به گزارش پایگاه 598 به نقل ازجام، حساس ترین بازی هفته بیست و نهم لیگ برتر بدون شک به جدال تراکتورسازی با استقلال در تهران اختصاص دارد.
تقابل این دو تیم همیشه از جذابیت های زیادی برخوردار بوده اما این بار حساسیت این بازی بیش از همیشه است؛ از یک سو این دیدار به تقابل آبی تهران با امیر قلعه نویی سرمربی سابق این تیم اختصاص دارد و از سوی دیگر می تواند در تعیین قهرمان این فصل بسیار تاثیرگذار باشد.
حساسیت های بازی آنقدر هست که تراکتورسازی را غرق در حاشیه و اتفاقات متعدد کند. ابتدا بحث راه آمدن قلعه نویی با آبی ها مطرح شد که البته با شناختی که اهالی فوتبال از قلعه نویی دارند و صحبت هایی که خود وی انجام داده مبنی بر اینکه شرافتش را به این بازی نمی فروشد، این امر منتفی است.
سرمربی تراکتورسازی در بازی با الهلال نیز ستاره هایش را نیمکت نشین کرد تا نشان دهد که برای بازی با استقلال انگیزه زیادی دارد.
از سوی دیگر برخی نفرات تراکتورسازی علاقه شان به استقلال را نشان داده اند که یکی از آنها بختیار رحمانی است. دیروز شایعه شد که وی به خاطر مصدومیت مقابل استقلال به میدان نمی رود که این خبر تا حدی جریان ساز شد و بسیاری از پرسپولیسی ها در شبکه های اجتماعی به آن واکنش نشان دادند.
اما حاشیه بعدی که عصبانیت بیشتری را از سوی پرسپولیسی ها به همراه داشته به درگیری فرزاد حاتمی با یک مدیربرنامه اختصاص داشت که کار به کتک کاری و جاهای باریک نیز کشید.
نکته جالب اینکه حاتمی با انتشار یک پست در اینستاگرام مدعی شد که در آستانه بازی با استقلال برخی با وعده دادن به بازیکنان تراکتورسازی برای سال آینده تمرکز آنها را به هم می ریزند و او نیز به همین دلیل باشخص مربوطه به عنوان یکی از بزرگترهای تیم درگیر شده است!
حالا حسین قدوسی سردبیر روزنامه پیروزی با انتشار متنی به این موضوع واکنش تندی نشان داده که در ادامه می خوانید:
«وقتی صفحات جلد روزنامه پیروزی بسته شد در راه حرکت به سمت منزل تردید تمام وجودم را مال خود کرده بود. از سویی بر این باور بودم که چیزی غیر از حقیقت نگفته ایم و تیتری دور از حق و واقعیت روی جلد نبرده ایم اما این حس که چنین تیتری ممکن است با واکنش هایی همراه باشد و شاید باب میل مدیران و مسئولان روزنامه نیز نباشد کار را به جایی رساند که تماس بگیرم با مدیر فنی روزنامه و بگویم: "اگر صفحه جلد را برای لیتوگرافی ایمیل نکردی اون تیتر یک را می خواهم عوض کنم."
پاسخ اما این بود: "صفحه که بیست دقیقه ای میشه ارسال شده. الان دیگه زینک هم گرفتند." با صاحب امتیاز روزنامه هم تماس گرفتم اما تلفن همراهش در دسترس نبود. سعی نکردم پیگیر و مصر برای تغییر آن تیتر خاص باشم چرا که آنچه روی جلد پیروزی نقش بسته بود چیزی نبود جز یک واقعیت محض.
آنهایی که می دانستند چه گفته ایم به جوش و خروش افتادند و واکنش ها یکی پس از دیگری شروع شد. هجمه و تخریب و توهین ها و فحاشی ها بماند، شعر و آهنگ و پست های آنچنانی نیز به جای خود. دیگر تردیدی نداشتم که نه افراطی در کار بوده و نه تفریطی. حمایت هواداران و معرفت شان نیز نشان داد وقتی حرف حق بزنی تنها نیستی.
حالا اما می خواهم رک و پوست کنده بگویم دیگر ذره ای تردید نداریم که حق گفته ایم و حقیقت را. با مصدومیت فلان ستاره بازیکن حریف رقیب و برخی اصرارها برای تبانی و خیانت، دیگر جای هیچ استخاره نیست. از قدیم گفته اند آنچه عیان است را چه حاجت به بیان. غرض اینکه؛ بوی لجن می آید، شرمتان باد!»