شوهر نادره به نام حسن نخستین کسی بود که تحت بازجویی قرار گرفت. او گفت: «خواهرزنم با ما زندگی میکند. صبح که من از خانه بیرون رفتم او هنوز در منزل بود اما وی نیز به محل کارش رفت و همسر و پسرم بعد از آن طبق معمول در خانه تنها ماندند. چند بار با خانه تماس گرفتم اما هر دفعه پسرم گوشی را برمیداشت و فقط گریه میکرد درحالیکه بهشدت نگران شده بودم، موضوع را به یکی از همکارانم اطلاع دادم و همراه او به خانه آمدیم اما هرچه در زدیم، کسی جواب نداد به همین دلیل در را شکستیم و وقتی وارد منزل شدیم جسد نادره را دیدیم که غرق در خون بود. بعد از آن بلافاصله با خواهرزنم تماس گرفتم و سپس پلیس را باخبر کردم».مأموران در گام بعدی سراغ پسر سهساله مقتول رفتند. او عموی خودش به نام مجید را بهعنوان قاتل معرفی کرد. اظهارات این کودک باعث شد مجید بازداشت شود اما این مرد اتهام قتل را رد کرد. او گفت: «من مرتب به خانه برادرم رفتوآمد داشتم اما روز حادثه، صبح در منزل بودم و در کنار خانواده صبحانه خوردم». یکی از بستگان مجید که آن روز در منزل او بود، در بازجوییها گفت: «مجید آن روز صبح سوار بر موتور از خانه بیرون رفت و حدود نیمساعت بعد برای صرف صبحانه برگشت». همسر مجید این ادعا را رد کرد و گفت: «آن روز شوهرم فقط برای خرید نان آن هم به مدت پنج دقیقه خانه را ترک کرد». این اظهارات متناقض کارآگاهان را بیشازپیش به مجید ظنین کرد و بازجوییها از او ادامه یافت تا اینکه بالاخره مرد جوان اتهام قتل همسر برادرش را پذیرفت و گفت به سفارش حسن مرتکب این جنایت شد. متهم توضیح داد: «مدتی قبل بیکار شده بودم و این در حالی بود که فرزندی کوچک دارم و همسرم نیز باردار است. از نظر مالی در تنگنا بودم تا اینکه برادرم به من گفت اگر کسی را که او میگوید به قتل برسانم، یک پراید به من میدهد. ابتدا این پیشنهاد را قبول نکردم اما شرایط دشوار زندگی کمکم مرا به وسوسه انداخت. برادرم به من نگفته بود چه کسی را باید به قتل برسانم تا اینکه یک روز صبح به من گفت کسی که باید کشته شود، یک زن است. ابتدا فکر کردم میخواهد خواهرزنش را به قتل برساند اما چند روز بعد گفت به فکر کشتن نادره است. از این موضوع بسیار تعجب کردم و گفتم حاضر به این کار نیستم اما باز هم وسوسه دستیافتن به پراید مرا به این صرافت انداخت که پیشنهاد را بپذیرم. بعد از آن هر روز صبح وقتی نادره و بچهاش تنها بودند، به آنجا میرفتم تا فرصتی را برای قتل به دست بیاورم اما هر دفعه نمیتوانستم خودم را به این کار راضی کنم. زن برادرم بعد از مدتی به این رفتوآمدها مشکوک شد و من به او گفتم صبحها دوست دارم نیمساعتی را در تلگرام با دوستانم چت کنم و چون زنم با این کار مخالف است، به خانه او میآیم».متهم به قتل ادامه داد: «شب پیش از جنایت تصمیم قطعی خودم را گرفتم و صبح روز بعد همسر برادرم را با چاقو کشتم و موضوع را به حسن خبر دادم». کارآگاهان بعد از شنیدن این اعترافات، حسن را بازداشت کردند. او ضمن تأیید گفتههای برادرش توضیح داد: «همسرم با دوستان من مشکل داشت و میگفت باید به رابطهام با آنها پایان دهم. ما سر این موضوع مرتب جر و بحث داشتیم تا اینکه تصمیم گرفتم نادره را به قتل برسانم اما برای اینکه کسی مشکوک نشود، نقشهای کشیدم تا کار از طریق برادرم انجام شود و بعد از آن با صحنهسازی وانمود کردم از موضوع بیخبر هستم».
بنا بر این گزارش درحالحاضر تحقیقات از متهمان ادامه دارد.