در ابتدا با این سوال شروع کنیم که آیا متن فیملنامه کیمیا، ظرفیت و گنجایش ساخت سریالی صد و ده قسمتی را داشت؟بله؛ به اعتقاد من تعدد موضوعات، موقعیت ها و شخصیت ها و گستره ی زمانی که هر شخصیت در آن زندگی می کرد، ظرفیت بیش از این صد قسمت را داشت. ما در مواقعی خیلی فشرده کار کردیم و در مواقعی دیگر هم فیلم نامه نویس سعی کرده بود پل هایی دو ساله، ده ساله و یا بیست ساله بزند. ما اگر می خواستیم سرنوشت کیمیا و آدمهای اطرافش را که کم نبودند به نمایش بگذاریم تعداد قصه ها و قسمت ها خیلی بیشتر از این می شد.
پروژه های بزرگی همانند کیمیا با توجه به امکانات و مقدورات موجود در کشور به چه میزان توان جذب مخاطب را دارند؟مردم ما به قصه گویی و شنیدن قصه عادت دارند و این موارد در فرهنگ ما است. اگر قصه برای مردم جذاب و شخصیت ها برای آنان قابل باور باشد باعث پیگیری و دوست داشتن مردم می شود. اما متاسفانه با وجود داشتن آن سابقه فرصت هایمان دنبال نشده و به دلایلی درجا زده ایم. کشوری که 30 سال پیش سریالی مانند سربداران ، هزاردستان و یا میرزا کوچک خان را ساخته است نباید در حال حاضر به این میزان عقب باشد. چرا کشورهایی مثل ترکیه سریال های عظیم و بزرگ میسازند و ما هنوز نساخته ایم؟! آن زمان که ما سریال سربداران را می ساختیم آنها قدرت سریال سازی به این ابعاد را نداشتند بنابراین ما به ظرفیت ها و گذشته خودمان توجه نکرده ایم. خوشبختانه در چند سال اخیر به این ظرفیت ها توجه می شود و در حال کار روی این موضوعات هستند.
همواره چشمان ما به دنبال دروازه های واردات در حوزه های مختلف بوده است و درحال حاضر هم ماهواره چنین شرایطی دارد. ماهواره به گونه ای بوده که به ما تحمیل شده و هجوم اورده است و ما آن را انتخاب نکرده ایم. ما وقتی در را باز می کنیم مواجه می شویم با دنیای پیرامون فرهنگ و هنر و متوجه می شویم که این دنیا بسیار پیشرفت کرده و ما در جا زده ایم که این مورد باعث تاسف است. ما و تلویزیون سعی کردیم با اولین گام در خصوص کمیت با کیمیا شروع کنیم. ما اول باید ثابت کنیم که می توانیم سپس در تجربه های بعدی به موارد دیگه توجه نماییم. نه اینکه بگوییم در این کار به موارد دیگه توجه نشده، توجه شده ولی اولویت شاید کمتر بوده است. ما باید بتوانیم سریال ها و قصه های پر تعداد، پر دامنه و طولانی در تعداد بالا (دویست و سیصد قسمت) بسازیم. ما قصه کم نداریم ترکیه قصه های شاهنامه ندارد ویا کشورهای دیگر ادبیات کهن ما را ندارند و فراز و نشیب های تاریخی که در کشور ما هست در کشورهای دیگر خیلی کمتر است. ما باید به همین ادبیات و تاریخ گذشته و ادیبان و شعرا رجوع کنیم که هرکدام از این موارد دریایی از قصه ها و شخصیت ها و رویدادها را دارا است.
ما در سریال کیمیا سعی کردیم به بهانه سرگذشت دختری به نام کیمیا ورقی هم به تاریخ انقلاب و جنگ هم بزنیم. خب ما از این موضوع ها کم نداریم می توانیم در دل حوادث مختلف تاریخی بستر سازی کنیم و شخصیت هایی را طراحی کنیم. به عنوان جمع بندی می توان گفت ظرفیت های موضوعی برای خوراک فرهنگی جامعه ی خود در این حوزه ها کم نداریم و چه بهتر که بتوانیم با سریال های طولانی این ظرفیت ها را به سرانجام برسانیم.
