به گزارش پایگاه 598، پايگاه برهان نوشت: نخستين بحثي كه در اين قسمت تلاش خواهيم كرد به آن
اشاره كنيم، مسئلهاي است كه رهبر انقلاب بارها از آن در حين مذاكرات ياد
كردند و آن «نياز آمريكاييها به مذاكره با ايران» است. رهبر انقلاب در
سخنراني حرم رضوي در روز يكم فروردين، بيان داشتند «اين را ما كاملاً توجه
داريم، ميفهمند كه دارند چهكار ميكنند. آنها به اين مذاكرات احتياج
دارند. آمريكا به مذاكرات هستهاي بسيار احتياج دارد. اين اختلافاتي هم كه
ميبينيد در بين آمريكاييها هست، سناتورهاي آمريكا يكجور، دولت آمريكا
يكجور، اين معنايش اين نيست كه اينها به اين مذاكرات نيازمند نيستند.»[1]
همچنين در تاريخ 16 ارديبهشت 1394 فرمودند: «اما دولت كنوني آمريكا به اين
مذاكرات نياز واقعي دارد. اينها در كارنامهي خودشان، يك نقطهي اساسي كه
ميتوانند مطرح كنند اين است كه ما توانستيم جمهوري اسلامي ايران را
بياوريم سر ميز مذاكره و فلان مطلب را به او تحميل كنيم. اينها احتياج
دارند به اين. اگر احتياج طرف مقابل به اين مذاكرات بيشتر از ما نباشد (كه
حتماً هست)، لااقل كمتر از ما نيست.»[2]
همانطور كه رهبر انقلاب پيشبيني ميكردند، آمريكاييها نياز خود را براي
مذاكره با ايران پيگيري كردند و عليرغم اظهارات زيادهخواهانه براي دريافت
امتيازات بيشتر از ايران، بهسمت توافق رفتند و سند را به امضا رساندند.
اما چرا آمريكاييها به توافق نياز داشتند؟
پاسخ: كابوس توسعهي قدرت ايران و فرسايش قدرت هژمونيك آمريكا
پاسخ شفاف است. كابوس توسعهي قدرت ايران و فرسايش قدرت هژمونيك آمريكا.
زماني كه تيم دموكرات اوباما زمام امور را در كاخ سفيد در دست گرفت، شعار
تغيير سرلوحهي سياست خارجي آنها قلمداد شد، اما آنها بعد از چند سال به
اين نتيجه رسيدند كه با سياستهايشان نهتنها قدرت منطقهاي ايران مهار
نشده است، بلكه ايران به قدرت اصلي منطقهي غرب آسيا تبديل شده است.
در گام بعدي آنها وارد سياستهاي فشار عليه ايران شدند و شش قطعنامهي
تنبيهي شوراي امنيت را عليه ايران ترتيب ديدند. اما چيزي از قدرتنمايي
ايران كاسته نشد. نهايتاً به اين نتيجه رسيدند كه تداوم مشكل پروندهي
هستهاي جمهوري اسلامي ايران و بدون راهحل ماندن آن باعث فرسايش و كاهش
اعتبار هژموني آمريكا خواهد شد. لذا آمريكاييها پي بردند كه توقف پروندهي
هستهاي با اعمال تحريم صورت نخواهد گرفت. لذا چارهاي براي آنها باقي
نماند جز اينكه با ايران وارد مذاكره شوند؛ تا هم از افول قدرت هژمونيك
خويش جلوگيري كنند و هم ظهور قدرت ايران را به تعويق بيندازند. ازهمينرو
به مذاكره رو آوردند. رهبر انقلاب در فضاي مذاكرات بارها اشاره كردند كه
اين آمريكاست كه به مذاكره نياز دارد، نه ايران.
آمريكاييها از پيشتر نيز كابوس شبانهي قدرت ايران را در سر ميپروراندند
و به قدرت استراتژيك ايران اذعان داشتند. در سال 1387 مدير مركز پژوهشهاي
سياسي و راهبردي واشنگتن، ريچارد وايتز، در گفتوگو با شبكهي تلويزيوني
«الجزيره» تأكيد كرد: «ايران كشور قدرتمندي است كه ناگزير بايد با آن
گفتوگو كرد و اين گفتوگوها يا بايد در ايران يا عراق باشد. وايتز افزود:
گفتوگوي مستقيم ميان ايران و آمريكا، كه پيشتر در سطح سفيران دو كشور
انجام شد، بايد براي بررسي آنچه پس از عقبنشيني نظاميان آمريكايي رخ خواهد
داد، انجام شود.»[3]
در سال 1390 نمايندهي پارلمان اروپا، ايران را قدرتمندترين كشور منطقه
دانست و با تأكيد بر بياثر بودن تحريمها گفت: تنها راهحل مسئلهي
هستهاي ايران، مذاكره براساس اصل احترام به حاكميت جمهوري اسلامي ايران
است. برونو گلنيش روز چهارشنبه در گفتوگوي اختصاصي با خبرنگار ايرنا
افزود: تنها راهحل مناسب براي موضوع فعاليتهاي هستهاي ايران، مذاكرات
است و تحريمها نيز در اين زمينه راه بهجايي نخواهد برد.[4]
اين همان موضوعي بود كه مقامات كشورهاي حاشيهي خليجفارس هميشه نسبتبه آن
حساس بودند و بارها نسبتبه آن نزد آمريكاييها اظهار ناتواني كرده بودند.
