به گزارش پایگاه 598 به نقل از فارس، شاید قرار است این هفته یا چندهفته بعد عدهای در فرودگاه مهرآباد منتظر باشند تا از «سِر آلیانس»- این فعال اقتصادی انگلیسی- استقبال کنند. اما همانها شاید همانقدر که از استقبال او خوشحال هستند، از حاشیهساز شدن سفر آلیانس به تهران نیز دلواپس باشند. چراکه سر آلیانس نه یک فعال اقتصادی معمولی بلکه یک چهره بدنام سیاسی امنیتی نیز هست.
سال گذشته برخی اخبار از تلاش یکی از نزدیکان حاشیهساز یک مقام ارشد دولتی برای ارتباط با آلیانس و باز کردن پای او به مناسبات داخلی اقتصادی شنیده شد. اما طی ماههای گذشته نیز برخی لابیهای اقتصادی ایرانی دیدارهایی با داوود آلیانس داشتهاند و گویا مقرر شده همکاریهایی بین مجموعه اقتصادی او و برخی طرفهای ایرانی در زمینه صادرات و واردات انجام شود.
واسطه جدید این ارتباط «محمود ه.ر» -برادر یکی از دیگر از مقامات که از بازنشستگان وزارت امورخارجه است. او که رفت و آمدش به انگلستان به خاطر ویزای پنجساله اعطایی این کشور تسهیل شده، در لندن با آلیانس دیدار کرده و سفر آلیانس به تهران نیز نتیجه این دیدار است.
اما داوود آلیانس مهمان و شریک جدیدی که برخی میخواهند پایش را به ایران باز کنند کیست؟
رفیق بختیار، دوست تلآویو
تابستان 94 بود که دوربین بیبیسی مهمان خانهی یک تاجر ایرانی الاصل صنعت نساجی انگلستان بود. داوود آلیانس یک یهودی کاشانی بود که دهه بیست شمسی از ایران به انگلستان رفته بود، فعالیتش را از شهر منچستر آغاز کرده بود و حالا که جلوی دوربین رسانه ملکه نشسته بود؛ صنایع نساجی «کوتز ویلا» متعلق به او در بریتانیا و چند نقطه دیگر جهان، بیش از 75 هزار کارگر داشت. روزنامه ساندی تایمز در سال 2012 داوود آلیانس را صد و نود و هشتمین ثروتمند انگلیس معرفی کرد. او همچینی رئیس و سهامدار اصلی یکی از بزرگترین مؤسسات سفارش مستقیم کالا در بریتانیا است که از طریق پست سفارشی بیش از بیست هزار قلم کالا را می پذیرد.
پس از آن مصاحبه برخی رسانههای ایرانی به چرایی توجه رسانه انگلیس به او پرداختند؛ مدتی بعد کتاب خاطرات آلیانس با نام «زندگی بازاری» منتشر شد و بیبیسی هم گزارش تبلیغی دیگری از آن منتشر کرد.
ملکه الیزابت دوم در سال (1980 میلادی) به واسطه موفقیت آلیانس در تجارت و تأثیرات مهم در صنعت پارچه بافی انگلستان لقب "سِر" (یکی از عالی ترین رتبه امپراطوری بریتانیا) را به او اعطا کرد. او در سال 1984 میلادی لقب CBE -فرماندهی در نظام امپراطوری بریتانیا- و در سال 1989 لقب "شوالیه" را دریافت کرد. سرانجام در سال 2004 به عنوان لرد آلیانس منچستر انتخاب شد و اولین ایرانی بود که به عضویت مجلس لردهای انگلیس پذیرفته شد.اما این فقط بخشی از سوابق مهمانِ جدید است.
آلیانس بیش و پیش از آنکه یک فعال موفق اقتصادی باشد؛ یک فعال امنیتی سرویسهای غربی است. در سالهای قبل از انقلاب به خاطر لابی ایرانیان یهودی در ارتش؛ ارتش شاهنشاهی یکی از مشتریان ثابت تولیدات نساجی آلیانس بود. یهودی بودن آلیانس و سرمایهدار بودنش باعث شد نزد موساد و سایر سرویسهای غربی نیز اعتبار و وجهه داشته باشد و در مواقع لازم کارهایش را با آنها جلو ببرد. هم پول و سرمایهی او به کار اسرائیلی میآمد و هم لابیهای اسرائیلی به کار آلیانس میآمدند.
آلیانس که هم مثل تمامی مدافعان سلطنت از انقلاب اسلامی ناراحت بود؛ هم برای رجال زمان پهلوی شناخته شده بود و هم با سرویسهای خارجی ارتباط خوبی داشت به حلقه وصل اپوزیسیون و ضدانقلاب تبدیل شد. آرشیو ملی بریتانیا اواخر دسامبر2010- زمستان89- بخشی از سندهای دیپلماتیک مربوط به 30 سال پیش خود را از حالت سری خارج کرد که بخشی از آنها درباره سلطنتطلبان فراری بود. نام داوود آلیانس به عنوان «شریک منچستری بختیار» که دیدارهای متعددی با مقامات انگلیسی برای قانع کردنشان برای حمایت از بختیار داشته به چشم میخورد.
