کد خبر: ۳۹۲۰۶۳
زمان انتشار: ۱۷:۱۸     ۱۶ شهريور ۱۳۹۵
روایت مسئول اعلام حربی از فعالیت های رسانه‌ ای مقاومت؛
فعالیت آغازین رسانه جنگی در سوریه از منطقه سیده زینب صورت گرفت؛ آن زمان که "ح.م" برای ایجاد هسته های رسانه جنگی در سوریه اقدام کرد./ تجربه جنگ رسانه ای در سوریه حلقه رسانه ای کاملی را شکل داد که گسترش و اعتبار آن به معیاری برای انتقال تجربه جنگ رسانه ای به لبنان با هدف مقابله با هر گونه تجاوز صهیونیستی تبدیل شد.
به گزارش سرویس بین الملل پایگاه 598، اعلام حربی را می‌توان تاثیرگذارترین رسانه جبهه مقاومت نام برد. رسانه ای که در طول فعالیت خود دوشادوش رزمندگان جبهه مقاومت حرکت کرده و سهم مهمی در پیروزی ها داشته است. "ح.م" مسئول رسانه جنگی (اعلام حربی) حزب الله گفت و گویی با روزنامه السفیر انجام داده است که متن این مصاحبه توسط خبرنگار بین‌الملل پایگاه 598 ترجمه گردیده و تقدیم نظر خوانندگان می گردد.

روزنامه لبنانی السفیر در گزارشی به قلم "فائقه مزرعانی" نوشت: کلیپ سه ثانیه ای که افسران منطقه شمالی ارتش اسراییل را از منصبشان برکنار کرد، مربوط به تصویرداری از برافراشته شدن پرچم مقاومت بر پایگاه "تلة الدبشة" بود که در 29 اکتبر 1994 اتفاق افتاد. این کلیپ که توسط رسانه جنگی حزب الله تحت عنوان مستند منتشر شد، لرزه بر اندام رژیم اشغالگر انداخت و آن را وادار به تحقیقات میدانی سه ماهه کرد که نتیجه این تحقیقات در این جمله خلاصه شد؛ "آری! کار حزب الله بود". این کلیپ، هماهنگ با آتش سلاح حزب الله توانست تأثیر خود را کمال و تمام بگذارد.

طی سال های اخیر، مهر "رسانه جنگی" بر تصاویر و کلیپ هایی از درگیری در جبهه های سوریه زده شد و شبکه های ماهواره ای و وبسایت ها به سوی رقابت تنگاتنگ برای انتشار هر چه با کیفیت آنها روی آوردند.

رسانه جنگی در حزب الله مأموریت های خود را از دهه 80 تحت عنوان "کمیته فنی" آغاز کرد. این کمیته، فعالیت های حزب الله در مراسم عاشورا و تحصن ها (تحصن بئر العبد) و غیر آن را پوشش می داد که بعدها تصویربرداری از عملیات کاشت مین ویژه گروه چند نفره را بر عهده گرفت که اولین عملیات تصویربرداری از نفوذ به پایگاه "سجد" در سال 1986 محسوب می شود.

نام "رسانه جنگی" برای کمیته فنی در سال 1994 تصویب شد که روز 15 آوریل 1995 نقطه عطفی در این دستگاه رسانه ای محسوب می شود. در آن روز صلاح غندور ملقب به «ملاك» (فرشته) طی عملیات شهادت طلبانه با خودروی خود راهی حمله به دو کاروان اسراییلی شده بود. روزی که تصویربردار رسانه جنگی با دوستش "صلاح" به نوار مرزی نفوذ کرد و در آنجا با هم وداع کردند. بعد از آن هم راهی منطقه "حرج الطیری" شد و از لحظه انفجار کاروان اسراییلی تصویربرداری کرد و به خاطر تدابیر امنیتی مجبور شد شب را در همان جا سپری کند و نوار ویدیویی را نزد خود گذاشت.




