به گزارش پایگاه 598، بحران سوریه در حالی وارد سال پنجم خود شده كه حمایت های جمهوری اسلامی ایران از دولت و ملت سوریه عامل اصلی مقاومت آنها در مقابل گروههای ترویستی تكفیری و حامیان منطقه ای و بین المللی آنها بوده است. این رویه در حالی ادامه دارد كه سوریه جایگاه ویژهای در استراتژی دفاعی محور مقاومت داشته و به تعبیر رهبر معظم انقلاب راهبرد آمریكا در سوریه، ضربه زدن به انقلابهای ناشی از بیداری اسلامی در منطقه است. همه اینها در حالی است كه سوریه دارای سابقه روشنی در حمایت از ملت و دولت ایران است؛ برای نمونه دولت سوریه از حامیان اصلی مخالفین شاه بوده، نقش بی بدلیلی در دوران بعد از انقلاب داشته و در دوران جنگ تحمیلی حمایتهای چند لایهای از جمهوری اسلامی ایران به عمل آورده است.
حمایت سوریه ازمبارزان انقلاب اسلامی علیه رژیم پهلوی
سال 1948 كه سالهای اولیه پایان جنگ جهانی دوم است٬ رژیم صهیونیستی و محمدرضا پهلوی قدرت گیری می گیرند. در این مقطع حكومت وابسته ایران بر خلاف همه كشورهای اسلامی و بدون توجه به اشغالگریهای رژیم صهیونیستی٬ تنها حامی منطقهای این رژیم محسوب میشد. به بیان دیگر در پایان جنگ جهانی دوم و زمانی كه رژیم صهیونیستی با حمایتهای استعماری كشورهای غربی در حال قدرت گیری بود و دولتهای عربی منطقه، با نبردهای متعدد و تحریم نفتی مخالف سرسخت حضور صهیونیست ها بودند، شاه ایران تنها حامی منطقهای رژیم غاصب صهیونیستی بود و نقش ویژهای در بی اثر كردن تحریمها و حملات كشورهای اسلامی علیه رژیم صهیونیستی داشت. این مسئله جهان اسلام و كشورهای عرب منطقه را نسبت به تهران بدبین كرده بود.نقطه اوج عصبانیت این كشورها و علی الخصوص سوریه به عنوان یكی از پیشقراولان جنگ٬ زمانی بود كه شاه به مناخیم بگین(رئیس جمهور صهیونیستی) در كشاندن انورسادات به مشاركت با اسرائیل كمك كرد و اقدامات لازم برای پیمان كمپ دیوید را فراهم ساخت.
سلسله شكستهای حكومتهای عربی از صهیونیستها٬ خشم آنان را نسبت به تهران به عنوان متحد تلآویو بیش از پیش كرد. با آغاز نهضت امام خمینی (ره) و شروع مبارزه علیه حكومت پهلوی٬ حافظ اسد رئیسجمهور سوریه از مخالفین شاه حمایت كرد. او با جناحهای مخالف ایرانی از طریق امام موسی صدر، دكتر چمران و بسیاری دیگر از مبارزین ایرانی ارتباطاتی برقرار كرد و آموزش نیروهای مبارز را در كشورش بر عهده گرفت. حافظ اسد پس از تبعید امام به پاریس٬ به تمام سفارتهای خود در خارج از كشور به خصوص پاریس دستور داد از هیچ كمكی به مخالفان شاه دریغ نكنند.
اما شاه كلید ارتباط تاریخی انقلابیون ایران با سوریه و جنبش مقاومت اسلامی لبنان٬ امام موسی صدر بود. بسیاری از جوانان و دانشجویان ایرانی كه در آن زمان در اروپا و آمریكا تحصیل میكردند به جهت تبعید امام خمینی (ره)٬ با امام موسی صدر مرتبط بودند و مرتب در لبنان حضور داشتند. طوری كه می توان گفت حلقه واسط مبارزان ایرانی حاضر در لبنان و سوریه٬ امام موسی صدر بود.
این مسئله نیز از نفوذ و نقش تاریخی سوریه در لبنان ناشی می شد. به سخن دیگر، سوریه نفوذ و جایگاه ویژهای در لبنان داشت و نسبت به تحولات لبنان بسیار حساس بود. بدیهی بود كه شیعیان لبنان هم روی كمكهای سوریه حساب می كردند.
