به گزارش پایگاه 598 به نقل از روزنامه وطن امروز، صفدرحسینی را که میشناسید! ایشان
«رئیس صندوق توسعه ملی» یا به عبارت اصح «رئیس هیات عامل صندوق توسعه ملی»
بود! نامبرده همانطور که میدانید به دلیل گرفتن حقوق نجومی برکنار شد یا
استعفا داد یا حالا هرچی! کمی بعد البته به زعم جناب نوبخت شد «ذخیره نظام و
امانتدار بزرگ»! خب! این از صفدرحسینی! و اما خواهش میکنم از اینجا به
بعد را با دقت مضاعف بخوانید که موضوع کمی پیچ پیدا میکند! القصه! «صندوق
توسعه ملی» 5 نفر «هیات عامل» دارد که در جلسه «هیات امنای صندوق» مشخص
میشوند! نیز در همین جلسه و از میان این «5 عضو هیات عامل» یکی به عنوان
«رئیس هیات عامل صندوق توسعه ملی» انتخاب میشود که حالا در مطبوعات به این
فرد میگویند «رئیس صندوق توسعه ملی»! دوباره القصه! بعد از استعفا یا
برکناری صفدرحسینی، 4 عضو دیگر هیات عامل صندوق هم به همان علت حقوق (!)
استعفا دادند یا برکنار شدند یا حالا هر چی!
پس
نتیجه میگیریم صندوق توسعه ملی، دیگر هیات عاملی ندارد که از میان ایشان،
یکی بخواهد بشود رئیس هیات عامل! و باز نتیجه میگیریم اگر قرار بر انتخاب
رئیس برای هیات عامل صندوق توسعه ملی باشد، ابتدا باید هیات امنا تشکیل
جلسه بدهند، سپس 5 نفر به عنوان اعضای هیات عامل انتخاب شوند، آنگاه یکی از
این 5 نفر بشود رئیس هیات عامل صندوق توسعه ملی! باز القصه! حدود 2 هفته
پیش رئیسجمهور در حکمی «رئیس هیات عامل صندوق توسعه ملی» را معین میکند
اما در چه شرایطی؟ در شرایطی که خود اعضای هیات عامل صندوق توسعه ملی هنوز
انتخاب نشدهاند! یعنی تعیین رئیس برای هیأتعاملی که وجود خارجی ندارد!
یعنی تعیین رئیس برای جمعی که نیستند! پرواضح است که ابتدا باید 5 نفر
اعضای هیات عامل صندوق توسعه ملی انتخاب شوند و بعد از میان این 5 نفر یکی
بشود رئیس هیات عامل! چگونه بدون اینکه این 5 نفر انتخاب شوند، رئیسشان
انتخاب شده، حکما از آن کارهایی است که فقط از جماعت «حقوق»دان برمیآید!
یعنی ماندهام در این «تدبیر»! و در این نوع جالب از اداره کردن امور طبق
موازین قانونی! باید ببینی در حکم صادره پهنای کدام افق مدنظر بوده که هنوز
5 عضو هیات عامل صندوق توسعه ملی انتخاب نشده، رئیسشان انتخاب شده!
یعنی از اینجا به بعد سواد من که قد نمیدهد هیچ، گمانم سواد شما خوانندگان محترم هم قد ندهد!
آری!
همانطور که ملاحظه میکنید در اینجا مرزهای «عدم» و «وجود» با یکدیگر
تداخل پیدا کرده که توضیح آن تنها در ید اختیار فلاسفهای چون صدرالمتالهین
است!
اینکه آخر چطور میشود همچین
میشود! که 5 نفر عضو هیات عامل صندوق توسعه ملی وجود خارجی نداشته باشند
اما رئیسشان باشد! گمانم به این میگویند خلوت در کثرت! یا چه میدانم!
کثرت در خلوت! از خوانندگان چه کسی ملاصدرا خوانده؟! و چه کسانی خانه ایشان
در کهک قم رفتهاند؟ آخر ملای شیرازی! تو بر ما معلوم کن که چگونه ممکن
است در دولت تدبیر، بیآنکه اعضای هیات عامل صندوق توسعه ملی معین شوند،
رئیسشان تعیین شود؟! و به ما بگو که این مهم، ذیل کدام یک از مباحث فلسفی
قابل تعریف است؟ عدم و وجود؟ تقدم و تاخر؟ خلوت و کثرت؟ حالا طرفه حکایت را
نگاه کن! یعنی هیچکدام از این حکایتهایی که تا به حال در مطالبم برای
شما تعریف کردهام، طرفهاش به این غلیظی نیست!
در
حکم صادره روحانی برای رئیس هیات عامل صندوق توسعه ملی آمده «توفیق شما و
سایر اعضای محترم آن صندوق را در انجام شایسته وظایف محوله با رعایت اصول
قانونمداری، اعتدالگرایی و منشور اخلاقی دولت تدبیر و امید از خداوند متعال
مسالت مینمایم»! من یعنی گیج گیجم الان! باز فقط «توفیق» رئیس هیات عامل
صندوق توسعه ملی را آرزو میشد، آن را – ولو آنکه هنوز اعضای هیات عامل
انتخاب نشده باشند! - یک جای دلم میگذاشتم! گیجی مضاعف من از آن ناحیه است
که رئیس قوه اجرا برای «سایر اعضای محترم» - که اصلاً وجود خارجی ندارند!-
نهتنها آرزوی «توفیق» کرده که حتی موفقیت ایشان را «در انجام شایسته
وظایف محوله با رعایت اصول قانونمداری، اعتدالگرایی و منشور اخلاقی دولت
تدبیر و امید از خداوند متعال مسألت» کردهاند!
حالا
من حق دارم صدرالمتالهین را صدا بزنم یا نه؟! آخر این فتح کدامین پهنا از
این افق لایتناهی است که اعضای هیات عامل صندوقی که در عدم به سر میبرند،
هم رئیس داشته باشند و هم دعوت شوند به انجام وظایف، آن هم انجام شایسته و
«قانونمدارانه» وظایف؟! این حکایت جالب را اما طرفه بامزهتری هم هست!
شنبهشب که داشتیم برای این شاهکار تماشایی دولت اعتدال، رو«تیتر» میزدیم
که تیترمان، بدون توضیح و ابتر نماند، رسماً یک ساعت در فرستادن روزنامه به
چاپخانه تأخیر بهوجود آمد! آقای ملاصدرا! شما جای ما! بیا برای این
بروبیا یک روتیتر بزن ببینم!
* حسین قدیانی