به نظر میرسد آمریکا و عربستان سعودی به صورت ویژه تضمینهایی را برای رسیدن به سازش در این مذاکرات ارائه کردهاند. در همین راستا با وجود روند پیچیده و سخت مذاکرات، اما به نظر میرسد تیم مذاکره کننده از سوی عربستان تصمیمی برای ترک کویت ندارد.
همچنین به نظر میرسد آمادگیهایی برای تثبیت آتشبس به وجود آمده و این موضوع یکی از منابع خوشبینی نسبت به موفقیت مذاکرات و رسیدن به حل بحران یمن دارد. همچنین توقف حملات عربستان و واگذار کردن مأموریت نظارت بر بندرهای یمن به سازمان ملل متحد نشان دهنده این است که عرستان سعی دارد این پیام را ارسال کند که دیدگاههایش در رابطه با تلاش برای شکست مذاکرات ژنو و مرتبط ساختن توقف حملات با رسیدن به تفاهم بر اساس پذیرش مطالبات ریاض از سوی جریان حوثی را تغییر داده است.
ریاض در گذشته خواستار اجرای مطالبات کامل خود از طریق حوثی ها بوده و می گفت باید سلاح ها کاملا به دولت و نیروهای منصور هادی تحویل شود تا این کشور حملات هوایی خود به یمن را متوقف کند. این چیزی بود که جریان حوثی به شدت با آن مخالفت میکند و مرتبط دانستن توقف درگیریها با پیشروی مذاکرات را رد کرده و ادامه مذاکرات در این چارچوب را دعوت عربستان به تسلیم شدن در برابر آنها توصیف مینماید.
به این ترتیب روند مذاکراتی که در گذشته دور باطل به خود گرفته بود، باوجود اصرارها برای عدم شکست، به نظر میرسد با مشکلاتی همراه است. حوثی ها و متحدان آنها معتقدند که هر اقدام امنیتی نظیر تحویل دادن شهرها و سلاح این نیروها بر اساس طرحی که سازمان ملل متحد ارائه کرده و آن را مبنای مذاکرات قرار داده باید مرتبط با تفاهم سیاسی برای تشکیل دولت یکپارچه با مقدمه سازی برای تغییر قانون اساسی جدید باشد تا انتخابات ریاست جمهوری و پارلمان بر اساس آن برگزار شود.
این در حالی است که سعودیها و گروههای وابسته به آن اولویت را به اقدامات امنیتی می دهند و معتقدند باید در مرحله بعد وارد مذاکرات سیاسی شوند. به نظر میرسد جلوگیری از این شکست با راه حل موقت تبادل اسرا بین دو طرف نیز برای رسیدن به تفاهم کافی نبوده و مذاکرات مستقیم سعودی ها با الحوثی که قبل از ورود به کویت انجام شده، شرایط را به گونهای رقم زده که دو طرف به لزوم خروج از این دور باطل قانع شده اند.
به ویژه که انتظار در این مسیر خطرناکتر از قبل شده است. سعودی ها در جنگ خود و تحولات نظامی موجود در تعز و صنعا به بن بست رسیده اند.
منابع وابسته به جماعت منصور هادی اعتقاد دارند که در عرصه نظامی حوثیها ابتکار عمل را در دست داشته و بر روند جنگ سوار شده اند. در مقابل، جنگ عربستان بر ضد یمن باعث بهبود اوضاع سازمان القاعده از جمله داعش شده است. این شرایط ناگهانی به وجود نیامده، بلکه به علت ناتوانی سعودیها در ایجاد قدرتی بومی غیر از القاعده است که بتواند در برابر حوثی ها بایستد.
توسعه و ریشه دواندن هرچه بیشتر القاعده در یمن باعث توسعه دامنه حضور آنها در سومالی و ارتباط آنها با یمن از طریق سواحل تنگه باب المندب و حضرموت و عدن می شود. این اتفاق به بروز القاعده در جیبوتی و سودان منتهی شده و ریشه دواندن القاعده در سودان باعث همگرایی آنها با لیبی شده و اوضاع خطرناکی را ایجاد میکند. این اوضاع است که اصرار آمریکا و شخص باراک اوباما رئیسجمهور این کشور در جریان سفر به عربستان را که در حضور امیر کویت انجام شد، برای حل بحران یمن تا پایان ماه می و آغاز جولای تفسیر میکند.
مهمترین شاخصهایی که اتفاقات دو روز گذشته در یمن به دنبال داشته، این است که اسماعیل شیخ احمد فرستاده سازمان ملل متحد از توافق برای تشکیل کمیسیون نظامی متشکل از افسران بی طرف در جنگ خبر داده است. به این ترتیب قرار است این افراد مأموریت ادغام مجدد یگانهای ارتش یمن براساس دیدگاه مبارزه با تروریسم را در دستور کار قرار داده و این ارتش را در شهرهای مختلف این کشور مستقر کنند.