برخی از منتقدان روایت سریال کیمیا از دوران پهلوی و دهه اول انقلاب را متناسب با سبک زندگی آن روزها نمی دانند و معتقدند که سریال کیمیا سبک زندگی امروز را در قالب دهه 50 نشان می دهد. چه پاسخی بر این انتقادات دارید؟به نظر من منتقدان اگر با دقت بیشتری به سریال رجوع کنند می بینند که ما بی راهه نرفته ایم چون ما در تمامی موارد تحقیقات لازم را کردیم، تشابهات را در آوردیم و بر مبنای تشابهات و داشته هایمان عمل کردیم. جزئیاتی مانند شکل و شمایل ظاهری شهر وجود دارد که ما تا جایی می توانستیم آن شباهت ها را ایجاد کردیم. ما تا آنجا که امکان داشت در خیابانها و کوچه ها که برای همان دهه ها بوده رفتیم و هیچ تغییراتی هم ایجاد نکردیم برای مثال ما همان بخشی از خیابان ملاصدرا که از 30-40 سال پیش دست نخورده است را انتخاب کرده ایم و یا در خیابان بهار، خاور شهر و بخش هایی از تجریش و محله هایی که بافت قدیم داشته است را انتخاب کرده ایم و جای جدیدی خارج از تهران نرفته ایم.
در بخش فضا سازی، این کار در شهرها و فرهنگها و در اقشار مختلف متفاوت است یعنی آدمی که در دههی پنجاه و شصت در یک شهرستان دور افتاده ای زندگی میکرده است یک سبک از زندگی را در ذهنش مجسم می کند و فردی که در همان زمان در نیاوران زندگی می کرده است سبک زندگی دیگری را دیده است. ما سعی کردیم تعادل ایجاد کنیم که نه یک عده فکر کنند که در عصر حجر سیر می کرده ایم و نه دسته دیگر به این ذهنیت برسند که در آن زمان این تمدن وجود نداشته است. در سال پنجاه و دو دروازه های مدرنیته رو به ایران باز شد و انبوهی از تکنولوژی روز وارد ایران شد و آن موقع ایران فخر میفروخت که این اندازه از لحاظ ظاهری و امکانات پیشرفت کرده است. برای مثال یخچالهای ساید بای ساید که الان همه از وجود آن تعجب می کنند در همان موقع وجود داشته است. این موارد به سبک زندگی و سطح دانش و دیده های مخاطب بر می گردد.
عده ای مانند من در آن سالها در مکانهایی زندگی میکردند که این میزان تکنولوژی را لمس نکردند و الان انتقاد می کنند. ویک سری هم برعکس در یک زندگی اشرافی حضور داشته اند و الان انتقاد می کنند که ما آنقدر هم بدبخت و بیچاره نبوده ایم بنابراین ما سعی کردیم در سطوح مختلف جامعه در ایجاد فضاسازی تعادلی بر قرار کنیم.
بخش اعظم تاریخ انقلاب مربوط به فضای سیاسی جامعه و کشور بوده است. در سریال کیمیا به چه میزان برای تشریح این فضا تلاش شده است؟ما قصد نداشتیم به صورت یک سویه روایت انقلاب را تعریف کنیم و اصلا قصد روایت انقلاب را نداشتیم. ما شخصیتی به نام کیمیا داریم که انسان هایی اطراف آن هستند. در کلیه داستان چه در دوران انقلاب و چه در دوران دفاع مقدس از نگاه کیمیای قصه ی ما دیده می شود نه بیشتر و نه کمتر و انقلاب را از نگاه کیمیا نگاه کردیم به اندازه سواد یک دختر هفده ساله یعنی حتی تحلیل ها و مناظرات کیمیا با اطرافیان از همین نگاه است. شاید در این تحلیل ها اشتباهی هم باشد و یا قدرت تحلیل قوی نداشته باشد ولی براساس مقتضای همان سن در نظرگرفته شده واگر ما تحلیل های غنی سیاسی را در گفته های کیمیا وارد می کردیم طبیعتا شعاری جلوه می داد.
