به گزارش پایگاه 598، شیخ عمران نزار حسین، محقق، فیلسوف و نویسنده مسلمان حنفی مسلک، زاده سال 1942 در کشور کوچک ترینیداد در دریای کارائیب است. نیای او جزء مهاجران هندی این سرزمین بوده است. وی متخصص در سیاست، اقتصاد، معادشناسی، مسائل اجتماعی و اقتصادی-سیاسی مدرن است. وی نویسندهٔ دهها کتاب در این زمینهها بوده که همواره با استقبال بینالمللی مواجه شده است. از جمله آثار او کتاب پرفروش «اورشلیم (بیتالمقدس) در قرآن» است.
وی مدتی در مؤسسهٔ علمیه در کراچی به تحصیل مشغول شد؛ سپس در مقاطع بالاتر در مؤسسههای مختلفی چون دانشگاه کراچی، دانشگاه هند غربی، دانشگاه الازهر و مؤسسه تحصیلات تکمیلی روابط بینالملل سوئیس به تحصیل پرداخت. همچنین او برای چندین سال بهعنوان مسئول خدمات خارجی وزارت امور خارجهٔ دولت ترینیداد و توباگو کار میکرد، اما کارش را در سال 1985 برای وقف زندگیاش در راه رسالت اسلام ترک کرد.
عمران حسین مدت 10 سال در نیویورک زندگی کرد؛ طی این مدت بهعنوان مدیر مطالعات اسلامی برای کمیتهٔ مشترک سازمانهای مسلمان نیویورک کار میکرد. وی در مورد اسلام در بسیاری از دانشگاههای آمریکایی و کانادایی، کالجها، کلیساها، کنیسهها، زندانها، سالنهای اجتماعی و غیره سخنرانی کرد. او در مدت اقامت در امریکا مدیر مؤسسهٔ اسلامی برای تعلیم و تحقیقات در میامی، فلوریدا و مدیر دعوت برای تنظیم اسلامی در آمریکای شمالی بود. وی همچنین در مباحثات با عالمان مسیحی و یهودی در امریکا بهعنوان نمایندهٔ اسلام شرکت کرد؛ برای مدتی امام «مسجد دارالقرآن لانگ آیلند» نیویورک بود؛ و همچنین ده سال متوالی، هر ماه یک بار در مقر سازمان ملل در منهتن امامت و خطابهٔ نمازجمعه را بر عهده داشت.
وی هفته گذشته در گفتگو با تسنیم، درخصوص «نظام پولی بینالمللی» اظهارنظر کرد
** بردگی ملتها، حاصل نظام اقتصادی ربوی جهانی
-. برای مقدمه از این نقطه شروع کنیم که در قرآن تعابیری درباره ربا میبینیم که برای هیچ موضوع دیگری نداریم؛ مثل «جنگ با خدا» که میفرماید «فَأْذَنُوا بِحَرْبٍ مِّنَ اللَّهِ وَرَسُولِهِ»(بقره 279) یا مثلاً میفرماید کسی که ربا می خورد بلند نمیشود مگر همانند کسی است که شیطان وی را دیوانه کرده است «الَّذِینَ یَأْكُلُونَ الرِّبَا لاَ یَقُومُونَ إِلاَّ كَمَا یَقُومُ الَّذِی یَتَخَبَّطُهُ الشَّیْطَانُ مِنَ الْمَسِّ»؛ و تعابیر تند دیگر. این برخورد سخت و خشن قرآن با مقوله ربا که در موضوعات دیگر سابقه ندارد بهخاطر چیست؟ با این توضیح که میخواهیم این مقدمهای برای ورود به بحث بانکداری و موضوع پول باشد.