"ح.م" مسئول رسانه جنگی حزب الله از اهمیت تصویربرداری و نقش آن در عملیات مقاومت برای السفیر می گوید. وی به السفیر گفت: آن زمان که دشمن صهیونیستی تلاش می کرد که حجم خسارت های خود را پنهان کند و مانع دستیابی دیگران از جزییات عملیات مقاومت شود، همین رسانه جنگی ضربه های پی در پی به فرماندهان اسراییل وارد می کرد به گونه ای که مجبور می شدند تحقیقات خود را درباره نظامیان کشته شده -که در تصاویر رسانه جنگی حزب الله مشاهده کرده اند- را آغاز کنند.

این تصاویر، در بیشتر اوقات برکناری شمار زیادی از فرماندهان و افسران ارتش اسراییل را در پی داشت. البته نقش کلیپ هایی که نفوذ نیروهای مقاومت در برخی از پایگاه های نظامی را نشان می داد، بر کسی پوشیده نیست؛ کلیپ هایی که در فروپاشی تشکیلات نظامی موسوم به "ارتش جنوب لبنان" طی عملیات آزادسازی این منطقه نقش بسزایی ایفا کردند.

بعدها گروه رسانه جنگی از دهها تن به صدها عضو حرفه ای افزایش پیدا کرد که در تصویربرداری از درگیری ها و عملیات خبره هستند. همانطور که دوربین های دیجیتال و دوربین های هوایی جایگزین دوربین ها بزرگ و نوارهای ویدیویی دهه 90 شدند که این تجهیزات پیشرفته در جنگ سوریه بکار گرفته شدند و نقش موثری در رصد کردن گروه های مسلح داشتند. گروه مذکور اصرار دارد تا همپای تکنولوژی های روز حرکت کند و بهترین دوربین ها که مقابل ضربه ها و عوامل آب و هوایی مقاوم هستند را به کارگیرد تا قادر باشند اطلاعات لازم را در سخترین شرائط ضبط و حفظ کنند.

"ح.م" در ادامه به السفیر گفت: هر تصویربرداری که عضو رسانه جنگی باشد، به منزله دیگر رزمندگان حزب الله است؛ چرا که در همه دوره های آموزش نظامی از جمله تمرین های بدنی و کمک های اولیه و نحوه بکارگیری سلاح مشارکت می کند. علاوه بر این هم یک تصویربردار رسانه جنگی  در دروه های ویژه تصویربرداری، نحوه واکنش ها در شرایط سخت درگیری ها و تمرکز داشتن حین مأموریت شرکت می کند.



کسی می تواند خود را عضو خانواده رسانه جنگی بداند که شور و اشتیاق تصویربرداری داشته باشد و استعداد آن را در خود ببیند تا بتواند با سختی های این حرفه کنار بیاید. رمز موفقیت یک تصویربردار بسته به درکی است که از اهمیت مأموریتش دارد به گونه ای که نسبت به نقش آن در جنگ روانی علیه دشمن واقف باشد؛ چرا که رسانه می تواند ضربه  مستقیم و محکمی به دشمن وارد کند که حتی سلاح هم از وارد کردن آن ضربه در میدان جنگ عاجز است.

رسانه در خلق پیروزی ها سهیم است

"ح.م" در ادامه خاطر نشان کرد: تصاویری که جنازه ها و ادوات نظامی اشغالگران را به نمایش می گذارند، صهیونیست ها را به لرزه در می آورد به گونه ای که به رهبران سیاسی خود فشار می آورند.  به همین دلیل نظارت ویژه ای بر شبکه های خبری و رسانه ها صورت می گیرد تا مانع آسیب سازمان های نظامی شوند که بر اثر واکنش افکار عمومی در اعتراض به آنها وارد می آید. اکنون افکار عمومی صهیونیست ها به واقع بینانه بودن و اعتبار رسانه جنگی بیش از رهبران صهیونیست ایمان دارند.

