پدر او میگفت که پسرش مدتی قبل با دخترنوجوانی به خانه آمده بود اما حالا از او خبری ندارد. با این حال روز دوشنبه 23 فروردینماه بود که پدرمحمد همراه پسر و دختر ناپدید شده به دادسرای امور جنایی رفت. آنجا بود که مشخص شد محمد در تعطیلات نوروز دخترنوجوان را به عقد خود درآورده است.
این دختر نوجوان منکر آدمربایی شد و به قاضی چنین گفت: چند وقت پیش مادرم فوت شد. مدتی که گذشت متوجه شدم پدرم قصد ازدواج مجدد دارد. من مخالفتی نداشتم اما وقتی فهمیدم دختری که قرار است، نامادریام شود، همسن و سال من است جا خوردم. پدرم عاشق دختری 14ساله شده بود و او را از پدرش خواستگاری کرده بود. وقتی شرط پدر آن دختر را برای ازدواج دخترش با پدرم شنیدم حسابی بههم ریختم.
پدر آن دختر شرط گذاشته بود درصورتی با این ازدواج موافقت میکند که مرا به عقد یکی از بستگانش که مردی 40ساله بود درآورد. پدرم هم بهخاطر خودش شرط پدرزن آیندهاش را پذیرفته بود. وی ادامه داد: وقتی این را شنیدم مخالفت کردم اما پدرم مرا تهدید به قتل کرد.
من هم از خانه فرار کردم و همان روز پیش پسر مورد علاقهام که 18ساله است رفتم و موضوع را برایش تعریف کردم. او وقتی وضعیت مرا دید پیش یکی از روحانیون هموطن خود رفتیم و با هم نامزد شدیم. هیچ زور و اجبار و آدمربایی در میان نبود. من برای فرار از ازدواج اجباری مجبور به فرار از خانه و عقد پنهانی با پسر موردعلاقهام شدم.
قاضی پس از شنیدن اظهارات دختر جوان، پرونده شکایت پدر وی درخصوص آدمربایی را مختومه اعلام کرد.