پاسخ به این سؤالات را در قرآن میتوان پیدا کرد. در سوره روم (آیه 39) خدای متعال این موضوع را توضیح داده است. میفرماید «وَ ما آتَیْتُمْ مِنْ رِباً لِیَرْبُوَا فی أَمْوالِ النَّاسِ» یعنی کسانی که در تراکنشهای ربوی سرمایهگذاری میکنند «فَلا یَرْبُوا عِنْدَ اللَّهِ» این روش سرمایههایتان را نزد خدا بالا نمیبرد؛ اما سرمایهای که بهعنوان زکات داده میشود «وَ ما آتَیْتُمْ مِنْ زَکاةٍ» که در آن رضای خدا را طلب میکنید «تُریدُونَ وَجْهَ اللَّهِ» چندین برابر میشود «فَأُولئِکَ هُمُ الْمُضْعِفُونَ». میبینیم قرآن تفاوت بزرگی میان زکات و ربا قائل شده است.
بنابراین این موضوع خیلی مهم است که تفاوت میان زکات و ربا بهخوبی درک شود تا بتوان فهمید چرا تا این اندازه ربا ممنوع شده است. شما در زکات پول را پرداخت میکنید و بههیچوجه به بازگشت این پول فکر نمیکنید؛ اما سودی که از ربا حاصل میشود کاملاً در تضاد با زکات است. کسانی که ربا میدهند در حال بلعیدن ثروت شما هستند و به ازای آن هیچ چیز دیگری به شما نمیدهند. ربا مانند خونخواری است و این خونخواری رباخواران سرانجام شما را فلج خواهد کرد.
- اگر درصد ربا پایین باشد چرا باز هم فلج کننده خواهد بود؟ خدا در این موضوع چرا اینقدر سخت گرفته است؟
زمانی که «اقتصاد ربوی» حاکم باشد، همانند جاروبرقی خیلی بزرگی در بازار عمل میکند و ثروتها را میبلعد. ربا ثروت الجزایر را کاملاً بلعید؛ ثروت اندونزی، پاکستان و بنگلادش را کاملاً بلعید؛ در این نوع از اقتصاد یک جریان گسترده انتقال پول روی میدهد؛ در نتیجه یک بخش از جهان روز به روز فقیرتر و فقیرتر میشود و بخش دیگر پولدارتر و پولدارتر. تاجاییکه به نقطهای میرسیم که بخشهایی که در حال فقیر شدن بود، به برده بخش ثروتمند تبدیل میشود. یعنی به جایی میرسد که شما اختیار ندارید آنگونه که میخواهید عمل کنید.
برای مثال زمانی که آمریکا در ابتدای دهه 90 میلادی اراده کرد به عراق حمله کند، موضوع را به شورای امنیت سازمان ملل ارجاع داد. در آن زمان مالزی و کوبا دو عضو شورای امنیت سازمان ملل بودند. فقط کوبا علیه قطعنامه حمله به عراق رأی داد. در آن زمان تمام مردم مالزی از صدام حسین حمایت میکردند؛ تمام مردم مالزی از آمریکا متنفر بودند؛ تمام مردم مالزی هرگز از این قطعنامه حمایت نمیکردند؛ اما با این وجود دولت مالزی مجبور بود که از این قطعنامه حمایت کند! حتی به نفع این قطعنامه رأی داد. دکتر «مهاتیر محمد» نخستوزیر مالزی، توضیح داد که اگر ما علیه این قطعنامه رأی میدادیم، تمام اقتصاد ما از هم میپاشید و نابود میشد؛ درواقع آنها قبول دارند که برده شدهاند. ربا سلاحی برای برده کردن است. الآن در قلب ربا، اول سیستم بانکی جهانی هست؛ و دوم نظام پولی است؛ در بخش دوم، از تورم برای آسیب رساندن به مردم استفاده میشود.
** مرگ دلار پیشتر شروع شده است
- ما الآن با یک مسئلهای مواجه هستیم. از هزاران سال پیش سکه طلا، نقره، مس و غیره ضرب میکردند و برای معامله بین مردم توزیع میشد؛ بعد که این سکهها رواج پیدا میکرد، از عیار این سکهها کم میکردند. درواقع ارزش واقعی سکه از ارزش اسمی آن کمتر میشد. این باعث میشد که بعد از مدتی آن نظام پولی از هم بپاشد. این داستان بارها در طول تاریخ اتفاق افتاده است. الآن برای دلار بهصورت مضاعف این اتفاق افتاده است. یعنی دلار پشتوانه ندارد و نظام پولی مبتنی بر دلار بهصورت حبابی بسیار بزرگ درآمده است. این حباب چه زمانی میترکد؟ پیشبینی شما از این موضوع چیست؟
البته اینکه دلار هیچگونه پشتوانهای ندارد، صحیح نیست. در سال 1974 میلادی بهجای طلا، نفت را بهعنوان پشتوانه دلار امریکا مطرح کردند و دلار آمریکایی به «پترودلار» تبدیل شد و دلار را بسیار بسیار بسیار قدرتمندتر کرد. از سال 1974 جاروبرقی که ثروت دنیا را جمع کرده بسیار سریعتر و گستردهتر از قبل عمل کرده است.