لحظات سرنوشت ساز باعث می شوند که انگیزه تصویربردار برای بکارگرفتن دوربین خود-که همان سلاح وی می باشد- بیشتر شود. این لحظات، همان مواجهه با دشمن از مسافت نزدیک یا همراه شدن تصویربردار با گروه عملیاتی هنگام حمله غافلگیرانه یا محاصره شدن توسط دشمن است. همانطور که این لحظات سرنوشت ساز را می توان هنگام انجام کمک های اولیه توسط تصویربردار حین درگیری ها تا لحظه رسیدن کمک های پزشکی می توان مشاهده کرد.



جواد، نام مستعار همکار "ح.م"  است که تجربه رسانه ای خود را با رسانه جنگی برای السفیر بیان می کند. آن هنگام که در سال 1994 دستیار پسرعموی خود بود و به خاطر این مسئله جلوی همسالان خود مباهات می کرد. آن زمان دوربین یک وسیله کمیاب بود. جواد برای مدتها آرزوی ملحق شدن به رسانه جنگی را در سر داشت. او تا قبل از آن تنها از طریق تلویزیون نحوه نفوذ به پایگاه های دشمن و کاشت مین را مشاهده می کرد که همین مسئله هم باعث شد تا انگیزه برای انجام چنین اقداماتی پیدا کند و طولی نکشید که به آرزوی خود رسید و سال 1996 شخصی با جواد در خانه پدری اش دیدار کرد و ملحق شدن به رسانه جنگی را به او پیشنهاد داد.

آن شخص ابتدا به ساکن از جواد خواست تا از مراسم روز جهانی قدس تصویربرداری کند. جواد 17 ساله این فرصت را غنیمت شمرد و استعداد خود را در تصویربرداری نشان داد و نظر مسئول رسانه جنگی را جلب کرد و به گروه ملحق شد. جواد همچنین استعداد و مهارت خود را در تصویربرداری از عملیات مقاومت نشان داد و برای مشارکت در تصویربرداری از عملیات نفوذ به پایگاه "بئر الکلاب" در اقلیم "التفاح" در 27 فوریه 1997 انتخاب شد که در این عملیات زخمی شد.

مشارکت در هر عملیات نفوذ به پایگاه دشمن -که مستلزم مشارکت حداقل سه تصویربردار است- از جمله اهداف اولیه هر رسانه جنگی است که این مسئله باعث رقابت میان اعضای رسانه جنگی می شود تا با یکدیگر بر سر غیرت و ارزش ها رقابت کنند.

جواد مأموریت رسانه جنگی قبل از سیطره بر مواضع مورد نظر را عملیاتی شبیه به عملیات شناسایی توصیف می کند که متمرکز بر تصویربرداری از پایگاه های دشمن است. جواد می گوید که طی مأموریت هایی که داشتیم برای ساعات طولانی بین درختان مخفی می شدیم تا فرصت مناسب برای تصویربرداری هر چه بیشتر فراهم شود و اطلاعات لازم را در اختیار رزمندگان قرار دهیم. جواد تأکید می کند که این گونه مأموریت ها صبر زیادی نیاز دارد؛ چرا که هیچ سختی بیش از این قابل تصور نیست که انسان خود را در فاصله چند متری یک نظامی صهیونیست ببیند ولی به خاطر لو نرفتن نقشه عملیات، اجازه ندارد تا او را با شلیک یک گلوله در سرش از پای درآورد.



ترسی که دوربین هوایی در دلها می اندازد

 اهمیت رسانه جنگی و رشد و توسعه آن طی جنگ سوریه بیش از پیش روشن شد به گونه ای که اطلاعات بصری حاصل از رسانه جنگی به منبع اساسی اطلاعات میدانی تبدیل شدند. فعالیت آغازین رسانه جنگی در سوریه از منطقه سیده زینب صورت گرفت؛ آن زمان که "ح.م" برای ایجاد هسته های رسانه جنگی در سوریه اقدام کرد.