این تاکتیکی بوده که نویسنده لحاظ کرده و در زمان جنگ هم همین طور است و کیمیا مانند مردم خرمشهر آماج حمله قرار گرفته اند بنابراین به خطوط مقدم جبهه و درگیری های سپاه و ارتش داشتند به صورت مستقل وارد نشده ایم . من خواستم حمله رژیم بعث عراق را از نگاه کیمیا به نمایش بگذارم برای نمونه کیمیا اسارت برادرش را در جنگ تن به تن می بیند و یا در خانه شان تانک می آید و ما آن ها را به تصویر کشیدیم ولی در مکانهای دیگر خرمشهر نیز اتفاقاتی می افتاد ولی ما قصد ورود به تمامی آنها را نداشتیم.
یکی از نمایندگان مجلس در مصاحبه ای گفته بود که در سریال کیمیا اهداف مردم در زمان انقلاب بسیار ساده و سطح پایین در نظر گرفته شده است.آن دوستان مواجه هستند با آرمانهایی وسیع و گسترده که دوست دارند که اگر قصه ای در حوزه انقلاب اسلامی است تمامی آرمانها در آن نهفته باشد و به تمامی رویداد ها شخصیت های بزرگ و کوچک انقلاب اسلامی پرداخته شود. ما قصد ساخت سریال انقلاب اسلامی را نداشتیم و همان طور که عرض کردم از نگاه یک دختر هفده ساله با میزان سواد و علمی که دارد به مباحث ورود پیدا می کنیم. هر کدام از شخصیت های فیلم نگاه تحلیلی خودشان را دارند. به اعتقاد من که سازنده این اثر هستم من یک خط کشی را لحاظ کردم که به همان عمل کنیم و دچار افراط و تفریط نشویم که اگر این اتفاق می افتاد یا به سمت شعار زدگی و یا انفعال می رفت.
ما سعی کردیم این میزان را رعایت کنیم تا ارتباط گرم مردم را داشته باشیم و اگر مخاطب احساس می کرد که قرار است چیزی را به آنان تحمیل کنیم و یا شعار می دهیم مطمئن باشید که چنین ارتباط گرمی که اکنون وجود دارد را شاهد نبودیم. ده ها سریال در حوزه دفاع مقدس ساخته شده که مردم ارتباط نگرفته اند ولی چون فهمیدند که کیمیا قرار نیست شعار دهد و موضع انفعالی ندارد با آن ارتباط برقرار کردند و مخاطب بداند که اگر قصه به این صورت دنبال می شود برای آن دلایلی وجود دارد . امیدوارم دوستان منتقد نیز با پایان سریال و باز خوردهای آن متوجه شوند که به چه دلیل در گذشته پروژه هایی در حوزه انقلاب اسلامی شکست خورد و متوجه شوند که همین افراط و تفریط که ما از آن پرهیز کردیم در آنجا پرهیز نشده بوده است.
امکانات و بودجه ای که در اختیار شما برای ساخت این سریال کافی بود؟نه متاسفانه چون این اولین تجربه بلند تلویزیون بود، خود تلویزیون و حتی خود ما هم فکر نمی کردیم با این گستردگی مواجه شویم. شاید در سال 90 و 91 به نسبت تورمی که وجود داشت این میزان بودجه کافی بود ولی بر آورد های ما در سالهای بعد به دلیل افزایش تورم درست از آب در نیامد بنابراین اگر بودجه و زمان بیشتری را دریافت می کردیم می توانستیم از برخی مشکلات جلوگیری کنیم. ما به دلیل فشار سنگین بودجه که احساس می کردیم مجبور بودیم با سرعت بیشتری کار را پیش ببریم و ممکن است نگاه ما به اطراف و جزئیات به دلیل همین سرعت بالا کمتر شده باشد.