- البته این پشتوانهتراشی برای دلار درحقیقت یک شیطنت بزرگ و ادعای واهی نظام سلطه است. یعنی بگوییم ارزش دلار مثلاً منابعی است که ما زیر زمین داریم. خوب آیا برای ریال و ارزهای دیگر هم همین را میپذیرند؟ البته که خیر؛ بهعنوان پشتوانه ریال فقط طلا و دلار و اوراق بهادار را پذیرفتهاند. آیا ما هم میتوانیم بگوییم دلار را قبول نداریم و منابع نفتی زیر زمینمان پشتوانه ریالمان است؟ این را میپذیرند؟ بنابراین اینکه پشتوانه دلار منابع نفتی امریکاست چیزی جز یک ادعای واهی برای توجیه انتشار دلار بدون پشتوانه نیست. گذشته از این نظام پولی امریکا بسیار بزرگتر از بخش واقعی شده است؛ و در طول تاریخ همواره وقتی یک نظام پولی به این مرحله رسیده از بین رفته است. حالا دقیقاً موضوع سؤال بنده این است که برآورد شما از زمان مرگ دلار چه زمانی است؟ زمان مرگ دلار کِی فراخواهد رسید؟
مرگ دلار آمریکا از پیشتر شروع شده است. این موضوع پس از پیدایش گروه «بریکس» آغاز شد. براساس نظام اقتصادی پترودلار، کشورها فقط میتوانستند نفت خود را با دلار به فروش برسانند، اما روسیه و چین تصمیم دیگری در این زمینه اتخاذ کردند؛ به این صورت که روسیه نیاز چین به نفت را تأمین میکند؛ حجم این مبادله بیش از 400 میلیارد دلار است؛ این مبادله مالی اکنون با کنار گذاشتن دلار از معامله میان این دو کشور انجام میشود.
در نظام پترودلار زمانی که چین بخواهد 400 میلیارد دلار از روسیه نفت بخرد، باید دلار تهیه کند و تقاضا برای دلار، اقتصاد آمریکا را همچنان زنده نگه خواهد داشت. اما چین و روسیه به یک توافق دیگر رسیدند؛ اکنون این دو کشور با پولهای یکدیگر به تجارت میپردازند؛ و این بخشی از پازل مرگ دلار است؛ هند نیز در معامله با ایران برای خرید نفت، دلار را کنار گذاشته است؛ روسیه هم درصدد است در معامله با ایران دلار را کنار بگذارد. این شرایط پس از تشکیل بریکس ایجاد شد. این پیمانهای دوجانبه برای حذف دلار خطرناکترین اتفاق برای نظام پولی پترودلار آمریکاست؛ و بهدلیل همین خطراتی که بریکس برای دلار ایجاد کرده، امکان بروز جنگ وجود دارد.
آنها همچنان دست و پا میزنند که با اعمال فشار این ارز را زنده نگه دارند. به این صورت که آمریکاییها به تازگی میگویند هرگونه تراکنشی در سیستم بانکی با دلار امریکا انجام میشود، ما این حق را داریم که آن را کنترل کرده و بدانیم که این پول کجا میرود. به این ترتیب سیستمهای بانکی در سرتاسر جهان مجبور هستند که به آمریکا جواب پس بدهند. زمانیکه آنها این توانایی را داشته باشند که تمام تراکنشهای مالی را کنترل کنند، حتی میتوانند تهدید کنند که ما این پول را از شما میگیریم.
