در هر صورت از آنجايي كه شعر در گذشته و اين روزها به عنوان يكي از ابزارهاي مهم براي انتقال پيام بوده و در اين ارتباط هم شاعران متعهد زيادي در دورههاي مختلف بودند، كه با سرودن شعر و مرثيه در خصوص مصايب امام حسين عليهالسلام و كربلا، نگذاشتند عاشورا فراموش شود.
بنابراين، يكي از اين شعراي معاصر متعهد و انقلابي كشورمان، سيد محمدحسين بهجت تبريزي، متخلص به شهريار است كه در وصف اهل بيت(ع) و انقلاب اسلامي و به خصوص سيدالشهدا(ع) و عاشورا شعرهاي ماندگاري سروده است.
* اين حسين كيست كه عالم همه ديوانه اوست؟
به هر حال، يكي از مؤثرترين تدابيري كه شعرا در جهت حفظ و احياء نهضت عاشورا انديشيده بودند، گفتن شعر، مدح و مرثيه بر امام حسين عليهالسلام است. شعرا نه تنها خود با گفتن شعر و مرثيه در عزاي سيد و سالار شهيدان عليهالسلام ميگريستند، بلكه همواره مردم را نيز به گريستن بر امام حسين عليهالسلام تشويق و ترغيب ميكردند و گريه بر آن حضرت عليهالسلام را مستوجب ثواب عظيم ميدانستند.
باز اين چه شورش است كه در خلق عالم است / باز اين چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است
باز اين چه رستخيز عظيم است كز زمين / بي نفخ صور خاسته تا عرش اعظم است ... (محتشم كاشاني)
اين حسين كيست كه عالم همه ديوانه اوست؟ // اين چه شمعي است كه جانها همه پروانه اوست؟
اين ابيات، به نوعي تداعيكننده مصائب و ويژگيهاي حضرت امام حسين(ع) است.
بدون شك يكي از بزرگترين ويژگيهاي شهريار كه موجب شده آثار وي در ميان شاعران معاصر و به ويژه در ميان مردم از جايگاه ويژهاي برخوردار باشد، مردمي بودن شعرهاي اوست.
سادگى و عمومى بودن زبان و تعبير، يكى از موجبات رواج و شهرت شعر شهريار است، از اين رو شعر او براى همگان مفهوم و مانوس و نيز موثر است. به هر تقدير «شهريار» شاعري است، يكهتاز در ميدان توحيدي و وادي عرفان و خود با اشاره به سروده حافظ ميگويد: «هر چه كردم همه از دولت قرآن كردم.»
در اشعاري چون كاروان كربلا، صداي خدا، قيام محمد، مناجات، مولا علي و شريح قاضي، هديه عيد غدير، اسلام و خدمت اجتماع، جهاد عقيدت و... عمق اعتقادات شهريار را بر آنچه كه خود به حق گفته ميتوان دريافت.
* شهريار براي محرم چه نغمههايي سرود
بر اين اساس، شهريار شيرين سخن در قطعه شعري با نام (كاروان كربلا)، در وصف سالار شهيدان امام حسين عليه السلام ميسرايد:
شيعيان ديگر هواي نينوا دارد حسين / روي دل با كاروان كربلا دارد حسين
از حريم كعبۀ جدّش به اشكي شست دست / مروه پشت سر نهاد امّا صفا دارد حسين
ميبرد در كربلا هفتاد و دو ذبح عظيم / بيش از اينها حرمت كوي منا دارد حسين
پيش رو راه ديار نيستي كافيش نيست / اشك و آه عالمي هم در قفا دارد حسين
بس كه محمل ها رود منزل به منزل با شتاب / كس نميداند عروسي يا عزا دارد حسين ...
دست آخر كز همه بيگانه شد ديدم هنوز / با دم خنجر نگاهي آشنا دارد حسين
شمر گويد گوش كردم تا چه خواهد از خدا / جاي نفرين هم به لب ديدم دعا دارد حسين
اشك خونين گو بيا بنشين به چشم "شهريار" / كاندرين گوشه عزائي بي ريا دارد حسين
* شرح شورانگيز شهريار؛ در وصف سيد الشهدا
در ابياتي ديگر شهريار با شعر تركي در مصائب سيدالشهدا(ع) ميگويد:
محرم دير خانم زينب عزاسي / بيزي سسلير حسينين كربلاسي
يولي باغلي قاليب دوشمن الينده / داها زوّاري نين يوخ سَس صداسي
بو گون كرب و بلا ويران اولوبدي / حسين اوز قاني نه غلطان اولوبدي ...
