به گزارش پایگاه 598، بهرغم اينكه در قانون انتخابات ثبتنام و رد يا تأييد صلاحيت
جناحي نداريم، رئيسجمهور به دفاع از جناحي پرداخت كه به ادعاي وي از
گردونه انتخابات حذف شده است. بررسيها نشان ميدهد كه هماكنون
اصلاحطلبان چند برابر كرسيهاي مجلس در صحنه كانديدا دارند اما مهرههاي
سوخته و بعضاً بد سابقه آنان رد صلاحيت شدهاند ولي اين رد به خاطر مواضع،
رفتار و سوابق فردي است نه تعلق جناحي.
اما
اگر در سبد اصلاحطلبي قرار ميگيرند هم بايد از اين پلشتي جناحي غصه خورد
و هم بايد فهميد كه شوراي نگهبان استناد قانوني به فرد ميكند و نه جناح.
اما چرا رئيسجمهور در دفاع از اين جريان از آمار ۷ تا ۱۰ ميليون نفري براي
پشتوانه مردمي اين جريان استفاده كرد؟ آيا دليل خاصي داشت؟ اصرار بر ذكر
عدد براي چه بود؟ و اين عدد چگونه به دست آمده بود؟ اگر مبنا جایگاه جريان
را رأي خاتمي در ۱۳۷۶ يا ۱۳۸۰ بدانيم اين رأي ۲۰ و ۲۲ ميليون نفر ميباشد.
اما
احتمالاً رئيسجمهور رأي عموم مردم را مدنظر نداشته بلكه عقبه تشكيلاتي و
هويتي را مدنظر داشته است. که بعید است ۱۰ میلیون عضو تشکیلات اصلاحات
باشند. اما دو عامل ميتواند رئيسجمهور را به اين عدد رسانده باشد؛ اول
آمار رأي دهندگان به موسوي در سال ۱۳۸۸ است. احتمالاً رأي ۱۲ ميليوني موسوي
مدنظر روحاني بود و احتمال داده كه دو، سه ميليون از آن آرا اكنون همراه
وي هستند و حدود ۱۰ ميليون نيز مختص جناح مذكور است. با اين اوصاف از جمعيت
۸۰ ميليوني كشور اگر كودكان و نوجوانان را كسر نمايند حدود ۶۵ ميليون
جمعيت داريم كه كمتر از يك ششم آن به اصلاحطلبان گرايش دارند لذا نبايد
توقع رقابت ۵۰ درصدي از آنان داشت.
اما عامل دومي كه
ميتواند مدنظر روحاني باشد و آن را زيركانه عنوان كرد اينكه با اعلام ۷
تا ۱۰ ميليون رأي براي اصلاحات، خواست چنين القا كند كه رأي ۱۸ ميليوني
بنده در سال ۱۳۹۲ ربطي به اصلاحات نداشته است يا حداكثر ۵۰ درصد آن
اصلاحطلب بودند و اين چنين از منت رحم اجارهاي اصلاحات نجات يابد و از
تهديداتي كه براي انتخابات ۱۳۹۶ نسبت به ايشان انجام ميشود بكاهد و جريان
اصلاحات را پس از اصولگرايي و اعتدال به عنوان وزنه سوم صحنه سياسي كشور
معرفي نمايد.
منبع : روزنامه جوان