- آیا دلیل افشای اسناد پاناما نیز همین بوده است؟
اسناد پاناما با این هدف منتشر شد که یک پیام هشدارآمیز به تمام افراد سرتاسر جهان که پولهای سیاه در اختیار دارند داده شده باشد. درواقع آمریکا هشدار داد که اگر میخواهید که پول شما مصادره نشود، آن را به آمریکا بیاورید؛ و اگر خودتان این پول را نیاورید، ما آن را از شما میگیریم. به همین دلیل است که شاهد یک افزایش تقاضای تخیلی برای دلار آمریکا هستیم.
** کوهی از طلا، به نام نفت / جنگ اعراب و اسرائیل بهخاطر دلار بوده است
- آیا شما در مطالعات دینی هم به مسئله ارتباط دلار و نفت برخوردهاید؟
پیامبراکرم در حدیثی فرمودهاند زیر رودخانه فرات کوهی از طلا وجود دارد؛ منظور این حدیث این است که زیر رودخانه فرات چیزی وجود دارد که میتواند بهعنوان ثروت خیلی بزرگ از آن استفاده شود. برخی تمایل دارند که حدیث را بهصورت ظاهری ترجمه کنند و انتظار دارند که کوهی از طلا وجود داشته باشد و بیرون بزند. اما ما این حدیث را بهصورت متشابه و سمبلیک تأویل میکنیم. تأویل ما این است که چیزی که در زیر این رودخانه وجود دارد، چون از نظر حجم بسیار بزرگ بوده به کوه تشبیه شده است؛ ضمن اینکه آن چیزی که زیر این رودخانه هست روزی بهعنوان طلا شناخته میشود؛ ما فکر میکنیم آن، همین نفت است. درحقیقت حضرت محمد (ص) پیشبینی کردند که نفت بهعنوان طلا عمل میکند و جایگزین طلا میشود. زمانی که نفت در سال 1974 بهعنوان پشتوانه دلار آمریکا قرار داده شد این حدیث قابل تفسیر گردید.
- لطفاً کمی توضیح بدهید نفت به عنوان پشتوانه دلار، در چه فرآیندی جایگزین طلا شد؟
در سال 1971 سیستم پولی جهانی سقوط کرد؛ این زمانی است که تمام علمای اسلام خواب بودند. اما شارل دوگل، رئیس جمهور وقت فرانسه، در حدود سالهای 1966 یا 1967 در پارلمان فرانسه عنوان کرد که سیستم پولی جهان نادرست است؛ بعد از این سخنان، بانک مرکزی فرانسه به ارسال دلارها به آمریکا و دریافت طلا بهجای آن اقدام کرد؛ متعاقب آن، آمریکاییها از این اقدام فرانسویها احساس خطر کردند. چون مقدار کاغذی که بهعنوان دلار منتشر کرده بودند بیش از طلای موجودشان بود و پشتوانه نداشت. اگر من این کار را انجام بدهم مرا به زندان میاندازند. (خنده) بعد آمریکا از یک جایی به بعد پشتیبانی طلا را از پول خود برداشت؛ از آن تاریخ هرچه فرانسه اصرار میکرد که به ازای دلار از آمریکا طلا دریافت کند آمریکا دیگر هیچگونه طلایی به فرانسه نمیداد؛ اینجا بود که ایالات متحده اعلام کرد دیگر پشتیبان دلار، طلا نیست و دلار هماکنون فقط یک کاغذ است و پشتوانه ندارد؛ و طبیعی است که پولی که پشتوانه ندارد از بین خواهد رفت.