مسلمان صف چكيب دعوايه گلسين / چاغير عباسي تاسوعايه گلسين
قيزي زينب أوزي صاحب عزادير / چاغير زهراني عاشورايه گلسين
بوگون كرب بلا ويران اولوب دير / حسين أوز قانينا غلطان اولوب دير
آنا ! اوغلون شهيد اولدي مبارك / شهادتله سعيد اولدي، مبارك
اميد جنتين تاپدين، دا سندن / جهنم نااميد اولدي، مبارك
بئله طوي كيم گؤروب دنياده قاسم / طويي ياسه دؤنن شهزاده قاسم
آتا! اوغلون علي اكبر فداسي / طويي قاسم كيمي اولموش عزاسي
دوروب جنت قاپوسيندا گؤزتلير / كه گلسينلر آناسي له، آتاسي
بئله طوي كيم گؤروب دنياده قاسم / طويي ياسه دؤنن شهزاده قاسم
همچنين شهريار در شعر ديگري با عنوان داغ حسين ميسرايد:
محرّم آمد و نو كرد درد و داغ حسين / گريست ابر خزان هم به باغ و راغ حسين
هزار و سيصد و اندي گذشت سال و هنوز / چو لاله بر دل خونين شيعه داغ حسين
به هر چمن كه بتازد سموم باد خزان / زمانه ياد كند از خزانِ باغ حسين
هنوز ساقي عطشان كربلا گويي / كنار علقمه افتاده با اياغ حسين
اگر چراغ حسيني به خيمه شد خاموش / منوّر است مساجد به چلچراغ حسين
خدا به نافۀ خلدش دماغ جان پُر داشت / كه بوي خون نكند رخنه در دماغ حسين
فراغ از دو جهان داشت با فروغ خداي / خداي را چه فروغي است در فراغ حسين
يزيد كو كه ببيند به ناله قافله ها / گرفته از همه سوي جهان سراغ حسين
* نغمههاي دلتنگي شهريار، براي امام حسين(ع)
ارادت استاد شهريار به سيدالشهدا و ياران بزرگ و با وفاى امام حسين(ع)، هيچ وقت تمام نداشت و در شعر تركي ديگر در وصف كربلا و شهداي آن ميگويد:
حسينه يئرله ر آغلار گؤيله ر آغلار / بتول و مصطفي پيغمبر آغلار
حسينون نوحه سين دلريش يازاندا / موسلمان سهلدير كه كافر آغلار
كور اولموش گؤزله رين قان دوتدو شومرون / كي گؤرسون اؤز الينده خنجر آغلار
حسينون كؤينه گي زهرا الينده / چكر قئيحا قيامت، محشر آغلار
آتاندا حرمله، اوخ كربلاده / گؤرئيدين دوشمن آغلار، لشگر آغلار
قوجاغيندا، گؤرئيدين ام ليلا / آليب نعش علي اكبر آغلار
رباب، نيسگيل دؤشونده سود گؤره نده / علي اصغري ياد ائيله ر آغلار
باشيندا كاكل اكبر هواسي / يئل آغلار، سنبل آغلار، عنبر آغلار
يازاندا آل طاها نوحه سين من / قلم گؤردوم سيزيلدار، دفتر آغلار
علي، شق القمر، محراب تيليت قان / قولاق وئر، مسجيد اوخشار منبر آغلار
عليده ن شهريار، سن بير اشاره / قوجاقلار قبري، مالك اشتر آغلار
* به جامه هاى سيه كودكان كو ديدم / دلم به ياد اسيران كربلا خون شد
و يا در وصف اسيران كربلا گفته است:
محرم آمد و آفاق مات و محزون شد / غبار محنت ايّام تاب گردون شد
به جامه هاى سيه كودكان كو ديدم / دلم به ياد اسيران كربلا خون شد
از اين مبارزه بشكفت خاندان على / چنانكه نسل پليد اميّه مرهون شد
بنى اميّه و آن دستگاه فرعونى / همان فسانه فرعون و گنج قارون شد
ولى حسين علمدار عشق و آزادى / لقب گرفت و شهنشاه ربع مسكون شد
چون نيك مى نگرى زنده آن شهيدانند / وگرنه هر بشرى زاد و مرد و مدفون شد
كنون مقابل ايشان بود زيارتگاه / كدام زنده به اين افتخار مقرون شد
سر و تنى كه رسول خدايش مىبوسيد / به زير سمّ ستوران خداى من چون شد
به خيمه گاه امامت چنان زدند آتش / كه آهوان حرم سر به دشت و هامون شد
رسيد نوبت زينب كه شيرزاد عليست / جهان به حيرت از اين سربلند خاتون شد
به دوش پرچم آتش گرفته اسلام / به كاخ ابن زياد و يزيد ملعون شد
حسين قافله با خود نبرد بىتدبير / كه غرق حكمت او فكرت فلاطون شد
تو شهريار به مضمون بلند دار سخن / هرآن سخن كه جهانگير شد به مضمون شد
نكته مهمتر اينكه لطف سخن استاد «شهريار» در چيرگي بينظير وي براي سرودن شعر به دو زبان دري و آذري، شهرت ويژهاي به اين پير استاد عرفان بخشيده و شهرتش از فراسوي مرزهاي جغرافياي ايران، به سرزمينهاي ديگر ره گشوده، سخنان دل نشيناش روشني بخش دل شيفتگان معرفت الهي گشته است، و همين نكته است كه «شهريار» را ميان اقران و شاعران معاصر ايران ممتاز و بينظير كرده است.
