خبرگزاری شبستان: «ریچارد نیکسون» جمهوری خواه که بین سالهای 1969 تا 1974
رئیس جمهور آمریکا بود، پیش از آنکه به دنبال رسوایی واترگیت قدرت را
واگذار کند، به کمک هنری کسینجر وزیر خارجهاش دکترینی را در عرصه سیاسی
ایالات متحده بنیان نهاد که سالها به استراتژی غالب کاخ سفید در عرصه بین
المللی بدل شده بود و حتی در شرایط کنونی هم میتوان جای پای این دکترین را
به وضوح در سیاست خارجی آمریکا مشاهده کرد.
در راستا این دکترین آمریکا
دیگر در جنگ های محدود مانند جنگ ویتنام شرکت نمی کرد و مسئولیت دفاع را
به خود کشورها واگذار می کرد و بدین منظور آنان را به انواع سلاح های
پیشرفته غیر اتمی مجهز می نمود. بدین ترتیب هم باعث رونق کارخانه های اسلحه
سازی آمریکا می شد و هم از بدنامی شکست در جنگ ها و نیز از تلفات انسانی و
مادی دور میماند. برای نیل به این هدف آمریکا سعی میکرد یکی از کشورهای
منطقه را که از نظر شرایط ژئوپولتیک، ژئواستراتژیک و ژئواکونومیک وضعیت
مطلوبی دارد، به عنوان ژاندارم خود تعیین کند و مسولیتهایی را که برای خود
قائل است به این کشور واگذار نماید.
در منطقه خاورمیانه و خلیج فارس
«نیکسون» و «کیسینجر» وزیر خارجهاش، جهت دفاع از منافع ملی و امنیتی
آمریکا بر رژیم شاه در ایران دست گذاشتند و او را به صورت ژاندارم آمریکا
درآوردند؛ البته ایران به عنوان ستون نظامی و عربستان سعودی به عنوان ستون
مالی استراتژی «نیکسون» در منطقه در نظر گرفته شدند. دخالتهای ارتش ایران
در آن مقطع در درگیریهای منطقهای در راستای همین وظیفهای که آمریکا به
رژیم طاغوت سپرده بود، انجام میشد. اعزام نیرو به عمان برای مقابله با
شورشیان ظفار توسط رژیم شاه، اقدامی در همین راستا بود.
اما پس از
پیروزی انقلاب اسلامی ایران در سال 1979 و قطع امید ایالات متحده از جمهوری
اسلامی، این وظیفه تمام و کمال به سعودیها واگذار شد و آنها مسؤلیت حمایت
از منافع آمریکا در منطقه را برعهده گرفتند. در طول این سالها رژیم سعودی
تلاش کرد که وظیفه خود را به بهترین نحو ممکن انجام دهد و معادلات منطقه
را به هر نحو ممکن به نفع آمریکا تغییر داده و خود را به عنوان بهترین
ژاندارم موجود در منطقه معرفی کند. کمکهای سعودیها به صدام در جریان جنگ
تحمیلی تنها بخشی از انجام وظایف رژیم سعودی در قامت ژاندارم منطقهای
ایالات متحده تلقی میشد.
اما اکنون به نظر میرسد که کاخ سفید دیگر
نقشی درجه اول برای رژیم سعودی در منطقه قائل نیست. هر چند که سعودیها با
خریدهای تسلیحاتی کلان تلاش کردهاند هم رضایت کارخانههای تسلیحاتی
ایالات متحده را جلب کنند و هم ارتش خود را ارتشی مدرن و مطابق استاندارهای
روز دنیا معرفی کنند اما هیچکدام از این اقدامات نتوانسته اقبال آمریکا را
آنطور که باید و شاید جلب کند.
یکی از دلایلی که باعث شده ایالات متحده
نقش قبلی را برای رژیم سعودی قائل نباشد، وضعیت اسفناک دموکراسی در این
کشور است. از آنجا که مردم عربستان از حداقل شرایط دموکراسی هم بیبهرهاند
مقامات کاخ سفید به این نتیجه رسیدهاند که شناسایی عربستان به عنوان
ژاندارم ایالات متحده در منطقه با توجه به وضعیت داخلی این کشور، وجهه و
پرستیز آمریکا را در منطقه تخریب میکند. لذا آنها با چرخشی 180 درجه به
سمت قطر گرایش پیدا کردند که از شرایط مطلوبی برای ژاندارمی آمریکا
برخوردار بود و هرچند که این کشور هم فاقد استاندارهای دموکراتیک لازم بود
اما وضعیتی به مراتب بهتر از سعودیها داشت. لذا قطر به عنوان ژاندارم کاخ
سفید در منطقه شناخته شد. موضوعی که در حال حاضر به عمدهترین دلیل دشمنی
سعودیها و قطریها تبدیل شده و خط و نشان کشیدنهای این دو کشور برای
یکدیگر را باید در همین راستا ارزیابی کرد.
اقدامات قطر در خصوص لیبی و
باز کردن پای غربیها و به راه انداختن جنگ نظامی دراین کشور همگی در
راستای همین نقش انجام شده است. در حال حاضر به نظر میرسد که قطریها به
نیابت از ایالات متحده تلاش دارند که سناریویی را که در لیبی به اجرا
گذاشتند، در سوریه هم اجرایی کنند. درخواست چندی پیش امیر قطر برای دخالت
نظامی کشورهای عربی در امور سوریه شاهدی بر این مدعاست. لذا در حال حاضر
سیاست این کشور در سوریه مبتنی بر حمایت تسلیحاتی و لجستیکی از تروریستهای
حاضر در این کشور است. همچنین قطریها تلاش دارند با جلب نظر دیگر کشورهای
عضو اتحادیه عرب برای اعزام نیرو های عربی به سوریه و براندازی دولت بشار
اسد بستر سازی کنند.
با این حال به نظر نمیرسد که قطریها بتوانند در
این خصوص راه به جایی ببرند و بتوانند مدل لیبی را در سوریه هم پیاده کنند
چرا که بر خلاف لیبی، در سوریه به هیچ وجه اجماع مردمی علیه بشار اسد وجود
ندارد و خصوصا در شهرهای بزرگ و تأثیرگذار این کشور نظیر دمشق و حلب اقبال
مردمی به دولت کنونی به شدت چشمگیر است. افزون بر این سوریه از قدرت نظامی
بسیار بیشتری نسبت به لیبی برخوردار است که میتواند به خوبی از پس
ارتشهای مونتاژی کشورهایی نظیر عربستان و قطر برآید.