در آن زمان طرحی ریختند. استراتژی آنها این بود که یک جنگ ایجاد کنند. جنگ 1973 میلادی که میان اعراب و اسرائیل روی داد با هدف نجات دادن دلار صورت گرفت. در این جنگ روایتهای ظاهری، داستان ظاهری را روایت میکند؛ اما داستان پشت پرده گویای حقایقی دیگر است. انور سادات، رئیسجمهور وقت مصر میدانست که او یکی از هنرپیشههای این بازی است؛ و اسرائیل نیز میدانست که این یک نقشه ساختگی است؛ و این بازی را انجام دادند و توانستند به دنیا بباورانند که این یک جنگ واقعی است. تا جنگ شروع شد کشورهای عربی صادرات نفت خود را قطع کردند؛ و این همان چیزی بود که صهیونیستها میخواستند. زمانیکه قیمت نفت چهار برابر شد ارزش پول آمریکا هم چهار برابر شد؛ نفت از هر بشکه 40 دلار به 160 دلار در هر بشکه رسید؛ و این همان چیزی بود که صهیونیستها میخواستند. درواقع کشورهای عربی 4 برابر ثروتمندتر شدند و هنری کسینجر یهودیالاصل را ارسال کردند که ملک فیصل، پادشاه وقت عربستان را فریب دهد و متأسفانه او نیز در دام هنری کسینجر افتاد. هنری کسینجر به فیصل گفت تمام چیزی که باید انجام بدهید برای اینکه پولدارتر بشوید این است که فقط و فقط نفت خود را با دلار به فروش برسانید. فیصل این درخواست را قبول کرد و این آغاز پترودلار بود. از 1974 به بعد، نفت بهعنوان یک کوه طلا عمل کرد.
** ایران تنها کشوری است که میتواند مردم را از «گوانتانامو پولی» جهان نجات دهد
نقطه شکست این نظام پولی چه زمانی خواهد بود؟
پیغمبر اکرم (ص) در حدیثی فرمودند که برای این ثروت جنگی روی خواهد داد و درخلال این جنگ 99 درصد کسانی که میجنگند کشته خواهند شد. بنابراین جنگی روی خواهد داد که بشر آن را ندیده و قطعاً این جنگ با استفاده از سلاحهای کشتار جمعی خواهد بود. نقطه آغاز برای درگرفتن این جنگ، پیدایش گروه بریکس بود. به این دلیل که این گروه برای از بین بردن دلار امریکا اولین گام را برداشت. همچنین صهیونیستها دیگر به دلار نیازی ندارند و نابودی دلار فقط متضمن صرف یک زمان کوتاه است؛ چراکه هماکنون پول الکترونیکی در عرصه جهانی در حال گسترش است، که یک پول برای تمامی جهان به شمار میآید؛ اما این سیستم پولی الکترونیکی و دیجیتال همانند یک «گوانتانامو پولی» عمل میکند؛ و من یک پیام برای رهبر ایران دارم: ایران تنها کشور اسلامی جهان است که میتواند از اندک زمان باقی مانده استفاده کند و یک راه حل برای این چالش ارائه نماید.
- کمی در این زمینه توضیح میدهید؟
اگر ما همین الآن اقدام نکنیم و اگر سیستم پول الکترونیکی احاطه یابد، دیگر هیچگونه راه فراری وجود نخواهد داشت. هیچ کشوری در سراسر جهان جز ایران وجود ندارد که جرأت کند این سیستم را به چالش بکشاند. تنها راه حل موجود اقدام ایران است. رهبر ایران باید یک اشاره کند؛ خداوند دینار و درهم را بهعنوان پول حلال در قرآن اعلام کرده است. همچنین این دو پولهای رواج داشته در سنت هستند. اگر چیزی را که خدا حرام دانسته حلال کنیم، مرتکب شرک شدهایم.
بر اساس قراردادهای صندوق بینالمللی پول استفاده از طلا و نقره ممنوع است. اگر این موضوع را قبول کنیم مرتکب شرک شدیم. رهبر باید اشاره کند که طلا و نقره برای خرید و فروش کالا مجاز است. البته در این مسیر معامله ریال و تومان نیز همچنان ادامه خواهد داشت و این یک روند تدریجی برای تغییر نظام پولی است. اما از همان زمانی که رهبر این دستور را بدهد معنایش این است که یک کارمند از صاحبکارش درخواست کند که حقوقش را به طلا دریافت کند و اگر صاحبکارش از این کار امتناع کند در آن موقع با قانون مواجه خواهد شد. مردم ایران و خصوصاً کارمندان و قشر ضعیف جامعه، خیلی سریع به طلا علاقهمند خواهند شد.