وی مرکز اموزشی برای شماری از جوانان سوری تدارک دید و تعداد انجمن رسانه جنگی را به 250 شخص حرفه ای رساند که رسته های نظامی را همراهی می کردند. تجربه جنگ رسانه ای در سوریه حلقه رسانه ای کاملی را شکل داد که گسترش و اعتبار آن به معیاری برای انتقال تجربه جنگ رسانه ای به لبنان با هدف مقابله با هر گونه تجاوز صهیونیستی تبدیل شد.
 
"ح.م" در ادامه گفتگو با السفیر به بیان فرق مواجهه با اسراییل و تکفیری ها در سوریه پرداخت. وی جنگ با اسراییل را سخت تر از مواجهه با تکفیری با توصیف کرد  چون که اسراییل در مقایسه با تکفیری ها از سلاح بیشتر و پیشرفته تری برخوردار است ولی تکفیری ها -به استثنای داعش و النصره- پایین ترین حد سلاح در حوزه رسانه ای در اختیار دارند.

"ح.م"  در ادامه خاطر نشان کرد: طی اعلام آتش بس در منطقه زبدانی و آغاز بیرون کردن افراد مسلح از این منطقه، یکی از فرماندهان آنها به من گفت: "در طول درگیری های در زبدانی تصاویری که از درگیری ها منتشر می کردید ما را ترساند و نیروها از دوربین های هوایی ترسیده بودند به گونه ای که جرأت نداشتند از مخفیگاه خود خارج شوند.

"ح.م" مسئول رسانه جنگی می گوید که جبهه النصره از لحاظ مجهز بودن به برخی تجهیزات پیشرفته با دیگر گروه ها فرق دارد ولی داعش از تجهیزات بسیار پیشرفته برخوردار است و کلیپ هایی که داعش با هدف جنگ روانی منتشر می کند گواه این مسئله است. بی شک غربی ها و کسانی که داعش را به وجود آورده اند، این گروه را به بهترین امکانات فنی و نیروی انسانی مجهز کرده تا طرح آنها را در منطقه اجرا کند و البته در اجرای این طرح هم پیروز شده است. ما اینک داعش را در جنگ سوریه رقیب خود در حوزه فنی می دانیم.

"ح.م" تأکید کرد: سوریه به دام جنگ رسانه افتاده و این رسانه هم سوریه را نجات خواهد داد.



این میدان جنگ بود که دستور می داد

در رسانه جنگی اجازه منتشر شدن اجساد تکه تکه شده داده نمی شود مگر آنکه به نحوی آنها را از دید مخاطب پنهان کرد. با این وجود، به نمایش گذاشتن هر گونه تصویر مربوط به اجساد دشمن و ادوات نظامی آنها سلاح کشنده ای در جنگ رسانه ای محسوب می شود.

"ح.م" تأکید می کند که تصاویر مربوط به حمله غافلگیرانه ای که مقاومت صورت داد و در آن اثری از شهید علی فیاض (علاء بوسنه) دیده شد،  تأثیر بسزایی در جبهه های سوریه بجا گذاشت.

از جهتی هم، جواد همکار "ح.م" دقایقی قبل از بیان جزییات تجربه اش در سوریه درنگ می کند و سپس به السفیر می گوید: اتفاقی برای من در سوریه رخ داد که با همه مسائلی که در جنوب لبنان برای من پیش آمده بودند، فرق داشت. آنجا درگیری ها طوری بودند که زمان پایان آنها را حتی فرمانده هم نمی توانست مشخص کند بلکه وضعیت حاکم بر میدان جنگ بود که پیشآمدها را رقم می زد و گویی که میدان جنگ بود که برای نحوه برخورد با پیشآمدها دستور می داد و نه فرمانده.