ما در اغلب سریال های ایرانی فرمولی مشاهده می کنیم دختری وجود دارد که متحمل بلاها و سختی های بسیاری می شود و کل مصائب دنیا به سرآن خراب می شود. داستانی که در سریال های ستایش و تنهایی لیلا تکرار شد. به نظر می رسد همین فرمول در سریال کیمیا هم تکرار شده است.به نظر من کیمیا خیلی سعادتمند زندگی می کند. اگر شما می خواهید براساس ارزش های صحیح عمل کنید طبیعی است که تَرکش های بیشتری به شما برخورد می کند. کسی که در گوشه ای آرام زندگی میکند تَرکشی از این آسیب ها به او اصابت نمی کند. کیمیای قصه ما به خاطر اینکه در بستر حوادث حرکت می کند و دنبال ارزش های انسانی اخلاقی است و اهداف بلندی دارد ممکن است آسیب هایی را هم متحمل شود. بنابراین شما هر اندازه بیشتر در میدان باشید آسیب بیشتری میبینید و همان اندازه بیشتر صیقل میبینید .بنابراین ما به شخصیت یک زن ایرانی که در بستر حوادث به صورت جدی و با هدف در حال حرکت است و ممکن است آسیب های را هم ببیند پرداخته ایم.
به نظر شما نقش شهید جهان آرا جای کار بیشتری نداشت؟بله همینطور است ولی همین اندازه هم در قصه اصلی وجود نداشت. بعدا ما با آقای بهبهانینیا و آقای شفیعی به این نتیجه رسیدم حالا که داریم به حماسه خرمشهر نگاه می کنیم گوشه چشمی کنیم به شهید جهان آرا که اسوه ی مقاومت است. حق مطلب درباره شهید جهان آرا و حتی خیلی شهدای ارزشمند دیگر مانند نیرو های تک آور و نیروی دریای ارتش که در خرمشهر حماسه های عجیبی خلق کردند ادا نشد و ما توان بیان آن را نداریم .بنابراین این موضوع قصه ما نبوده و من امیدوارم انشالله یک روزی این فرصت رو پیدا کنم تا بتوانم به آن قصه بپردازم.
حمایت آقای ضرغامی در دوران ریاست ایشان بر سازمان صداوسیما کافی بود؟بله، هم آقای ضرغامی و هم دکتر دارابی که از مدیران وقت بودند و جناب آقای بخشی زاده مدیر وقت شبکه دو و در ادامه جناب آقای سرافراز و آقای پورمحمدی و اقای جعفری جلوه این عزیزان از قبل و بعد همواره ما را حمایت و هدایت کردند تا کار به سرانجام برسد و همچنین مدیر محترمی به نام مسعود صباح مسئول فیلم و سریال شبکه دو هم در دوره قبل و هم این دوره جدید پابرجا بودند ومثل کوه پشت سر کیمیا ایستادند.
با توجه به ظرفیت های غنی کشورمان چه از لحاظ حضور شخصیت های علمی و ادبی فراوان و چه از لحاظ فراز و فرودهای تاریخی به نظر شما چرا در داستان نویسی برای ساخت سریال های فاخر و بلند از این ظرفیت ها استفاده نمی شود؟انجام میشود و کیمیا هم بر اساس همین ظرفیت هاست. هرچند که دیر ساخته شده است. کشور ما با تمام فراز نشیب هایی که در سال های اخیر داشته یک سری از فرصت ها را از دست داده که نمی بایست اینطور می بود. ما میلیاردها تومان هزینه ها کردیم برای سریال های مختلفی که میشد آن را تجمیع کرد و سریال های بزرگی را ساخت و از خرده سریال پرهیز کرد مثل سریال های 10 تا 15 قسمتی که میشد تجمیع کرد و یک سریال 100 قسمتی ساخت. به هرحال یکسری از مسائل باید براساس تجربه به دست میامد ولی متاسفانه ما جزء پیشرو های آن نبودیم و وقتی دیدیم که همسایه هایمان درحال تولید هستند تازه بیدار شدیم ولی با توجه به سابقه ی که داشتیم ما باید پیشگام می شدیم.
