کد خبر: ۳۸۰۰۱۴
زمان انتشار: ۱۶:۰۶     ۲۲ خرداد ۱۳۹۵
از ساختار خِردگراي نظام بعيد به نظر مي‌رسد كه در مقابل خسارت‌هاي هرروزه برجام و نقض متن و روح همين برجام پر اشكال نيز در كنار نقض آشكار شروط نظام پيرامون برجام ساكت بنشيند و يا قصدي براي مماشات با خسارت‌هاي برجام داشته باشد.

به گزارش پایگاه 598، فارس نوشت: قرار بود «برجام» دستاوردهاي مشخصي داشته باشد و بشود كه حل‌المسائل بسياري از مشكلات را در آن جست.

وعده‌هايي مثل «رفع سوء تفاهم با غرب»، «لغو تمام تحريم‌ها»، «ارزاني»، «اشتغال»، «سرمايه‌گذاري»، «ترويج فرهنگ ايراني» و حتي چيزهايي مثل آب خوردن و شكوفايي اقتصاد مقاومتي، علي‌الدوام و صراحتاً يا به تلويح مورد پمپاژ قرار گرفت تا اينكه برجام در اصطلاح به فرجام رسيد و ميان دولت آقاي روحاني و كشورهاي 1+5 منعقد شد.

دولت و سمپات‌هايش در اين زمينه صريحاً نسبت به آينده برجام ابراز خوشبيني كردند، تجربه بي‌دستاوردي و نقض عهد طرف مقابل در توافق موقت ژنو (در سال 92) را ناديده گرفتند، خود را نشسته بر كشتي جامعه جهاني تصور كردند و بارها و بارها در پيش و پس برجام نيز از مردم خواستند كه براي برگزاري جشن هسته‌اي به خيابان‌ها بيايند!

اما پس از تحقق رؤياي دولتي در زمينه برجام، اتفاقات ديگري افتاد...

في‌الواقع نه تنها هيچيك از آن وعده‌هاي پرطمطراق محقق نشدند بلكه آمريكا ايران را بزرگترين حامي تروريسم معرفي كرد، تحريم‌هاي پسابرجامي يكي از پس ديگري اِعمال مي‌شوند، دولت به انكار وعده‌ها روي آورده و حتي عنوان مي‌شود كه اينهمه وعده‌هاي رنگ و وارنگ كار «دشمنان روحاني» بوده، رئيس‌جمهور اظهار مي‌كند كه برجام تمام مشكلات را حل نكرده، رئيس بانك مركزي پاي دستاورد «تقريباً هيچ» برجام را به ميان كشيده و كساني از برجاميان ستادي هم عنوان مي‌كنند كه لمس دستاوردهاي برجام در گرو نتيجه انتخابات سال 96 است.

في‌الجمله اينكه پيش‌بيني و تفرّس رهبر معظم انقلاب كاملاً و طابق النعل بالنعل محقق شده است و برجام نه تنها هيچ دستاورد ملموسي براي مردم و نظام نداشت بلكه تحريم‌ها هم نه لغو كه افزوده يا بصورتي ديگر اِعمال شد، خسران رخ داد و از پس تمام اين وقايع تلخ، البته تجربه‌اي گرانسنگ نيز براي مردم به‌وجود آمد.

از نظام جمهوري اسلامي ايران و ساختار خِردگراي آن هم بعيد به نظر مي‌رسد كه در مقابل خسارت‌هاي هرروزه برجام ساكت بنشيند و يا قصدي براي مماشات با خسارت‌هاي برجام داشته باشد.

در كنار آنچه گفته شد اما از سمت برجام‌خواهان ستادي، صداهاي ديگري هم شنيده مي‌شود.

يك نفر مشغول پس گرفتن آرام‌آرام وعده‌هاست، ديگري از پيگيري ايميلي، ورود به ساز و كارهاي رفع اشكال مندرج در برجام و نياز به زمان براي باز كردن گره‌هاي برجام مي‌گويد و كساني هم اينطور نجوا مي‌كنند كه برجام «تصميم نظام»! بوده و «غير قابل بازگشت» است.

اما هم‌اينك و در نتيجه تمام اين رخدادها به نظر مي‌رسد كمتر كسي از آنان تمايل دارد به اين سؤال پاسخ بدهد كه «تكليف بي‌دستاوردي و خسارت‌هاي بزرگ برجام چيست»؟!

پر واضح آنكه نه پيگيري‌هاي جنتلمني و ايميلي و مصافحه با وزير خارجه آمريكا در اين زمينه نافع و ناجح خواهد بود و نه نتيجه برجام در هفته‌هاي و ماه‌هاي آينده بهتر از آنچه خواهد بود كه در امروز و ديروز به تماشا نشستيم.

 

از نظام جمهوري اسلامي ايران و ساختار خِردگراي آن هم بعيد به نظر مي‌رسد كه در مقابل خسارت‌هاي هرروزه برجام، بدعهدي‌هاي همچنان آمريكا و نقض متن و روح همين برجام پر اشكال نيز در كنار نقض آشكار شروط نظام پيرامون برجام ساكت بنشيند و يا قصدي براي مماشات با خسارت‌هاي برجام داشته باشد.

