهِ درّه هستیم...
نکته پایانی آنکه گفتمان «نمیتوانیم» و «در شرایط تهِ درّه هستیم» هماکنون اسب خود را برای انتخابات ریاست جمهوری و شورای شهر در سال 96 زین کرده است.
گفتمانی مذبذب که شوربختانه حتی در ادعای سیاهنمایی خود هم صداقت ندارد و اگرچه از ته درّه و تحریم حرف میزند اما خودش اهل حقوقهای نجومی است، معضلش کنسرت است، فرزندانش در فرنگ درس میخوانند و از همه مهمتر اینکه ترجیح میدهد از داخل ماشینهای شاسیبلند، از پشت شیشههای دودی و با آستینهای گلدوزی شده به مردم ایران نگاه کند و گاهی حتی صراحتاً اینطور نتیجه بگیرد که «مردم برای توزیع جارو و مرگ موش هم صف میکشند»...
آیا مردم ایران باز هم به این گفتمان اشرافی، برجام بیدستاوردش و شرایط تهِ درّهاش اعتماد خواهند کرد؟!
این سؤالی است که پاسخ آن البته در انتخابات سال 96 مشخص خواهد شد...
***
1_ http://www.irna.ir/fa/News/82363197/
2_http://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=3259
3_http://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=3334
4_http://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=22443
5_http://farsi.khamenei.ir/news-content?id=18491
* مسعود یارضوی