آیا ضعف نویسندگان هم باعث این عقب ماندگی شده است؟بله برای مثال کدام نویسنده مانند آقای بهبهانی نیا 100 قسمت فیلم نامه آماده داشته باشد و بعد سریال ساخته شود. همین الان هم ساخت سریالی که 5 قسمت آن نوشته شده شروع می شود در حالی که باید فرصت و تامین معیشت یک نویسنده را بعهده گرفت و بگوییم شما یک فیلمنامه 100 قسمتی برای ما بنویس ولی ما چون به این ظرفیت ها توجه نمی کنیم و نویسنده و دست اندرکاران سینما محتاج نان شب خود هستند طبیعی است که کاری را بنویسند که سریع ساخته شود اما اگر بتوانیم درباره نوشتن فیلمنامه سرمایه گذاری کنیم و نویسندگان را تامین کنیم می توانیم فیلنامه های بلندی را بنویسیم که این فیلمنامه ها مخاطب خود را نیز از دست نمی دهند.
جنابعالی ارادت خاصی به مرحوم علی حاتمی دارید، و انتقاد کرده بودید که کاش شهرکی مثل غزالی درباره دهه پنجاه و شصت هم بود تا ما با این مشکلات مواجه نمیشدیم. چرا پروژه کیمیا برای ساخت این شهرک پیش قدم نشد تا شما را هم مانند مرحوم حاتمی یاد کنند ؟این روزها چنین ظرفیتی وجود ندارد. همین الان اقساط سریال عقب افتاده و پول بچه ها هنوز پرداخت نشده است.من عرض کردم که تلویزیون می توانست در این سالها از ساخت سریالهایی که دردی را دوا نمی کرد پرهیز می کرد و ما به ازای آن شهرک طراحی می کرد و تحویل می داد. الان هم در شهرک غزالی متاسفانه تخریب شده و بدون هدف ساختمان اضافه کردند در حالی که می شد با پیش بینی ها شهرکی کامل و جامع ایجاد کرد و اماکن مختلف مانند بیمارستان و کارخانه و مدرسه ساخته شود که ما در اکثر سریال ها به آن نیازمند هستیم. مدیران تلویزیون بارها دورخیز کردند ولی همت زیادی را می طلبد. شاید دوام مدیریت ها این اجازه را نمی دهد چون ممکن است این حرکت عظیم 10 سال طول بکشد در حالیکه مدیری 2 یا 3 سال بعد از کار کنار می رود.
نظر شما درباره حمله افراد ضد انقلاب به صفحه اینستاگرام شما چیست؟ما سعی کردیم قصه ما سیاسی نباشد. به سیاست برخورد می کنیم ولی ما حوادث انقلاب را آنچنان که بوده و اتفاق افتاده روایت کردیم و نخواستیم قضاوت کنیم ولی مخاطب خودش تشخیص می دهد. ما اولین بار اجازه دادیم صدای مخالف و تحلیلها و دیدگاه آنان در تلویزیون شنیده شود و طبیعی است عده ای که زورشان به مباحث کلان نمی رسد به این بهانه حمله می کنند و سعی می کنند گذشته و عقده خودشان را نشان دهند.
برخی اعتقاد دارند که در زمان حمله ارتش بعث عراق به خرمشهر ما این مقدار آرپیجی و مهمات نداشته ایم. نظر شما جیست؟نه؛ اینها انتقادات سطحی است. ضمن اینکه ما در قسمتی از فیلم داشتیم که یک رزمنده شب از سلاح های دشمن کش می رود و برای استفاده خودی می آورد. به نظر من اینها خیلی جدی نیست چون اصل موضوع حماسه و مقاومت بوده که باید به تصویر کشیده می شده است. ما نمی خواهیم بگویم که تخیلی ساختیم ولی وقتی ساختمانی منفجر میشود باید از بٌعد نمایشی اثر استفاده بکنیم نمایش در تصویر ممکن است ابزاری بخواهد که متناسب با فضا ایجاد می شود. مثلا وقتی دشمن در کشور ما زمین گیر شده تصور این هست که بچه ها مهمات را شکار کردند که در واقعیت هم وجود داشته است.
با توجه به سختی هایی که در مسیر ساخت این سریال وجود داشت آیا شما باز هم سراغ ساخت سریال های انقلابی می روید؟اگرشرایط اش مهیا باشد چرا انجام ندهم. حرف های زیادی برای گفتن است که اگر شرایط فراهم باشد حتما به آن خواهیم پرداخت.
ممنون از فرصتی که در اختیار ما قرار دادید.