البته رئیسجمهور خوب است همین صراحت را درباره استقلال کشور، عدالت و آزادی یعنی دالهایی که در گفتمان رئیسجمهور و دولت به حاشیه رانده شده و طرد شدهاند، نشان بدهد و با صراحت بگوید در مبنای تئوریک دولت تعریفی از استقلال که به چالش قدرتهای بزرگ بیانجامد، باید تعدیل شود. با صراحت بگوید در نظر دولت، عدالت همان جایگاهی را دارد که برای هایک و نوزیک و... دارد (مفهومی پوچ) و با صراحت بگوید که توسعهای که میگویم مثل تجربه چین با اقتدارگرایی بیش از دموکراسی سازگار است.
اما آنچه مهمتر از دوگانه صراحت - ریاکاری جناب روحانی است، پیشفرضهای معرفتی این گزارههاست که اتفاقا در سایر مناسبات دولت یازدهم نیز ظهور و بروز دارد. البته بخشی از دلایلی که جناب روحانی برای آموزش انحصاری زبان خارجی انگلیسی بیان کردند، لوازم مطایبهآمیزی دارد. روحانی یکی از دلایل این انحصار را خواست دانشآموزان بیان کرده است. اگر ملاک خواست دانشآموزان باشد که جناب روحانی بیان کردهاند حدود ۹۸ درصد احتمالا زبان انگلیسی را میخواهند، فکر کنم که در همین حدودها دانشآموزان موافق باشند که اصلا بهتر است هیچ زبان خارجیای تدریس نشود و باری از مشکلات آنها در انجام تکلیف و امتحان کاسته شود. هرکس خود تجربه ۱۲ ساله آموزشوپرورش را داشته باشد، میداند که اگر خواست دانشآموزان ملاک باشد، آنها بازی و ورزش را بر هر نوع درس و کلاسی ترجیح میدهند و نه فقط زبان انگلیسی!
اما همه استدلالهای جناب روحانی اینچنین مطایبهآمیز نیست ولو اینکه لوازم فاجعهباری داشته باشد اما درخور بحث جدی است. بخش دیگر استدلالهای جناب روحانی در این انحصارگرایی، آشکارکننده وجه پراگماتیستی مبنای نظری و شخصیتی او و مشاورانش است. دسترسی بهتر به علم و شغل بیشتر و تسهیل ارتباط با دنیا در تعاملات اقتصادی، نشانههای پراگماتیستی تفکر حاکم بر روحانی و دولت یازدهم است.
در این چارچوب (پراگماتیستی)، اساس پذیرش و رد چیزها، نفع و سود مادی و عینی آنهاست. بنابراین زبان فارسی که اولا دسترسی ما را به علم تسهیل نمیکند (چون زبان علم نیست) و شغل ایجاد نمیکند و نیز تعاملات اقتصادی ما با دنیا را راحتتر نمیکند، چه ارزشی برای آموزش و یادگیری دارد؟ خصوصا اینکه برای آن هزینههای هنگفت مادی و معنوی هم میشود. این یکی از لوازم فاجعهآمیز تفکر پراگماتیستی جناب روحانی است.
همچنین بنا بر صحبت جناب روحانی، چون کشورهایی مثل هندوستان به انگلیسی مسلطاند، توانستهاند در فناوری اطلاعات، کارهای بزرگ انجام دهند و شغل ایجاد کنند. همانطور که بیان شد، برای تفکر پراگماتیستی، فایده عینی و عملی ملاک است. بنابراین در این تفکر، استعمار انگلیس بر شبه قاره هند، ابدا چیز منفی نخواهد بود؛ برای اینکه این اشراف به زبان انگلیسی و از قبل آن، انجام کارهای بزرگ در فناوری اطلاعات و ایجاد شغل زیاد، مدیون این دوره استعمار است.
از لوازم سخن روحانی این است که استعمار به جای داشتن بار منفی، بار مثبت دارد. در واقع بنا به پیشفرضهای پراگماتیستی جناب روحانی درباره آموزش انحصاری زبان انگلیسی، ما میتوانیم مشکل مهمی از آموزشوپرورش یعنی ناتوانی در فراگیری زبان انگلیسی در تجربه ۱۲ ساله تحصیل دانشآموز را با پذیرش یک دوره استعمار انگلیس حل کنیم!