در همين زمينه، يك مقام بحريني تصريح كرده بود: «غرب با ايران برخلاف ديگر
كشورهاي حاشيهي خليجفارس رفتار ميكند و احترام ميگذارد؛ چراكه ايران
قدرتمند است.» شيخ ناصربنحمد آلخليفه، رئيس شوراي عالي جوانان و ورزش
بحرين، اظهار داشت: «غرب زبان واحدي را با ويژگي قدرت و منفعتطلبي
ميشناسد. كشورهاي غربي شناختهشده از زباني بهره ميبرند كه دو ويژگي آن،
قدرت و حفظ منافع است. درحاليكه كشورهاي حوزهي خليجفارس در بهرهبرداري
از اين دو نوع ويژگي در عراق و سوريه، ناتوان هستند، ايران موفق به اين كار
شده است و به همين دليل، غرب به اين كشور احترام ميگذارد.»[5]
البته در سوي ديگر قضيه، برخي نخبگان كشورهاي عربي نسبتبه اين پتانسيل
ايران اظهار خوشبيني كرده بودند و افزايش قدرت ايران را به سود تحولات
منطقه و ثبات و صلح در غرب آسيا برشمرده بودند و آن را عامل بازدارندهاي
نسبتبه رفتار آمريكاييها ميدانستند. دكتر رياض اخرس، استاد دانشگاه
دمشق، در اينخصوص اينچنين اظهار كرده بود كه «آنها (كشورهاي عربي) هميشه
دچار ترس دروني هستند، درحاليكه خطر واقعي را نميبينند و ايران قدرتمند
در منطقه هميشه سوپاپ اطمينان بوده است.» سعدون الساعدي، استاد دانشگاه
علوم سياسي ميسان بغداد، نيز در اينخصوص اظهار داشت: «همه ميدانند ايران
قدرتمند، ثبات منطقه را برقرار ميكند و هماكنون نيروي برتر منطقه است و
اجازه نميدهد توطئههاي آمريكاييها و اسرائيليها در منطقه به تحقق
بپيوندد.»[6]
آمريكاييها نيز بهخوبي از اين قدرت بسيجكنندگي ايران مطلع هستند. به
همين دليل تلاشهاي فراواني كردند تا مانع از فرسايش قدرت هژمونيك خويش
شوند.
حال بعد از يك سال از گذشت سند برجام، برخي از زواياي اين موضوع بيشتر
نمايان است. بهواقع كدام كشور نيازمند مذاكره بوده است؟ اين جملات تنها
بخشهايي از عباراتي است كه پايگاه آمريكايي «نشنالاينترست» (National
Interest) در گزارش خود تحتعنوان «حركت توقفناپذير ايران بهسوي سلطه»
درخصوص قدرت ايران از آن صحبت كرده و قدرت ايران را رو به توسعه عنوان كرده
است.
«امروز قدرت يافتن ايران در منطقه را كمتر ميتوان يك موضوع سياسي براي
گفتوگو دانست، بلكه بايد بهعنوان حقيقتي كه بايد به رسميت شناخته شود، به
آن نگاه كرد. ايران در مقايسه با همسايگان خود در خاورميانه، گامهاي قابل
توجه و تأثيرگذاري در فناوري فضايي در سالهاي اخير برداشته و اولين
ماهوارهي خود را فوريهي 2009 در مدار قرار داده است. ايران همچنين
بهعنوان يك قدرت سايبري در حدواندازهي چين و روسيه ظاهر شده و به
دستاوردهاي قابل توجهي در توليد سختافزارهاي نظامي، از جمله پهپادهاي
پيشرفته، تانكهاي جنگي و موشكهاي بالستيك ميانبرد و دوربرد دست يافته
است. بايد گفت ايران درحالحاضر توان اعمال قدرت در خليج [فارس] و سوريه را
داراست و حتي ايالاتمتحده را به چالش ميكشد (موفق يا غيرموفق) كه
نيرويهاي خود را از خليج [فارس] بيرون برده و درجهي بالايي از استقلال در
سياست خارجي را به نمايش ميگذارد.»
بنابراين همانطور كه مشخص است، آمريكاييها بهخوبي از افزايش قدرت ايران
بهلحاظ استراتژيك و عمق استراتژيك و همچنين قدرت بسيجكنندگي يا همان
هژموني منطقهاي ايران مطلع بودند. لذا بهشدت از اين موضوع كه ايران چالشي
براي هژموني آمريكاست، هراسان بوده و هستند. لذا تلاش كردند تا با مذاكره
با ايران به جهانيان اينچنين بفهمانند كه ايران را مهار كردهاند و ايران
ديگر قدرتي در برابر آمريكا نيست. كه البته اين نيز نتيجهي سوءمحاسبات
آنها بوده است.
پي نوشت ها
[1]. http://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=29236
[2]. http://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=29639
[3]. http://www.dastavardha.com/index.aspx?pid=99&articleid=122561
[4]. http://www.dastavardha.com/index.aspx?pid=99&articleid=157907
[5]. http://www.dastavardha.com/index.aspx?pid=99&articleid=174080
[6]. http://www7.irna.ir/fa/News/81437475/