به گزارش پایگاه 598 به نقل از مشرق، حلب همچنان كانون توجهات جهاني است. شهري كه از هفته گذشته شاهد
تحولات ميداني بسيار مهمي است كه منتهي به تكميل حلقه محاصره بخش شرقي اين
شهر شد، شهري كه از اواسط سال 2012 ميلادي به تصرف گروه هاي مسلح تروريستي
درآمد و بخش شرقي آن عملا به پناهگاه و مامن تروريست ها تبديل شد.
تا پيش از عمليات اخير، ارتش سوريه و نيروهاي مقاومت چندين بار عمليات
هايي را با هدف پاكسازي اين شهر از گروه هاي تروريستي و عناصر مسلح انجام
داده بودند، اما به لطف حمايت هاي گسترده آمريكا، عربستان سعودي و تركيه،
اين عمليات ها راه به جايي نبرده بود.
سرانجام پس از تداركات گسترده عمليات بزرگ و سرنوشت ساز آزادي حلب با
تكميل حلقه محاصره بخش شرقي اين شهر آغاز شد و تلاش 22 گروه تروريستي كه
براي شكستن محاصره حلب با يكديگر متحد شده بودند، در اولين مرحله با شكست
مواجه شد.
اين شكست ها موجب برقراري آرامش نسبي 48 تا 72 ساعته ميان دو طرف
درگير شده بود، اما از بامداد روز چهارشنبه با حمله گروه هاي تروريستي و
دفع اين حملات از سوي ارتش سوريه و نيروهاي مقاومت، درگيري هاي شديد اطراف
منطقه راموسه آغاز شود، نقطه اي كه جيش الفتح موفق شد، معبري نظامي و
باريك از آن به داخل منطقه شرقي و محاصره شده حلب باز كند.
ابراز نگراني شديد آمريكا
موضع گيري سران آمريكا در قبال آزادسازي حلب و عمليات نيروهاي مقاومت
عليه تروريست هاي تكفيري، موضع غير منتظره و غافلگير كننده اي نبود. «اريك
شولتز»، سخنگوي كاخ سفيد با بيان نگراني شديد واشنگتن از تحولات ميداني حلب
و اوضاع جاري در اين شهر، نسبت به اقدامات روسيه در آن ابراز شك و ترديد
كرد.
ابزار نگراني مقامات آمريكايي از اوضاع حلب در حالي صورت مي گيرد كه
تسلط گروه هاي تروريستي در حلب و ديگر شهرهاي سوريه را بايد مرهون حمايت
هاي مستمر آمريكا و هم پيمانان غربي و عربي اش از اين گروه ها، از جمله
داعش و جبهه النصره و جيش الاسلام و احرار شام و غيره دانست كه در طول
بحران سوريه همواره راهبرد مقابله و مخالفت با تضعيف گروه هاي تروريستي و
تكفيري به دست ارتش سوريه و نيروهاي مردمي را دنبال كرده است.
دست خالي آمريكا در سوريه در آستانه انتخابات
در چارچوب اين راهبرد، آمريكايي ها به خوبي مي دانستند، آزادسازي حلب
به معناي كوتاه شدن دست گروه هاي تروريستي از اين شهر و تقويت قدرت حكومت
سوريه و طرفداران آن است، از اين رو تحركات سياسي و ديپلماتيك در عرصه بين
المللي براي مقابله با اين روند آغاز شد.
درخواست نماينده آمريكا در سازمان
ملل از مسكو جهت كمك به شكستن محاصره حلب به بهانه ارسال كمك هاي بشر
دوستانه به غير نظاميان در دو طرف شهر حلب يعني بخش شرقي و غربي اين شهر،
از جمله اين تحركات بود.
اين درحالي است كه پيشتر «جان كري»، وزير امورخارجه امريكا نه تنها از
روسيه خواستار توقف عمليات تهاجمي خود در حلب شده بود، بلكه خواسته بود،
مسكو، دولت سوريه را نيز از اين كار باز دارد.
در ادامه وزارت خارجه فرانسه همسو با سياست كاخ سفيد خواستار برقراري
آتش بس فوري در سوريه شد و به موازات آن «فرحان حق»، سخنگوي دبير كل
سازمان ملل ضمن ابراز نگراني نسبت به اوضاع حلب و حومه آن، خواستار برقراري
آتش بس در سريع ترين زمان ممكن شد.
آنچه نگراني هاي آمريكا در قبال
تحولات اخير شهر حلب را دو چندان كرده، قرار داشتن اين كشور در آستانه
انتخابات رياست جمهوري است كه كمتر از دو ماه ديگر در اين كشور برگزار
خواهد شد و دولت كنوني مجبور است تا روي كار آمدن دولت جديد دست روي دست
بگذارد و اوضاع را تا روي كار آمدن دولت جديد اداره كند و بالطبع تصميم
گيري درباره بحران سوريه به بعد از انتخابات و سياست خارجي دولت موكول
خواهد شد. لذا سياست كنوني آمريكا در سوريه حفظ وضعيت سوريه و ادامه روند
بحران اين كشور بر منوال گذشته است.
اما تحولات اخير حلب در قالب عمليات نظامي بزرگ ارتش سوريه با
همكاري نيروهاي مقاومت و پشتيباني گسترده نيروي هوايي روسيه و موفقيت هاي
به دست آمده تاكيد مي كند، اوضاع در شمال سوريه به سمت يك خسارت راهبردي
بزرگ و جبران ناپذير براي آمريكا پيش مي رود.
در اين بين درخواست آمريكايي ها براي برقراري آتش بس به نظر نمي رسد، اين بار مورد پذيرش روس ها باشد.
روسيه به اين جهت به آتش بس هاي پيشين تن داد، چون تمايل داشت با دادن
امتيازهايي به امريكا بدهد، واشنگتن را وادار به اعمال فشار بيشتر بر ستيزه
جويان كند تا مذاكرات ژنو را بپذيرند.
اما گروه هاي مسلح در نتيجه پشتيباني بي پايان تركيه با انواع سلاح
ها، بيشترين سوء استفاده را از آتش بس برده، شكاف هاي نظامي خود را پُر
كرده و به دستور آمريكا در يك صف تحت فرماندهي اتاق عمليات مشترك يكپارچه
قرار گرفتند كه خواهان مذاكرات متوازن در ژنو بود.
سوريه و هم پيمانان آن بهاي سنگين
موافقت روسيه با آتش بس در منطقه تلة العيس، در ريف جنوبي حلب را پرداخت
كردند، به طوري كه گروه هاي مسلح تروريستي در عملياتي با پوشش مستقيم تركيه
اين منطقه را باز پس گرفتند.
بر پايه برخي اطلاعات رهبري روسيه پذيرفته كه آتش بس اشتباه بزرگي
بوده و ديدگاه ايران و سوريه مبني بر ادامه عمليات نظامي تا ريشه كردن
تروريست ها به حق بوده است. تحولات
بعدي از جمله باز پس گيري تل العيس و گشايش جبهه ريف جنوبي حلب جنوبي كه 5
هزار تروريست مسلح در آن حضور داشتند، نشان داد، روس ها درصدد جبران
اشتباهات گذشته هستند، در چنين شرايطي بعيد به نظر مي رسد، روس ها خواست آمريكا در برقراري آتش بس را بپذيرند.
همانگونه كه درخواست برگزاري مذاكرات حتي اگر با موافقت روسيه و نظام
سوريه همراه باشد، عايدي براي آمريكا نخواهد داشت، چون آمريكايي ها به
خوبي آگاهند، داشتن دست برتر در مذاكرات منوط به موفقيتها و پيروزي هاي
ميداني است كه مي تواند شرايط توافق را تعيين و پايبندي به آن را تضمين
كند.
به همين دليل طرح موضوع مذاكرات
در اين شرايط، پيش از اثبات توان و قدرت آمريكايي ها در نشاندن طرف هاي
سوري پاي ميز مذاكرات، ايده اي از موضع ضعف تلقي خواهد شد.
بنابراين اگر قرار بر مذاكراتي هم باشد، بعد از نبرد حلب و بيرون
راندن تروريست ها از خاك سوريه است، چون وجه المصالحه چنين گفتگوهايي
نبايد جان و امنيت مردم باشد، بدين معنا كه دست هاي تروريستي آلوده به خون
مردم سوريه جايي در ساختار قدرت نخواهد داشت.
درك درست روسيه از شرايط
در اين ترديد نيست، كليد خوردن عمليات آزادسازي حلب در اين برهه زماني
ناشي از برداشت و درك درست موازنه هاي حاكم بر ميدان از سوي نظام سوريه و
متحدان آن، از جمله مسكو بوده كه موجب شده، به اين نتيجه درست برسند كه اين برهه مناسب ترين زمان براي يك سره كردن وضعيت در حلب و كليد زدن نبرد سرنوشت ساز است كه در بطن اين هدف، اهداف فرعي ديگري را هم دنبال مي كند.
يكي از اين اهداف فرعي، تبديل حلب
به سياه چاله اي براي گروه هاي تروريستي است. كه اين هدف با افزايش و بالا
بردن شمار تلفات گروه هاي تروريستي مسلح امكان پذير است. همچنين علاوه بر
تضعيف تروريستها، تا جاي ممكن حضور حاميان آنها از جمله آمريكا در حلب را
هزينه بر كنند و با تشديد فشار بر محور مقابل امتيازات بيشتري به دست
آورند، به ويژه آنكه يكي از دلايل شعله ور شدن نبردها در جبهه حلب مذاكرات
ماه آينده است و طرف هاي درگير براي حضور در مذاكره به دنبال برگ برنده
بزرگتري هستند.
تروريستها و به طور كلي غرب دريافته است در ماجراي حلب، بازي
به نفع آنان نيست و چه در حال شكست محاصره به صورت محدود و چه در صورت
ادامه روند محاصره كامل، اوضاع براي آنان پيچيده و سخت است. اگر محاصره به
صورت محدود بشكند؛ تروريستها فقط مي توانند تلفات انساني كمتري بدهند و
خود را از حلب نجات دهند كه در اين صورت آزادسازي حلب توسط ارتش و دولت
سوريه آسانتر خواهد بود و تروريستها استراتژيك ترين منطقه خود را از دست
خواهند داد. و حتي اگر در حلب مقاومت كنند و بمانند به دليل نرسيدن سلاح و
حمله همه جانبه ارتش سوريه و متحدان بشار اسد تلفات بسيار گسترده اي را
خواهند داشت.
آمريكايي ها با آگاهي از اهداف روس ها در نبرد سرنوشت ساز حلب، تحركات
گسترده اي را براي مقابله با روس ها آغاز كرده اند، آنچه در خبرها درباره
تغيير نام گروه تكفيري – تروريستي «جبهه النصره» به «جبهه فتح الشام» و
قطع وابستگي و ارتباط اين گروه با سازمان القاعده آمده بود، در اين راستا
قابل ارزيابي است.
در واقع تغيير نام تشكيلات تروريستي القاعده و نيز اعلام رسمي رويكرد
جديد جبهه النصره كه از ابتداي جنگ در سوريه، نقشي اساسي در حملات و
خونريزي ها داشت، از چند منظر قابل بررسي است، مهمترين بُعد، بحث و كشمكش
در جريان بين روسيه و آمريكا درباره تراز و معيار تروريستي بودن گروه هاي
معارض حاضر در سوريه است.
آمريكا براي در امان نگه داشتن «تروريست هاي خوب» جبهه النصره و
مبارزه با «تروريست هاي بد» داعش، از رهبران اين گروه خواست، با گفتگو با
ايمن الظواهري، رهبر شبكه تروريستي القاعده، جدايي خود از اين گروه را
اعلام كنند، چراكه القاعده در ليست تروريستي دولت آمريكا قرار دارد و به
تبع آن جبهه النصره نيز در اين ليست قرار مي گيرد. لذا حركت اخير را بايد
اقدامي كاملا عوام فريبانه دانست كه هدف آن خارج كردن جبهه النصره از ليست
تروريستي دولت آمريكاست.
نكته قابل تأمل اين است كه هدف ديگر از تغيير نام جبهه النصره،
آماده سازي اين گروه از سوي آمريكا براي نقش آفريني در آينده سوريه است.
جبهه النصره با هدايتگري آمريكا اعلام كرده كه به هيچ كشور و سازمان خارجي
وابسته نيست و گروهي صد در صد سوري است.
اين گام، شرايط را براي تعيين اين گروه به عنوان گروه ميانه رو
فراهم و مقدمه را براي ورود به مرحله بعدي، يعني حضور در مذاكرات سياسي
مهيا مي كند. همان گونه كه زهران علوش و عمران الزعبي به عنوان
نمايندگان گروه هاي تروريستي جيش الاسلام و احرارالشام، در مذاكرات ژنو
شركت كردند، آمريكا در نظر دارد، به
جهت فراگيرتر بودن جبهه النصره و تضمين فرايند به اصطلاح سياسي آينده
سوريه، اين بار پاي جبهه النصره را به پاي ميز مذاكره باز كند.
از آنجا كه بر اساس قطعنامه سازمان ملل، جبهه النصره در كنار داعش در
ليست سياه تروريستي قرار داشت، طبيعتاً امكان شريك كردن تكفيري هاي
القاعده در روند سياسي سوريه وجود نداشت. بنابراين، اولين شرط حضور آنان از
نظر آمريكا در اين فرايند، فاصله گرفتن از راديكاليسم و ورود به جرگه
معارضين به اصطلاح ميانه رو است.
بالاخره بايد گفت، جبهه النصره با اقدام اخير خود، به دنبال رزرو
بليت در دوران پس از تعيين تكليف سرنوشت حلب و بعد از پايان جنگ سوريه به
نحوي است كه امكان انتقال آنان از فاز امنيتي به فاز سياسي با نقشه راه
آمريكايي، ممكن باشد.
اين اقدام در كنار ديگر تحركات
انجام شده توسط آمريكايي ها اگرچه مي تواند، چالش هايي موقت و موانعي گذرا
بر سر راه آزادسازي حلب و نبرد سرنوشت ساز آن ايجاد كند، اما هيچ گاه
نخواهد توانست، طناب نجات و رهايي گروه هاي تروريستي و باز گرداندن حلب
براي آمريكايي ها باشد.
خلاصه سخن
حفظ و گسترش دامنه بحران انساني در سوريه، اصلي ترين خواسته ايالات
متحده آمريكا در برهه زماني فعلي محسوب مي شود. بديهي است كه از ديد مقامات
آمريكايي هر اندازه بحران در سوريه بيشتر گسترش پيدا كند، در آن صورت قدرت
مداخله كاخ سفيد در امور منطقه افزايش خواهد يافت.
مقامات آمريكايي اعم از دموكرات و جمهوري خواه بر روي اين موضوع متفق
القول بوده و رابطه مستقيمي كه ميان افزايش بحران در سوريه و افزايش قدرت
مداخله آمريكا در منطقه هست، را پذيرفته اند. از اين رو بازي خطرناك ايالات
متحده در سوريه، خصوصا در قبال تحولات حلب به خصوص اكنون كه اين شهر در
آستانه آزادي و پاكسازي از لوث وجود گروه هاي تروريستي مسلح است، بيش از
پيش بايد مورد رصد و تحليل قرار گيرد.