* زهرا باغنون عنچه لرى گلگرى سولدى
استاد شهريار در شعر ديگر به زبان تركي در وصف امام حسين(ع)، ميآورد:
يا رب منه بو لحظه دى بير عمر ايله يارى / عشقونده سنون جان ويرورم هر ندن عارى
قان قان ويئن او خلا يا غورى الّى هوادتن / اوز اوند روب او خلار منه فنده سنه يارى
قربانوى سلما نظر مر حقوننن / جان اوسته وارام نعمتوون شكر گذارى
گرجام بلاده گنه وار باده خدايا / گوندر من عطشانه خمار قويما خمارى
دنيا سو اولا من سوسوزى سالماز عطشدن / قور تارسا عطشدن منى وصلوندى قوتارى
ورديم سنون عشقونده منه گلدى گمانم / بير باشعرى قالان عاشقون دار و ندارى
بو باشد اسنو نكيدى كه سنديدى امانت / ردّ ايلورم ايندى سنه آن قوجا يوخارى
دشمن ديدى قول بيعته قوى من ديديم اولماز / عشقم ديدى قان قان چا غيرسان ديديم آرى
تهيديد ايلينگر منى مرگه نه بو لوگر / مرد آننى قانيله يوار اولساغبارى
زهرا چراغى مين بيله طوفانيله سونمز / حشره كيمى وار مشعلمون نورى، شرارى
من ايستسويورم غرتنى دوشمينمونده / نينيم گورورسن دشمنون يوخدى چخارى
آخر نفسمدور گل آچوب گلشن جسمم / قان اويچره غميم يوخ اورزوم اولسا سنه سارى
روحيم قوشى چوخداونديكه قالمو شدى قفسده / بيراوخ تو خونوپ قلمبيمه سندردى حصارى
اوخ قلبمى داغون ايليوپ توكدى داغتدى / وردى جالادى، قانىيره، قيردى دامارى
زهرا باغنون عنچه لرى گلگرى سولدى / تك بير گونون عرضينده خزان اولدى بهارى
در فرجام سخن بايد گفت كه «شهريار» پس از پيروزي انقلاب اسلامي با اشعاري چون تشريف قبول و مقام رهبري با جان و دل همنوايي با انقلاب را آغاز كرد، چنانكه باز خود ميگويد: «تا سالهاي آخر عمر هيچگاه از جهاد قلمي باز نايستادهام» و در حقيقت اين مسايل همان ايمان و اعتقادي وي را به معارف اسلام و عرفان نشان ميدهد.
نكته مهمتر اينكه به دليل خصوصياتي كه از شهريار ياد شده و ميشود، مقام معظم رهبري هم كه خود از فرزانگان عالم شعر و ادب و هنر است، عنايت ويژهاي به استاد شهريار و شعر او داشتهاند، معظمله در سخنان خود از شهريار به عنوان شهريار شعر و ادب ايران و بلبل داستانسراي غزل فارسي ياد كردهاند، وي را كسي دانستهاند، كه عاشق قرآن بود و قرآن مجسم و زنده را در انقلاب اسلامي و نظام اسلامي مشاهده كرد.