شهید دكتر چمران، علی جنتی، مهندس غرضی، سردار رحیم صفوی و بسیاری دیگر از جمله انقلابیون ایران بودند كه در سوریه از مساعدت رهبران سوری برخوردار شده بودند. در سوریه٬ محله زینبیه مركز تجمع ایرانیان بود و شخص حافظ اسد هم با علاقهمندی فعالیت مخالفین رژیم شاه را دنبال میكرد و حامی آنها بود. همین مسئله نیز سبب تیرگی روابط رژیم شاه با سوریه شده بود.
با تسهیلاتی كه در نتیجه حمایت های دولت سوریه فراهم شده بود پایگاه هایی برای آموزش مبارزین ایرانی فراهم شد. در این پایگاهها كه انقلابیون ایرانی با گروههای مبارز فلسطینی آموزش می دیدند. بر مبنای خاطرات سردار سید رحیم صفوی با حمایت های دولت سوریه تشكیلات بسیار منظمی در حمایت از نیروهای ایرانی در نبرد در لبنان، فلسطین و ایران فراهم شده بود.
تلاش سوریه برای معرفی چهره واقعی انقلاب اسلامی ایران
در مقطعی كه شاه حمایتهای بی دریغی از اشغالگران صهیونیسم میكرد، مصر با معاهده ننگین كمپ دیوید سوریه را رها كرده بود و كشورهای عرب منطقه با سازش با صهیونیست ها به دامان آمریكا پناه بردند. در چنین مقطعی٬ پیروزی انقلاب اسلامی ایران با شعار آزادی فلسطین و نابودی اسرائیل٬ نور امیدی بر دل سوریه و نیروهای مقاومت لبنان و فلسطین تاباند. علاوه براین همزمانی انقلاب اسلامی ایران با شكست گفتوگوهای صلح میان سوریه و عراق موجب محبوبیت و توجه ویژه مردم سوریه به انقلاب ایران شده بود.
همه دلایل فوق سبب شد كه سوریه با رویی گشاده از انقلاب ایران استقبال كند. طوری كه سوریه اولین كشور عربی بود كه دولت موقت [انقلاب ایران] را به رسمیت شناخت (در كل، بعد از اتحاد جماهیر شوروی و پاكستان، سوریه سومین كشور محسوب میشود). این مسئله نیز ناشی از نگاه مشترك دو كشور در رابطه با مسائل جهان اسلام میشد.
به دلیل اعلام همبستگی جمهوری اسلامی با مسئله فلسطین، در ماههای اولیه پس از انقلاب اسلامی، سوریه علاقه خود را به داشتن روابطی قوی با ایران نشان داد. در نگاه سوریه چون انقلاب ایران همبستگی خود را با مسأله فلسطین اعلام كرده، رابطه با ایران، هم برای سوریه و هم برای بحران كشورهای عربی، سودمند بود. بر همین اساس نیز، سوریه و ایران با هم متحد شدند و برای كوتاه كردن دست غرب از منطقه همصدا شدند.
دشمنی دمشق با بغداد از عواملی بود كه در تقویت رابطه دو كشور و استراتژیك شدن روابط نقشی اساسی داشت. به عبارت دیگر برای سوریه كه بارها با دشمنی های شاه رو به رو شده بود، رابطه با ایران به عنوان كشور حامی مقاومت بسیار حیاتی بود. در مقابل برای ایران نیز مهم بود كه بتواند حمایت خود را از گروههای ضد اسرائیلی اسلامی شامل «حزب الله» در لبنان و «حماس» در فلسطین عملی كند چون این حمایت در واقع بخشی از مشخصه اسلامی انقلاب ایران بود و نباید در مرزهای ایران محصور می ماند.
اما در بعد دیگر، زمانی كه انقلاب اسلامی ایران پیروز شد، در نگاه كشورهای استبدادی منطقه رژیم مورد حمایت شرق و غرب از طریق تظاهرات مردمی ساقط شده بود. این حركت حكومتهای عربی را به وحشت انداخت چرا كه اكثریت كشورهای عربی، دولتهای دیكتاتوری بودند و از وقوع انقلاب واهمه داشتند. در این مقطع حافظ اسد در تلاش بود تا ترس كشورهای عرب منطقه در رابطه با انقلاب اسلامی را كاهش دهد. از منظر دولت سوریه با سقوط شاه اوضاع ایران عوض شده بود و ایران اسلامی، ایران دوره شاه، یعنی ایرانی كه دوست اسرائیل و مزدور آمریكا بود٬ از بین رفته و دشمنی با امپریالیسم و صهیونیسم جایگزین آن شده بود. اسد برای دفاع از نظرش اینگونه استدلال می كرد كه امام خمینی(ره) یكی از دهانههای گاز انبری را كه شاه و اسرائیل با آن اعراب را چیزی حدود سه دهه تحت فشار گذاشته بودند شكسته است.