-این اقبال و علاقهمندی کارمندان و ضعفا به چه دلیل خواهد بود؟
چون میدانند ارزش پول کمی که بهدست میآوردند هرگز کم نخواهد شد و از بین نخواهد رفت. البته همان موقع که رهبر این فتوا را بدهند صندوق بینالمللی پول واکنش نشان خواهد داد و اعلام جنگ خواهند کرد. وقت کمی داریم.
** نظام پولی ظلمآمیز قلب همه مشکلات ماست / نظام بانکی با شرایطی میتواند پابرجا بماند
- یکی از کارهایی که بانک انجام میدهد خلق اعتبار است. ما این را میپذیریم که بانک خلق اعتبار نکند. اما آیا شما اصل نظام بانکی را قبول ندارید و اساساً میفرمایید که بانک را حذف کنیم؟ آیا اینکه تراکنشهای بانکی به پشتوانه پول واقعی وجود داشته باشد را قبول ندارید؟
پیش از آنکه به سیستم بانکی دست بزنیم به یک فتوا نیاز داریم. اولین قدم در فتوا باید این باشد که پول کاغذی در نظام پولی حرام است. با آقای رحیمپور ازغدی در مشهد دیدار داشتم و از وی پرسیدم آیا این سیستم نظام پولی که هماکنون داریم نادرست است؟ آیا این نظام پولی ظلمآمیز و بهرهجو از دارایی دیگران نیست؟ که وی گفته بله. من از آیتالله مینازاده در شیراز سؤال مشابهی پرسیدم؛ که ایشان نیز گفتند بله؛ و گفتند که این مرکز و قلب تمامی مشکلات ماست. اگر این نظام پولی این همه خاصیت بد دارد یک منکر بهشمار میآید؛ و خدا برای امت ما یک وظیفه قرارداده که امر به معروف و نهی از منکر کنیم. بنابراین اول باید فتوایی داشته باشیم که پول کاغذی حرام است و سیستم بانکی فقط با سکه طلا و نقره عمل کند؛ و این آغاز سقوط ربا در سیستم بانکی خواهد بود.
دوم آنکه به جای آنکه در نظام بانکی، پول با بهره به مردم داده شود، باید پول سرمایهگذاری شود. زمانی که سرمایهگذاری میکنید درواقع در حال ریسک هستید و ممکن است سود یا ضرر کنید. مادامیکه سرمایهگذاری صورت می گیرد که در آن ریسک وجود ندارد، این سرمایهگذاری ربوی به شمار میآید. بنابراین سیستمهای بانکی باید به شرکتهای سرمایهگذاری تبدیل شوند. در اسلام دو فرم کلی سرمایهگذاری وجود دارد که شامل «مشارکت» و «مضاربه» است.
-- من دوباره سؤالم را بپرسم؛ اگر فرض کنیم برای پول کاغذی یا الکترونیک حقیقتاً پشتوانهای از طلا ایجاد شود، آیا این نظام پولی و نظام بانکداری را درست میدانید؟
الآن وقتی که شما یک حساب بانکی دارید، به شما یک دسته چک میدهند؛ و زمانی که میخواهید ماشین بخرید چک میدهید. اما واقعاً این چک، پول است؟ خیر. این یک تعهد مالی و قول مالی است. پول کاغذی فقط مانند یک چک میتواند وجود داشته باشد. چکی که میتوانید نقد کنید. بنابراین پول بهعنوان اسکناس، تا زمانی که مثل حالا ارزش تخیلی دارد، نمیتواند درست عمل کند؛ اما اگر این پول کاغذی، پشتیبانی درستی داشته باشد مانند چک به شمار میآید؛ رویه بدون اشکالی که هزاران سال است که معمول و متداول است.
