به گزارش پایگاه 598، آیا مربیان فوتبال در ایران صاحب شناخت و آنالیز کافی از محیط کار
خود – که همان لیگ برتر یا دسته اول باشد – هستند؟ بعد از گذشت 4 هفته از
لیگ برتر، تردیدهایی در این باره در ذهن ما شکل گرفته است. برای روشن شدن
موضوع، با یک مثال به دل بحث میزنیم. محمدحسین کنعانیزادگان چگونه در
فوتبال ایران شناخته شد؟ او یک مدافع جوان بود که به دلیل قرار گرفتن در سن
سربازی، از پرسپولیس به ملوان منتقل شد. این نشان میدهد که این بازیکن
صاحب ویژگیهای فنی قابل توجهی در آن مقطع نبوده که پرسپولیس او را به
ملوان قرض میدهد تا سربازیاش را بگذراند و صاحب تجربه بازی شود. این
بازیکن در سال پایانی بازیاش در ملوان به تیم امید ایران دعوت میشود و در
آن تیم به یکی از مدافعان ثابت تبدیل میشود اما در جریان مسابقات همه به
این نکته پی میبرند که این مدافع آنقدرها مطمئن نیست که در قلب دفاع تیمی
قرار بگیرد که میخواهد به المپیک صعود کند. اشتباهات فنی او در مسابقات
مقدماتی المپیک زیر سایه نقدهایی که به مایلیکهن و محمد خاکپور میشد،
پنهان ماند و این مدافع به باشگاهش بازگشت و در ترکیب ملوان تا هفته آخر
بازی کرد اما ملوان با همین مدافع و البته بازیکنان ناآشنای دیگری سقوط کرد
و بیشک یکی از دلایل سقوط این تیم، خط دفاع متزلزل اش بوده است و
نمیتوان این واقعیت را کتمان کرد.
لیگ که تمام شد، برانکو ایوانکوویچ برای سر و سامان دادن به خط دفاع
پراشتباه فصل قبل، روی این بازیکن حساب ویژهای باز کرده بود تا جایی که
ایوانکوویچ نه بنگر و نورمحمدی را میخواست و نه حاضر به جذب سیدجلال حسینی
بود چرا که به این مدافع امید بسته بود. در رقابت نقل و انتقالات، وقتی
پرسپولیسیها علیرضا بیرانوند و وحید امیری را جذب کردند، استقلالیها که
خود را بازنده نقل و انتقالات میدیدند، بیآنکه به جذب بازیکن از زاویه
فنی نگاه کنند، با پیشنهادی اغواکننده کنعانیزادگان را از پرسپولیس بیرون
کشیدند و به عضویت تیم خود درآوردند.
منصوریان به خیال اینکه بهترین مدافع ایران را شکار کرده است، حنیف
عمرانزاده را در لیست مازاد گذاشت و به مدافعانی مثل امیرحسین صادقی جواب
منفی داد. لیگ برتر که شروع شد، در همان دو هفته اول مشخص شد که مدافع
جنجالی لیگ از کیفیت فنی و هوش بالایی برخوردار نیست و تیمی که برای
قهرمانی میجنگد نمیتواند با زوج کنعانی – مگویان مقابل تیمهای مدعی و
خطرناک قرار گیرد. شاید بخت با منصوریان یار بود که این مدافع پرحاشیه دچار
مصدومیت شد و عملا از لیست 11 نفره آبیها کنار رفت.
حال این پرسش برای ما بیجواب است؛ برانکو ایوانکوویچ با آن همه تجربه و
سابقه، چگونه در طول یک فصل حضور در لیگ و بعد تماشای مقدماتی المپیک، به
این نکته پی نبرده بود که این مدافع به مراتب ضعیفتر از همان بنگر و
نورمحمدی است؟ جواب منفی به سیدجلال و پافشاری به حفظ کنعانیزادگان،
میتوانست بلایی را سر پرسپولیس بیاورد که حالا در استقلال اتفاق افتاده
است. این نشان میدهد که برانکو – به عنوان نمونه یک مربی فنی، باهوش و اهل
آنالیز و آمار – بدون شناخت از یک بازیکن حاضر به خرید آن و پرداخت رقم
میلیاردی شده است.
در سوی مقابل علیرضا منصوریان هم به همین ناآشنایی متهم است؛ او که در تیم
المپیک با این بازیکن کار کرده و تا حدودی آشنا بود، چگونه نفهمید که این
مدافع از ظرفیت بالایی برای سپردن خط دفاع تیم مدعی قهرمانی برخوردار نیست.
کنعانیزادگان موضوع بحث نیست بلکه مثالی است برای پی بردن به میزان
ناآگاهی مربیان شاغل در لیگ. این یعنی مربیان ما شناخت کافی از فضای کاری
خود ندارند در حالی که آنها نه فقط لیگ برتر که باید تکتک بازیکنان شاغل
در لیگ دسته اول را هم بشناسند و با توانایی فنی آنها آشنا باشند. کمتر
مربی در ایران سراغ داریم که برای تمام بازیکنان لیگ پوشه اختصاصی داشته
باشد و چه در بازار نقل و انتقالات و چه در بازیهای رودررو، از این ثروت و
دارایی آماری استفاده کند. وقتی برانکو در مصاحبهاش چندی قبل در لفافه
افشا کرد که 7-8 بازیکن جدیدی که جذب کرده را نمیشناخته، تردیدها در ذهن
ما بیشتر میشود که اغلب مربیان با این مشکل مواجه هستند. این همان
ریزهکاری و توجه به جزییات است که در فوتبال ایران جایی ندارد و البته در
فوتبال روز دنیا، موضوعی بدیهی است.
مربیان بر این اساس بازیکن میخرند، بازی میدهند و ستاره میسازند و بعد
با فروش آنها برای باشگاه خود درآمدزایی میکنند. بارها شنیدهایم که
استعدادیابهای فلان باشگاه به ایران آمدهاند تا یک بازیکن را زیر نظر
بگیرند. همواره باشگاهها استعدادیابهایی دارند که در لیگهای مختلف پرسه
میزنند و شغلشان تماشای بازیها و شناخت بازیکنان و پیدا کردن استعدادهای
درخشان است.
استعدادیاب، در فوتبال ایران مفهومی ندارد و شاید این مهمترین دلیل ناآگاهی
و عدم شناخت مربیان از بازیکنان پیرامون خود است؛ نتیجهاش میشود دعوا بر
سر کنعانیزادگانی که اساسا به لحاظ فنی در قواره بازی در قلب دفاع تیم
مدعی قهرمانی نیست؛ خواه آن تیم پرسپولیس برانکو باشد یا استقلال منصوریان.
4 هفته اول همه اینها را به وضوح به ما نشان داده است.