حمایت های سوریه از جمهوری اسلامی ایران در جنگ تحمیلی
در طی جنگ تحمیلی سوریه جزو معدود كشورهای حامی ایران بود و حمایت های نظامی و سیاسی گستردهای از كشورمان نمود. همه اینها در حالی بود كه بخشی از سوریه در اشغال اسرائیل بود و تعدادی از نیروهای مسلح سوریه در لبنان٬ با اسرائیل در حال جنگ بودند و عملاً فشار سیاسی گستردهای بر سوریه تحمیل می شد.
اما سوریه حمایت از جمهوری اسلامی ایران را در دستور كار داشت و این امر را باعث تقویت بنیه روحی و نظامی خود در برابر اسرائیل و مسائل داخلی لبنان و مبارزه بر علیه حضور بیگانه در این كشور می دانست. علاوه بر این از منظر سوریه جلوگیری از پیروزی عراق سبب تضعیف صدام حسین در منطقه و بیاعتباری او در جهان عرب میشد. اما در صورت پیروزی عراق بر ایران٬ وجود عراقی نیرومند و قوی در منطقه خطر جدی برای سوریه به حساب میآمد؛ چرا كه شواهد بسیاری وجود داشت كه صدام قصد داشت بعد از پیروزی در مقابل ایران به سوریه حمله كند. با این دیدگاه بود كه سوریه كمكهای نظامی، سیاسی و اطلاعات قابل توجهی در اختیار كشورمان قرار داد. كارشناسان موشكی برای آموزش به سوریه رفتند و بسیاری از نقشه های عراق و اطلاعات نظامی عراقی ها از سوی سوریه٬ در اختیار كشورمان عراق گرفت.
حمایتهای سوریه از ایران در جنگ تحمیلی جلوه ویژهای داشت. مهمترین كمك سوریه در جنگ٬ حمایتهای سیاسی آنها از ایران بود، چرا كه موضعگیریهای سوریه در كنفرانس كشورهای عربی مانع از شكل گیری جبهه متحد كشورهای عرب بر علیه جمهوری اسلامی ایران شد. این در حالی بود كه صدام حسین تلاش داشت تا جنگ با ایران را جنگ عرب – عجم جلوه دهد و اعلام كرد كه فارسها (ایرانیان) با انقلاب خویش به دنبال بلعیدن جهان عرب و سرنگون كردن حكومتهای عربی هستند. وقتی سوریه در كنار ایران ایستاد این تبلیغات تأثیر خود را تا حد زیادی از دست داد و مشخص شد كه ایران هیچ نقشهای برای بر هم زدن امنیت جهان عرب ندارد و این جنگ، جنگ عجم و عرب نیست.
در بعد دیگر وقتی سوریه در كنار ایران ایستاد بخش مهمی از لبنان هم در كنار ایران قرار گرفت. واقعیت این بود كه پس از انقلاب زمانی كه كشورهای محافظهكار و ارتجاعی عرب به رهبری عربستان و اردن قصد داشتند تا با برپایی كنفرانس عمان حمایت اعراب در جنگ علیه ایران را جلب كرده و آنها را علیه ایران بسیج كنند٬ سوریه به مخالفت با این كنفرانس و هدف آن برخاست.
حمایت های سوریه از ایران در درجه اول موجب شكل گیری محور تهران -دمشق و آرامش سوریه از تهدیدات عراق و قوت لقبی در مقابل تهدیدات اسرائیل شد و در درجه دوم به تقویت محور دمشق- لبنان منهتی شد كه با اسرائیل می جنگیدند. همین مسئله تا به امروز نقش ویژهای در مبارزه با اسرائیل داشته است.
1- كمك سوریه به ایران برای دور زدن تحریم های تسلیحاتی
در تامین تسلیحات ایران در دوره جنگ تحمیلی و در حالی كه تحریم های تسلیحاتی سنگینی بر علیه كشورمان برقرار شده بود، سوریه دوران حافظ اسد از جایگاه بسیار ویژهای برخوردار بود. طوری كه به اذعان مقامات كشورمان، سوریه یكی از كشورهای منبع برای تهیه تسلیحات و تجهیزات برای ایران در زمان جنگ بود. در این رابطه محسن رفیقدوست معتقد است اولین خرید تسلیحاتی ایران از بلوك شرق در زمان مرحوم حافظ اسد و همراه با افسران سوری و به نام كشور سوریه صورت گرفت تا تحریم تسلیحاتی ایران دور زده شود. طوری كه بخشی از فرودگاه بین المللی دمشق به جمهوری اسلامی ایران اختصاص داده شده بود.
2- حمایتهای موشكی سوریه از جمهوری اسلامی ایران
در طی جنگ تحمیلی حملات عراق به شهرهای ایران، جمهوری اسلامی ایران را به دستیابی به دانش موشكی ترغیب نمود. در این میان به دلیل تحریمهای تسلیحاتی سنگینی كه علیه جمهوری اسلامی وضع شده بود امكان خرید موشك و علی الخصوص دستیابی به دانش آن٬ امری محال به شمار می رفت. در چنین شرایطی سوریه تنها كشوری بود كه به تهران چراغ سبز نشان داد. همین مساله نیز باعث شد تا اولین جرقههای دانش موشك بومی در كشورمان از سوریه زده شود.
بر اساس تصمیم دو كشور گروه 50 نفره كارشناسان ایرانی برای آموزش به سوریه فرستاده و با موشك های سوریه و نحوه استفاده از آنها آشنا شدند. فرماندهی كارشناسان ایرانی حاضر در سوریه را حسین طهرانی مقدم بر عهده داشت و كلاسهایی كه برای آنها ترتیب یافته بود از گسترده بالایی برخوردار بود كه فرماندهی سكو، مونتاژ و بارگیری موشك، تزریق سوخت، استقرار موشك و نصب كلاهك، نصب سرجنگی، گروه هواشناسی، گروه تست و ... را شامل می شد.
از آنجایی كه تیم ایرانی به دستور مستقیم حافظ اسد رئیس جمهور وقت سوریه در مهمترین پادگان موشكی این كشور استقرار یافته بود، تیم ایرانی از هر فرصتی برای آموزش بهره میبرد به نحوی كه اعضا بدون اینكه كسی مانع آنها شود، به زاغههای مهمات، انبارهای موشكی و . .. سركشی میكردند تا از نحوه نگهداری موشكها هم آگاه شوند.
بر مبنای همین آموزش٬ پس از خرید موشك از سوریه و سایر كشورها استفاده از آنها به خوبی در دستور كار نیروهای ایرانی قرار گرفت. علاوه بر این دولت سوریه در بین سالهای 1986 تا سال 1988 چندین موشك اسكاد بی در اختیار ایران قرار داد. آموزشهای سوریها بسیار مهمتر از موشكهای آنها بود. با همین آموزشها بود كه جرقه دانش موشكی ایران زده شد و در طی جنگ نیز با موشك های اسكاد كه در آن مقطع از لیبی خریداری شده بود، كشورمان توانست بغداد را مورد هدف قرار دهد و توازنی در بحث جنگ شهرها بین دو كشور به وجود آورد.
3- سوریه و قطع لوله های نفتی عراق
یكی از اقدامات بسیار مهمی كه سوریه دوران حافظ اسد برای حمایت از جمهوری اسلامی ایران و تحت فشار قرار دادن عراق انجام داد، قطع خط لوله نفتی عراق به دریای مدیترانه بود. عراق به دلیل داشتن مرز بسیار محدود زمینی با خلیج فارس و انهدام كامل نیروی دریاییاش٬ به استفاده از خطوط زمینی از جمله خط لولهای كه از بصره به سمت دریای مدیترانه كشیده شده بود٬ روی آورد. این خط لوله كه نفت عراق را (به میزان 500 هزار بشكه در روز) در اختیار نفتكشها قرار می داد٬ برای بغداد از اهمیت حیاتی برخوردار بود.
سوریه برای دفاع از ایران٬ در سال 1982 این خط لوله را به طور كامل مسدود كرد و سبب شد تا درآمد نفتی عراق تا 30 درصد كاهش پیدا كند. این ضربه چنان برای رژیم بعث عراق سهمگین بود كه بلافاصله تلاش خود را برای سرنگونی حكومت سوریه افزایش داد و شروع به تسلیح نیروهای اخوانالمسلمین در خاك سوریه كرد.
4- كمكهای اطلاعاتی سوریه به ایران
در دوران جنگ ایران و عراق از دیگر اقداماتی كه دولت سوریه در حمایت از ایران انجام داد٬ ارائه اطلاعات برای شناسایی پایگاههای نظامیِ نیروهای عراقی و همچنین سلاحهای روسی كه عراق از آن ها استفاده میكرد، بود. این اطلاعات در كنار آموزشهای موشكی كه به كارشناسان ایرانی داده می شد٬ برای كشورمان بسیار حائز اهمیت بود و نقش بسیار مهمی در پیروزی های ایران در مقابل تهاجم صدام داشت.
منبع: پایگاه پژوهشی مركز اسناد انقلاب اسلامی