- پس این را میپذیرید و اصل بانک را قائل هستید که باشد؟
سیستم بانکی مانند چیزی که الآن وجود دارد در حال کار کردن حول یک نقطه اساسی است و اگر یک بانک بخواهد از این شرایط خارج شود آن را نابود میکنند. شما بانکهای اصطلاحاً اسلامی دارید؛ این بانکهای اسماً اسلامی حتی از بقیه بانکها خطرناکترند. حتی صهیونیستها از این بانکها استفاده میکنند. سیستم بانکی را باید آزاد کنید؛ باید ملی کنید؛ نباید این سیستم تحت کنترل دیگران باشد؛ این سیستم نباید بیش از این از پول کاغذی استفاده کند؛ باید از طلا و نقره استفاده کند؛ دیگر بیش از این پول بهصورت ربا ندهد؛ و بهجای آن سرمایهگذاری کند؛ با این شرایط این سیستم بانکی حلال خواهد بود.
** بازگشت به ایده بنگاهداری بانکها، پس از چهاردهه تجربه ناموفق، صحیح نیست / گام اول در رهایی بانکها، فتوای رهبر انقلاب است
-- ما یک تجربه 37 ساله بانکداری داریم که بر مبنای همین طرز فکر شکل گرفت، اما موفق نبوده و معضلات بیشماری را ایجاد کرده است. در مورد فرمایش شما اشکالاتی وجود دارد. ما در ابتدای انقلاب اسلامی و بر مبنای نظریات شهید صدر، بانکداری بدون ربا را در ایران با همین مکانیزم پایهریزی کردیم؛ یعنی گفتیم اگر ارتباط پول را با کالا برقرار کنیم، مسئله ربا حل میشود. به همین خاطر سال 62 قانون بانکداری بدون ربا را براساس همین تفکر پایهریزی کردیم؛ گفتیم بانک اگر میخواهد سودی ببرد باید در قالب انواع عقود مشارکتی و مبادلهای در پروژههای واقعی سهیم شود. غافل از آنکه ساختارهای بانکی ما که متأثر از پایهریزی بانکهای غربی و رفتارهای ربوی آنها بود، اصلاً ظرفیت این نوع داد و ستد مالی را نداشت؛ بانک اصلاً تخصص، دانش و ظرفیت مشارکت در پروژههای واقعی را نداشت؛ مثلاً بانک ما نمیتواند در یک پروژه مرغداری بهصورت واقعی ورود کند؛ چون اولاً دانش لازم برای تشخیص شرایط بازار این سرمایهگذاری را ندارد و ثانیاً در ادامه از توان مدیریت این کسب و کار برخوردار نیست. بانکداران ما از دهههای قبل فقط در دادن پول و گرفتن پول تخصص دارند.
نتیجه پیریزی این سازوکار اشتباه این شد که بهمرور نه تنها نظام بانکی ما اصلاح نشد، بلکه قوانین بعدی نیز تلاش کردند شرایط پیش آمده را بهنوعی توجیه و تثبیت کنند. بنابراین نظریه شما مبنی بر «ورود بانک به عرصه واقعی اقتصاد» در تجربه ما جواب نداده است. به نظر ما راه حل اساسی این است که سه نوع فعالیت فعلی بانکها را از هم جدا کنیم؛ یک بخش از راه حل، ورود شرکتهای تخصصی سرمایهگذاری، در پروژههای سرمایهگذاری است؛ بخش دوم ورود شرکتهای تخصصی لیزینگ در فعالیتهای مرتبط با این امر است؛ و سوم برای فعالیتهای تخصصی بانکداری، تنها بانک قرضالحسنه را پیشنهاد میکنیم؛ آن هم با کنترل نظامات پولی و ضریب فزاینده «یک». البته همین تحول مختصر را هم مجلس از مراکز دانشی ما، اعم از حوزه و دانشگاه نمیپذیرد، و اجرایی نمیکند. درحقیقت تفاوت دیدگاه ما با شما در این است که با توجه به تجربه گذشتهمان ما مطمئنیم بانک در بنگاهداری موفق نخواهد بود.
انقلاب شما 37 ساله است؟ من خبر بدی برای شما دارم؛ (خنده) اگر این روش را ادامه دهید موفق نخواهید بود؛ و 37 سال آینده نیز همچنان مشکلات وجود خواهد داشت و در آن زمان هم خواهید دید که آیتالله بینازاده میفرمایند که مادر همه مشکلات ما همین است. من یک متد برای شما پیشنهاد میکنم؛ این یک متد، پیشرفت گام به گام است. نخستین گام این است که رهبر باید فقط یک چیز را اعلام کنند؛ که در معاملات بازار باید از طلا و نقره استفاده شود.