اتفاقی که برای جواد پیش آمده بود در جریان عملیات آزادسازی روستای "دیر سلمان" در غوطه شرقی بود که این اتفاق او را وادار کرد تا دست به اسلحه ببرد  و بعد از محاصره شدن رزمندگان، مجروح شود و زمان تقریبا زیادی بی آنکه بتواند حرکت کند، خون از او می آمد ولی همچنان به تصویربرداری ادامه داد تا اینکه به جای امنی او را منتقل کردند.



غیرت دشمن

جواد از اینکه میان انجام مأموریت علیه دشمن صهیونیستی و گروه های مسلح او را مخیر کنند، ناخشنود است و می گوید که دشمن همان دشمن است و تغییر نام او چیزی را عوض نمی کند و دوربین هر کجا باشد همان کار خود را انجام می دهد.

جواد در ادامه اظهار داشت که "گلوله یک نفر را می کشد ولی تصویر می تواند یک جامعه را هدف بگیرد." جواد از همکاران خود مانند کارگردان شهید حسن عبد الله  مشهور به "كرار" و شهید محمد نذر مشهور به "شهید" نام می برد که یاد آنها برای جواد انگیزه می دهد تا راهشان را ادامه دهد.

ولی "ح.م" فراموش نمی کند که بر بنیانگذاران رسانه جنگی، حاج مصطفی بدرالدین و حاج عماد مغنیه سلام و تحیت نثار کند؛ آنهایی که استاد وی هستند و نقش او را در عمل مقاومت به خوبی درک می کردند به همین خاطر هم او را تربیت کردند تا به یک خبرنگار حرفه ای در عرصه جنگ رسانه ای تبدیل شود.
 
اطلاعات بدست آمده از "ح.م" حاکی از آن است که نظامیان ارتش اسراییل در حالی وارد عرصه رسانه جنگی شده اند که از یگان رسانه جنگی ویژه ای طی رزمایش های اخیر رونمایی کرده اند و دوشادوش تشکیلات نظامی نخبه ارتش اسراییل مانند "ایغوز" و "جفعانی" حضور دارند و تصاویر زیبایی از رزمایش ها در اختیار آنها قرار می دهند. در جنگ آینده اسراییل با لبنان شاید تصویربردار جنگ رسانه ای حزب الله با تصویربردار ارتش اسراییل مواجهه کند.

جواد درباره زیباترین عکسی که تاکنون گرفته برای السفیر می گوید. او اظهار داشت که زیباترین عکسی که گرفته ام مربوط به عکس "محمد قانصو" مشهور به "ساجد الدویر" بود که در حال  برافراشتن پرچم مقاومت هنگام شکست اسراییل در یکی از عملیات ها به طور اتفاقی از او گرفته بودم. تا آن زمان محمد قانصلو را نمی شناختم ولی عکس آن جوان زیباترین عکس پیروزی بود؛ خاطره انگیز ترین عکس زندگی ام.



از جواد درباره بازنشسته شدن سوال شد او در پاسخ گفت که "من و بازنشستگی؟ " و در حالی که به دوربین نگاه می کرد ادامه داد که "این دوست همیشگی من است و با من تا لحظه شهادت باقی خواهد ماند."

عکس می تواند دیگران را فریب دهد

روزی که شهرک یبرود سقوط کرد، گروهی از رسانه جنگی در یک تپه بر بالای شهرک مستقر شدند و یک دیش "اس ان جی" را نصب کردند  تا تصاویر به صورت زنده پخش شوند. در همین میان هم رزمندگان به تپه رسیدند و تصاویر آنها در حالی که در مواضعشان در کنار گروه جنگ رسانه ای بودند به صورت زنده پخش شد. همین مسئله باعث شد تا افراد مسلح فکر کنند که شهرک یبرود به سیطره حزب الله درآمده است. پخش این تصاویر نیز با تهدید مصطفی بدر الدین، فرمانده عملیات همزمان شد که در عرض چهار ساعت این عملیات نتیجه داد. بدین ترتیب بود که افرد مسلح فریب تصاویر پخش شده را خوردند و از شهرک یبرود عقب نشینی کردند.

















نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۱
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها