یک ضربالمثل عامیانه بین مردم مشهور است که میگوید: در هنگامه دعوا، همیشه سیلی اول را بزن چرا که اگر سیلی اول، محکم بر گوش طرف مقابل نواخته شود، شخص سیلیزننده، برنده دعوا خواهد بود.
در جریان جدال بیپایان جمهوری اسلامی با دنیای استکبار و دنبالهروهای آنها اعم از شرق و غرب و برخی کشورهای مرتجع عربی، هرگاه مسؤولان نظام، سیلی اول و محکم را بر گونه مستکبران نواختهاند؛ دنیای استکبار نیز مجبور به انفعال و عقبنشینی شده، ولی هرگاه در برابر آنان موضع منفعلانه در پیش گرفته شد، دشمنان گستاختر از قبل، بر خواستههای نامعقول و زورگویانه خود از ایران افزودند.
نمونه بارز این مسأله را میتوان در مورد موضع استکبار در برابر مسأله هستهای ایران مشاهده نمود. هر زمان که جمهوری اسلامی در برابر دشمنان از موضع غیرتهاجمی استفاده نموده، آنان در مقابل، از موضعی خودخواهانه و طلبکارانه برخورد کردهاند و بالعکس، هرگاه مواضع جمهوری اسلامی، تهاجمی و غیرسازشکارانه باشد، موضع دشمنان هم به موضعی خنثی و منفعل تبدیل خواهد شد.
در جریان تحریم اخیر نفتی ایران از سوی اتحادیه اروپا نیز، همین معنا وجود دارد. برخورد متکبرانه و در عین حال نامعقول اتحادیه اروپا که بیشک از سوی آمریکا و اسرائیل زمینهچینی شده، مسبوق به سابقه بوده و از ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی ایران تا به امروز، این خط فکری و عملی، همواره مورد استفاده آنان قرار گرفته است.
این رویکرد هرچند تأثیر چندانی در جلوگیری از اقتدار نظام جمهوری اسلامی نداشته است، اما این سیاست، همواره از سوی دنیای استکبار پیگرفته شده و همیشه با شکست مواجه شده است. البته باید موضع اخیر اتحادیه اروپا را به نوعی، خصمانهترین موضع غرب بر ضد ایران تلقی کرد، ولی واقعیت آن است که این اقدام آنان نیز ره به جایی نبرده و در عمل، به شکست خواهد انجامید.
پس از قطعنامه جنجالی 1929 شورای امنیت بر ضد ایران، تلاشهای هماهنگی صورت پذیرفت تا یک اجماع جهانی بر ضد جمهوری اسلامی شکل گیرد. تحریم اخیر نفتی ایران را میتوان نهایت تلاش استکبار جهانی بر ضد جمهوری اسلامی ارزیابی کرد، تلاشی که بهمنظور القای کارآمدی قطعنامه مزبور صورت پذیرفته است. با این همه اما، تنها ثمره این اقدام، اجماع اتحادیه اروپا و نه همه کشورهای جهان بر ضد ایران است.
باید دانست که اتحادیه اروپا و ایالات متحده، تنها بخشی از جامعه امروز جهانی بهشمار میآیند و نه همه آن. صادرات نفت ایران به اروپا نیز تنها 17 درصد صادرات نفت کشورمان را شامل میشود که میتوان با جایگزین کردن کشورهای جدید، پاسخ قاطعی به این اقدام نابخردانه اروپاییها داد. اینگونه به نظر میرسد که بنابر مصداق ضربالمثل «عدو شود سبب خیر اگر خدا خواهد»، اکنون برگ برنده در دست جمهوری اسلامی است و نه اتحادیه اروپا؛ آن هم به چند دلیل، اول آنکه بیش از اینکه ایران محتاج پول نفت حاصل از فروش به اروپا باشد، این اروپاییها هستند که احتیاج مبرم به نفت ایران دارند.
این روزها، شرایط بد اقتصادی بر فضای اروپا سایه افکنده است و «بیپولی» بهعنوان معضل اصلی آنان بهشمار میآید. براین اساس، اروپا شرایط ورود به دوران بغرنجتر را نخواهد داشت. مسلم است که هرگونه تحریم نفتی ایران، شرایط بازار نفت را آشفتهتر کرده و قیمت این ماده ارزشمند را افزایش خواهد داد. هرچند اروپاییها بتوانند بنابر وعده سعودیها، خلاء موجود واردات نفت از ایران را با واردات نفت از عربستان جبران نمایند اما با توجه به سازگاری نفت ایران با پالایشگاههای موجود در اروپا، برای سازگاری این پالایشگاهها با نفت عربستان، میباید هزینه هنگفتی بهمنظور مجهزسازی دوباره پالایشگاههای اروپا صرف گردد که با توجه به اوضاع وخیم اقتصادی اتحادیه اروپا، این مسأله ناممکن بهنظر میرسد و موجب تشدید وخامت این اوضاع خواهد شد.
وانگهی گرچه عربستان بتواند این خلاء موجود را پر کند اما این مسأله بلندمدت نبوده و براساس قوانین اوپک مبنی بر سقف تولید کشورهای عضو، مشکل جدی را متوجه سعودیها خواهد کرد. دلیل دوم را نیز باید در اعتراف خود اروپاییها در شکست این طرح جستجو کرد. مدیرعامل توتال اذعان کرده بود که در صورت تحقق این تحریم، قیمت نفت بالا خواهد رفت و شرایط را سخت خواهد نمود.
خبرگزاری رویترز نیز اعلام کرد که اگر ایران صادرات نفت خود را به اتحادیه اروپا پیش از اجرای این تحریمها متوقف کند، بازار با وحشت و اضطراب روبهرو خواهد شد و بهای نفت به بیش از 130 دلار در هر بشکه افزایش خواهد یافت. این ابراز نگرانیها، حکایت از موضع برتر ایران در برابر اروپاییها دارد.
دلیل سوم را هم باید فاصله زمانی اجرای این تحریم دانست. اینکه چرا اروپاییها تحریم نفتی ایران را در همان لحظه تصویب، اجرایی نکردند، پاسخ روشنی دارد. هرچند اروپاییها درصدد تهدید ایراناند، اما به واقع، بیش از آنکه توانایی ترساندن ایران را داشته باشند، خود، بیشتر از جمهوری اسلامی میترسند. آنان بهخوبی میدانند که نمیتوان روی وعده سعودیها و یا صادرات نفت سایر کشورها، حساب ویژهای باز کنند.
برخی از صادرکنندگان عمده نفت به اروپا، اوضاع مناسبی ندارند. نیجریه، گرفتار اعتصابهای گاه و بیگاه است، لیبی نیز ثباتی ندارد و سایر کشورها از جمله بحرین و عربستان هم گرفتار اعتراضهای مردمیاند. فاصله زمانی تصویب شده، بهمعنای رصد اوضاع است تا مبادا با تحریم فوری ایران، خود اروپا دچار مشکلات حادتر شود. درست به همین دلیل است که شرکتی مانند توتال فرانسه، از یک سو از تحریم حمایت کرده است ولی از سوی دیگر، شرکتی را واسطه قرار میدهد تا قراردادهای جدید نفتی با ایران ببندد!
این قرائن نشانگر بیاعتباری این تحریم از نگاه خود اروپاییهاست. این ادله را میتوان به مثابه برگ برنده جمهوری اسلامی بهشمار آورد. در این میان، ایران نیز باید از این برگهای برنده استفاده بهینهای بنماید. نباید منتظر بود تا 6 ماه بعد فرا برسد و مسأله تحریم عملیاتی شود، بلکه باید با قطع صادرات نفت به اتحادیه اروپا از هماکنون این کشورهای مغرور را گوشمالی داد تا اولاً اقتدار و تسلیم ناپذیری جمهوری اسلامی ایران به آنها تفهیم شود و ثانیاً به آنان یادآوری شود که با طناب پوسیده آمریکا و اسرائیل به درون چاه رفتهاند. به قول معروف باید «سیلی اول را محکم زد».
علی اکبر عالمیان
منبع : پرتو سخن