- کاملاً درست میفرمایید. اما یک اشکال وجود دارد؛ این همه طلاو نقره را از کجا بیاوریم؟
این سادهترین پرسش است. عرضه و تقاضا این موضوع را تعیین میکند. زمانیکه تقاضا وجود داشته باشد، عرضه نیز انجام میشود. زمانیکه برای طلا و نقره درخواست وجود داشته باشد، راههایی برای تأمین این درخواست پیدا میکنند. اگر یک روزی خدای نکرده طلا و نقره نیز کم بیاید، از بقیه کالاها میتوان بهعنوان پول استفاده کرد؛ مثل موادغذایی مثل برنج و آرد. در مدینه از خرما بهعنوان پول استفاده میکردند. در اندونزی میتوانند از برنج به عنوان پول استفاده کنند؛ در کوبا از شکر و ...
زمانی که طلا و نقره در سیستم مالی کشور جریان یابد، صندوق بینالمللی پول دیگر از ناراحتی و نگرانی خوابش نمیبرد؛ چون این شرایط بین سایرین گسترش پیدا خواهد کرد. مسلمانان در سرتاسر جهان به ایران نگاه میکنند و میگویند سبحانالله! و از خداوند برای رهبر طلب عافیت میکنند و تمامی دولتهای مسلمان در سرتاسر جهان به خود میآیند.
-چرا چنین اتفاقی میافتد؟ یعنی قبول این شرایط چه تبعات مثبتی خواهد داشت که معتقدید ایران بهعنوان یک الگو برای سایرین مطرح میشود؟
ارزش پول در اسلام در خود پول است؛ و این ارزش توسط خدا خلق شده و نه توسط جورج سوروس. این طرز استفاده از پول درواقع استفاده از منبع واقعی پول است. زمانیکه من حقوق خود را با طلا و نقره دریافت کنم و بتوانم با این حقوق شتر خریداری کنم، همواره با این مقدار پول میتوانم یک شتر خریداری کنم؛ دیگر تورمی وجود نخواهد داشت و ارزش پول حفظ خواهد شد؛ اما زمانیکه حقوق را توسط پول کاغذی پرداخت میکنند ارزش این پول مدام در حال کاهش است؛ با پول کاغذی دیگر نمیتوانم یک شتر بخرم و با آن میتوانم یک الاغ خریداری کنم؛ و این ادامه مییابد و با کاهش ارزش پول، با آن حجم پول فقط میتوانم یک مرغ بخرم. یعنی پول مدام در حال از دست دادن ارزشش است. من از شما میپرسم؛ خدا با علما و دانشمندانی که اجازه دادهاند این سیستم بهوجود بیاید در آخرت چه خواهد کرد؟ بیش از 20 سال است که من این موضوع را درس میدهم؛ (با بغض) ولی هیچکس به حرف من گوش نمیدهد. زمانیکه شما از طلا و نقره استفاده میکنید خود را از بردگی نجات میدهید. با استفاده از طلا و نقره شما مدام فقیرتر نخواهید شد.
- از وقتی که در اختیار ما قرار دادید ممنونم. بهعنوان کلام آخر اگر صحبتی دارید بفرمایید.
من امیدوارم که انقلاب امام خمینی (رحمت الله علیه) تکمیل شود؛ چون فکر میکنم هنوز کامل نشده است. بخش اساسی این انقلاب مبارزه با ظلم و آزادکردن مردم بوده است. انقلاب هنوز تمام نشده و ایران هنوز بهطور کامل از یوق ظلم جهانی آزاد نشده است. امیدوارم بتوانیم این انقلاب را بار دیگر با ایستادگی در برابر واشنگتن ظالم زنده کنیم. معتقدم با همین یک قدم که طلا و نقره را به چرخه بازگردانیم انقلاب امام خمینی زنده خواهد شد و اوج خواهد گرفت