«دیدارهای آلیانس به نیابت از بختیار با مقامات بریتانیایی همچنان ادامه می یافت. روز 19 ژوئن/ 29 خرداد، دیوید میرز رییس بخش خاورمیانه وزارت خارجه به دنبال درخواست اضطراری آلیانس با او دیدار کرد. این دیدار به دنبال دیدار بختیار با آلیانس انجام شد. آلیانس تاکید کرد که «بختیار هم اکنون در پول غلت میزند و آماده برای اقدام است. او یک سازمان در ایران و سه ایستگاه رادیویی دارد، یکی به صورت سیار، مستقر و فعال در اطراف تهران، یکی در عراق و یکی در جایی دیگر. آلیانس یک بار دیگر به نیابت از بختیار از میرز درباره «موضع بریتانیا» در قبال فعالیت های بختیار سوال کرد. به گفته الیانس، بختیار از آمریکاییها دست کشیده و آنها را «احمق و بیربط» میداند. ولی از نظر بختیار بریتانیاییها عاقلترند.»
هرچند آلیانس با بختیار اختلافاتی داشت اما این دلیل نمیشد که در تلاش ناکام جریان بختیار یعنی کودتای نوژه نیزکمک نکند.
سالها بعد وقتی جهانشاه بختیار-نوه بختیار- هم خاطراتش را منتشر کرد از کمکهای موساد و آلیانس برای فراری دادن بختیار از ایران تمجید کرد و نوشت «داوود آلیانس یک یهودی ایرانی تبار که در لندن تاجر شده است، در جلسات با ماموران موساد شرکت می کند. آنها به مادرم توضیح می دهند: ما نقشه داریم اما به زمان نیاز داریم، باید زمینه را آماده کنیم، آیا موافق هستید؟ مادرم موافقت می کند.»
پس از فرار بختیار است که او متوجه میشود کسی که موساد قول همکاریاش به بختیار را داده بود همین آلیانس معروف است. «چند روز بعد داوود آلیانس به دیدن ما می آید. پدربزرگم می گوید: «پس آدم ما در انگلیس شما هستید؟». در پیامهایی که موساد به پدربزرگم در زیرشیروانی میفرستاد، آلیانس تحت عنوان «آدم ما در انگلیس» معرفی میشد. آلیانس تائید میکند: «بله، من هستم» و اضافه میکند: «یک کادو برای شما دارم». 2 میلیون فرانک (300000یورو) در حسابی به نام او در سوئیس واریز کرده بود.»
سال89 بود که مهاجرانی پس از خبر خودکشی یکی از اعضای خاندان پهلوی، درباره لیلا پهلوی که او هم سالها قبل خودکشی کرده بود از آلیانس نام برد و نوشت «ابهام بر شرایط سخت اقتصادی و مالی لیلا پهلوی در سالهای پایان عمرش هم سایه افکنده است؛ تا حدی که او ناگزیر شده بود از یک ایرانی پر آوازه میلیاردر به نام «لرد آلیانس» کمک بگیرد.»
اما آلیانس در طول سه دهه بعد بیشتر به عنوان یک چهره اقتصادی معروف شد. یک تاجر یهودی ایرانی که هم به ایرانی بودنش افتخار میکند و هم با نهادهای مختلف اسرائیلی روابط خوبی دارد.
آلیانس مدیریت و عضویت در برخی از اتاق فکرهای صهیونیستی از جمله موسس مطالعات امنیت ملی اسرائیل، بنیاد قرن آینده، مرکز بهبود اقتصادی و اجتماعی اسرائیل، بنیاد دموکراتهای لیبرال دوست اسرائیل را نیز بر عهده دارد. مرکز مطالعات ایرانشناسی دانشگاه تل آویو هم به پاس خدمات و کمکهای آلیانس به نام او نامگذاری شده است. در این مرکز زبان فارسی به نیروهای اطلاعاتی رژیم صهیونیستی آموزش داده می شود.
آلیانس به تهران میآید؟
فعالیتهای به ظاهر خیریه و بشردوستانه هم بخشی از اقدامات چهرههایی چون آلیانس است. در دهه 80 بود که -بنای زیارتگاه موشه حلوی – یکی زیارتگاههای یهودیان ایران با کمک 50 هزار دلاری آلیانس بازسازی شد. در جریان زلزله بم 70 هزار دست لباس برای آسیبدیدگان فرستاد و هزینه احداث بیمارستانی را به عهده گرفت.
اواسط دهه 70 بود که تلاش شد او به بهانه زیارت قبر مادرش به ایران مسافرت کند، اما موفق نشد. حالا و پس از حدود دودهه مجدداً بحث حضور این چهره بدنام ایرانی- اسرائیلی-انگلیسی در ایران مطرح میشود و تاسفبارتر اینکه برخی محافلی که به حمایت برخی چهرههای دولتی پشتگرم هستند بانیان این دعوت هستند.
طبیعی است که ارتباطات امنیتی و سیاسی آلیانس با اسرائیل، انگلستان و سرویسهای غربی حضور او را از یک اقدام اقتصادی چالشی امنیتی تبدیل خواهد کرد. آیا دستگاههای امنیتی و و در رأس آنها وزارت اطلاعات نسیت به این سفر حساس هستند؟ آیا برای حضور آلیانس در تهران از این نهادها استعلامی صورت گرفته یا خواهد گرفت؟ اینکه آلیانس قرار است در داخل با چه افراد و محافلی دیدار کند و روی کدام یک از بخشهای اقتصادی ایران دست بگذارد نهادهای مسئول اطلاعاتی را حساس کرده یا خواهد کرد؟