استقرار نیروهای ارتش از صنعا و عدن آغاز شده و سلاحهای موجود در دست دو گروه به صورت تدریجی به ارتش تحویل داده میشود تا این یگانها هسته مرکزی ارتش ملی یمن را تشکیل دهد. در این شرایط مذاکرات به آرامی دنبال میشود تا شرایط تشکیل دولت وحدت ملی برای ایجاد ثبات سیاسی جهت اجرای بندهای سازش به بررسی گذاشته شود.
به نظر نمیرسد که سازش انجام شده مرتبط با تفاهم عربستان با ایران شود، چرا که این تفاهم بعید به نظر میرسد، بلکه عربستان سعودی به دنبال حل اوضاع جنگ در یمن با وجود ادامه رکود در مناسبات خود با ایران است، این در حالی است که در این شرایط باید شکست در جنگ یمن را بپذیرد و دولت مشارکتی مورد مطالبه حوثی ها را قبول کند. این در حالی است که آنها معتقدند ایران از طریق حوثی ها در چنین دولتی نفوذ خواهد داشت.
عربستان در حال حاضر تلاش دارد بین شرایط یمن و اوضاع بین المللی جدایی ایجاد کند، این کشور عدم ارتباط بین سازش در جنگ یمن و مناسبات با ایران را دنبال می کند، این در حالی است این پروندهها با هم مرتبط و متداخل هستند. مواضع عربستان مبتنی بر مبادله تنش سیاسی و تبلیغاتی با ایران و قطع روابط با این کشور به عنوان یک سیاست کلی است و می خواهد بگوید که این موضوع در نتیجه اختلافات دو طرف در پروندههای منطقهای حاصل نشده است.
این دشمنی و قطع روابط عرصه داخلی سعودیها و برخی رژیمها و حاشیه خلیج فارس این اجازه را میدهد که بر مبنای آن، تمام کسانی را که از این خط عبور می کنند، تحت تعقیب و دشمنی خود قرار دهند، این در حالی است که آشتی و سازش درهایی را باز می کند که عربستان از آنها میترسند و اگر این امکان وجود داشت آنها در یمن نظیر اوضاع لبنان از متحدان خود میخواستند که تشکیل دولت وحدت ملی با رقبا را بپذیرند، این کار را انجام میدادند و در عین حال به گفتمان خصمانه خود ادامه میدادند تا اوضاع داخلی خود را مستحکم کنند.
مشکل سعودیها در این جهت است که آنها به علت اختلافات موجود با ایران بحرانهایی را برای خود ایجاد کرده و مجبور شدند پس از جنگ های شکست خورده و درگیری لاینحل با ایران این اوضاع را بپذیرند. در عین حال آنها مجبور هستند همزیستی با شرکا و متحدان ایران را بپذیرند که این موضوع نشان دهنده اذعان آنها به این شکست است. این در حالی است که آنها نمیتوانند از این آشتی ها در چارچوب ایجاد موازنه منطقهای و دوجانبه در مناسبات خود با ایران استفاده کنند.
مشکل بزرگتر سعودیها این است که آنها متوجه خواهند شد که کشورهای اطراف در سطح منطقه، به ویژه کشورهایی که ریاض آنها را در صف مقابل ایران می دید، شریک این کشور شده و به موقعیت آن اذعان می کنند.
نکته مهمتر اینکه حوثی ها موفق شده اند یمن را که به عنوان جایگاه حیاتی و منطقهای عربستان شناخته میشد، تحت معادله سازش مبتنی بر به رسمیت شناختن این گروه در حجم واقعی خود به عنوان یک شریک حتمی مطرح کنند.
این در حالی است که حتی ریاض نمی تواند این سازش را بر اساس مطالبات ایران بداند و به این ترتیب این پیروزی به صورت کامل به خود حوثی ها منتسب خواهد شد. این اوضاع درست مشابه اوضاع حزبالله لبنان در جنگ جولای بود و این حزب بدون مشارکت مستقیم سوریه یا ایران برای حمایت از مقاومت ، موفق شد پیروزی را به دست آورد و به این ترتیب همان طور که دوره اسرائیل بعد از جنگ جولای به پایان رسید، دوره عربستان نیز بعد از جنگ یمن از بین خواهد رفت. در همین راستا روند قطعنامه 2216 یمن سرنوشتی مشابه قطعنامه 1701 لبنان خواهد داشت.