اكنون و پس از آن سؤال و طرح پيش‌فرض‌هاي اشاره شده كه به نظر هم نمي‌رسد دور از ذهن باشند، مي‌توان به پاسخ و احتمالات پيراموني آن انديشيد.

پاسخ آنست كه احتمال «شكست رسمي برجام» و تكرار سرنوشت مذاكرات و توافقات قبلي (اشاره به مذاكرات سال‌هاي 83 و 84 در دولت اصلاحات) وجود دارد.

احتمالي كه البته رخدادهاي پيش‌گفته كه قبل از طرح سؤال به آنها اشاره كردم، اثبات مي‌كند احتمال چندان ضعيفي هم نيست.

 

*اين اصرارهاي عجيب نشانه چيست؟!

شايد بدبينانه به نظر بيايد اما وقتي آقاي لاريجاني اخيراً در يك مصاحبه از «احتمال تجديد نظر در برجام» سخن مي‌گويد، وقتي كساني در داخل و خارج اصرار و الحاح عجيبي را بر شكست‌ناپذيري و برگشت‌ناپذيري برجام نشان مي‌دهند و وقتي عددي از دولتي‌ها هم عليرغم احراز بي‌دستاوردي برجام و خسارت‌هاي آن براي مردم و نظام اما همچنان اقدام به تعاريف اهورايي از برجام مي‌كنند؛ همين رخدادها نيز نشان مي‌دهد كه احتمال گفته شده در زمينه «شكست رسمي برجام»، چرا يك احتمال حتمي و يا با ضريب وقوع بالا است؟!

منتقدان اين تحليل چه بخواهند و چه نخواهند، نظام جمهوري اسلامي ايران به مثابه بدني سالم مي‌ماند كه ورودي ناسالم و ناهمخوان را هرگز تحمل نمي‌كند. ولو با تحمل ميزاني از درد و تب و خسارت! و صد البته انطباق اين تشبيه با مقوله‌اي به نام «برجام» نيز كار زياد سختي نيست.

به قول آقاي حجاريان كه زماني گفته بود با منحلّه گفتن كه حزبي منحل نمي‌شود! با تعريف و تمجيد هم نمي‌توان براي برجام دستاورد تراشيد و يا خسارت‌ها و بي‌دستاوردي‌هايش آشكارش را «مرمت‌گري» و ايجاد گشايش جلوه داد.

(پذيرفتنيست كه در اين تحليل به تمام وقايع، پيش‌فرض‌ها و احتمالات بصورت نقطه‌اي پرداخته‌ايم اما هدف اين پرداخت خلاصه، احتراز از اطناب مُملّ و ايجاد اين توانايي بود كه ميان نقاط اشاره شده يك گراف منطقي رسم شود تا درك پاسخ آسان‌تر شود)

اما اشاره شد كه اين تحليل، «احتمالاتي پيراموني» هم دارد...

به دلايلي به اين احتمالات پيراموني بصورت مختصر اشاره مي‌كنم تا زمينه اقتراح فراهم شود.

اول: پرداخت حق‌الزحمه كاخ سفيد به حسين موسويان بابت برجام، روايت وندي شرمن از قول شفاهي يكي از دولتي‌ها در جلسه استماع سنا در سال 92، روايت خاص بن رودز از رابطه با ايران در جريان تلاش براي رهاسازي تفنگداران متجاوز آمريكايي، انگاره‌هايي در زمينه توافقات شفاهي در جريان تفاهم لوزان، تأكيد تلويحي يكي از دولتي‌ها بر ضرورت خروج حزب‌الله از سوريه و ...  آيا معناي خاصي دارد؟!

استتار اين سؤال هنگامي بيشتر زدوده مي‌شود كه به اظهارات اخير آقاي سعيد حجاريان در گفت‌وگو با جماران توجه كنيم مبني بر اينكه عده‌اي قصد دارند، بگويند كساني در ساختار مذاكرات با آمريكا در ارتباط هستند!

و دوم: آيا دولت در فرايند بدعهدي‌هاي طرف مقابل، نقض متن و روح برجام توسط آمريكا و اِفليج بودن برجام براي تحقق وعده‌هاي روحاني، به مقصّرتراشي روي مي‌آورد يا اينكه فرايندهاي معقولي مثل «عذرخواهي» را در پيش خواهد گرفت؟!

چه اينكه يقيناً علاقه ما به دانستن پاسخ اين سؤال بيشتر مي‌شود وقتي بدانيم در ماه‌هاي اخير از جانب برخي دولتيّون و اصلاح‌طلبان صحبت‌هايي شنيده شده با اين محتوا كه «عده‌اي نمي‌گذارند دستاوردهاي برجام محقق شود» و يا «آنچه (در ماجراي برجام) دست آقاي روحاني نيست را بايد در بخش‌هاي ديگر درست كرد»...


نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها