به گزارش پایگاه 598 به نقل از خبرنگار خبرگزاری فارس در صنعا، اظهارات «جان کری» وزیر خارجه آمریکا پس از گذشت 300 روز از تجاوز عربستان سعودی به یمن درباره این کشور و تجاوز صورت گرفته به آن موضوع جدید یا غافلگیر کنندهای نیست.
تاریخ یمن همواره تلاشهای آمریکا برای بسط سیطره و گسترش نفوذ واشنگتن در این کشور گاهی با حربه اقتصادی و گاهی از طریق جنگ و حربه امنیتی را ثبت کرده و جدیدترین و بارزترین نماد آن تجاوز نظامی است که به بهانه مبارزه با تروریسم و بازگرداندن مشروعیت علیه مردم یمن جریان دارد.
اما تاریخ و تمدن کهن و ریشهدار یمن موجب شده تا آرزوی آمریکاییها جهت نفوذ در یمن و تحریف بیداری و آگاهی مردم این کشور برخلاف برخی از کشورهای عربی هیچگاه محقق نشد.
شهید سید «حسین بدر الدین حوثی» رهبر سابق جنبش انصار الله در هشتم مارس 2002 میلادی طی تصریحاتی افشاگرانه که پرده از توطئههای آمریکا علیه یمن برمیداشت، گفت: «میبینیم که در جنگی روانی – رسانهای جدید یمن به کشوری تروریستی و تروریست پرور متهم میشود تا به تبع آن خبرهایی درباره تلاش آمریکاییها برای ورود به یمن منتشر شود».
رهبر سابق جنبش انصار الله افزود: «واقعیت امر این است که صدها نظامی آمریکایی وارد یمن شدهاند و میدانیم، در پوشش مبارزه با تروریسم این حضور، حضوری طولانی مدت خواهد بود».
در تمام این سالها آمریکا تلاش کرد، به هر طریق ممکن مقولههایی همچون وابستگی و قیمومیت آمریکا بر یمن را در فرهنگ این کشور از طریق تعمیق نفوذ و نقش طرفهای مرتبط با عربستان سعودی یا توسعه دامنه فعالیتهای گروه تروریستی تکفیری «القاعده» و تحریف وجهه مردم یمن در برابر افکار عمومی جهان غرب جای دهد.
آمریکا با سیاستهای خود در یمن پس از سال 2000 میلادی که در سفرهای مکرر به این کشور و دیدار با مسئولان یمنی و انعقاد قراردادهای متعدد نمود پیدا میکند، تلاش کرد، دکترین جنگی و مبارزاتی ارتش یمن را تغییر داده و ارتش این کشور را در قالب ساختار و ترکیبی جدید بنا کند، ساختار و ترکیبی که با دکترین نظامی آمریکا در منطقه مطابقت داشته باشد.
در این راستا واشنگتن تلاش کرد، پایگاههایی نظامی برای خود در این کشور بنا کند، به همین دلیل در طول این مدت هواپیماهای حمل و نقل آمریکایی به طور مستمر به فرودگاههای یمن و مسئولان آمریکایی در پوشش همکاری دو جانبه در این کشور تردد داشتند.
همچنین آمریکاییها از سال 2011 میلادی به گونهای با انقلاب مردمی این کشور به گونهای که منافع آنها آسیب نبیند، مماشات و همراهی کردند تا چهره ضد مردمی و واقعیت استکباری آنها برای جامعه جهانی برملا نشود.
به همین منظور سناریو طرح شورای همکاری برای حل بحران یمن درپی انقلاب فوریه 2011 میلادی این کشور به اجرا گذاشته شد و خیلی زود عدم کارآمدی این طرح نمایان شد، چون مردم یمن به خواستهها و اهداف آمریکاییها در آن تن ندادند.
لذا آخرین برگ برنده آمریکاییها در یمن یعنی «القاعده» رو شد تا این گروه را دستاویز حضور خود در این کشور کند و به القاعده چراغ سبز انجام عملیاتهای تروریستی داده شد تا در نتیجه این عملیاتها تعدادی از فرماندهان ارتش و دستگاههای امنیتی ترور شوند و خروج آنها از دایره امنیت در بلند مدت موجبات تزلزل ثبات و امنیت یمن را فراهم آورد.
اما مردم یمن فراتر و بزرگتر از این توطئههای بود و از واقعیت آنچه در پشت پرده جریان داشت، با خبر بود و این سرآغازی بر انقلاب 21 سپتامبر شد تا آخرین پایگاههای آمریکایی و مزدورانش در یمن فرو ریزد و چون تمام راهها به روی آمریکاییها بسته شده بود، با عربستان طرح تجاوز مارس گذشته را تدارک دیدند.
امروز و پس از گذشت بیش از 300 روز از این تجاوز نگاهی به خسارات وارد شده و هزینههایی که متجاوزان بدون دستیابی به هدفی متحمل شدند، به آمریکاییها یادآوری میکند که یمن لقمه گلوگیری برای آنها بوده، لقمهای که ممکن است، اصرار و پافشاری بر خوردن آن به بهای جان آنها تمام شود.