وی افزود: آمریکا و مستکبرین عالم به دنبال این هستند که کار را به جایی برسانند تا ملتهای مسلمان دنیا به سمت این نگاه نرفته و ایرانیان نیز از این نگاه دست بردارند. این یعنی، هدف اصلی دشمن از بین بردن چشم انداز انقلاب اسلامی به دنیا در میان ملت هاست و تبدیل آن به یک داستان تاریخی و همچنین مبدل کردن جمهوری اسلامی به یک اسم، و در باطن جمهوری لیبرالی ایران.
این فعال دانشجویی ادامه داد: برای مقابله با این هدف، ابتدا باید مسیر حرکت دشمن را شناخت. دشمن در ابتدا به شناسایی عرصههای ایران می پردازد. از آنجایی که جمهوری اسلامی، نظامی متکی به رای مردم است، اگر اکثریت مردم چشم انداز خاصی به دنیا داشته باشند، مسئولین منتخب مردم نیز همین رویکرد را خواهند داشت، کما اینکه در سال ۹۲ وقتی نگاه مردم به سمت مذاکره هدایت شد نتیجه انتخابات هم دولتی شد که مدعی حل کردن مشکلات با مذاکرات بود.
دبیر سیاسی انجمن اسلامی دانشگاه صنعتی امیرکبیر با بیان اینکه مهمترین عرصه برای تغییر یک رویکرد در ایران، تأثیر بر افکار عمومی است، گفت: کافی است نگاه انقلاب اسلامی را در چشم ملت ناکارآمد نشان دهند تا رویکرد جمهوری اسلامی هم تغییر پیدا کند، لذا جامعه مورد هدف غرب، ملت ایران است.
اکبری در ادامه گفت: پس از شناسایی ، دشمن به فکر نفوذ در ساختار هایی میافتد که بتواند در این عرصهها نقش آفرینی کند. ساختار هایی که ورودی های قلب و فکر یک ملت است. نکته این است که اگر هر کسی این دو عنصر یعنی قلب و قوه تعقل را به تسخیر هر فرهنگی در بیاورد، میتواند بر آن ملت بر مبنای همان فرهنگ سلطنت کند. قدم سوم طراحی نقشه برای نائل شدن به این مهم و قدم چهارم نیز پیاده سازی و انجام عملیات است.
وی با اشاره به تعریف نفوذ، اظهار داشت: نفوذ یعنی وارد شدن به یک سیستم به طوری که بتوان از درون آن اطلاعات تعیین کننده ای بدست آورد و نایل شدن به توان اعمال نظر در آن سیستم. به افرادی که در آن سیستم یا نظام این دو کار را انجام بدهد نفوذی گفته میشود که به دو قسم آگاه و ناآگاه تقسیم میشوند. عدهای آگاهانه برای دشمن کار میکنند و عدهای در زمین دشمن قرار گرفته و بدون اینکه متوجه باشند نفوذی میشوند.
این فعال دانشجویی تصریح کرد: توجه به یک نکته ضروری است که در فرآیند تغییر نرم عموما پیاده سازی نقشه دشمن نیز توسط همان نفوذیها صورت میپذیرد تا سیستم خیلی دیرتر متوجه حمله شود. مواردی که دشمن در پی نفوذ در آن است، همان طوری که این مدت بارها به آن پرداخته شده، موارد فرهنگی، سیاسی و اقتصادی است.
دبیر سیاسی انجمن اسلامی دانشگاه امیرکبیر با بیان اینکه در نفوذ فرهنگی هدف دشمن تسخیر قلب و فکر مردم است، گفت:این تسخیر بدین گونه است که یک فرهنگ دیگری که منطبق بر نفسانیات آدمی است به مردم معرفی کنند و آن را جذاب نشان دهند تا در قلب مردم مستقر شود. این حقیقت است، همانطوری که اسلام منطبق بر فطرت است و به این دلیل در قلب و جان آدمی مینشیند، لیبرالیسم منطبق بر نفسانیات است و میتواند قلب انسان ها را تسخیر کند.
اکبری تصریح کرد: همچنین برای تسخیر قوه تعقل یک جامعه کافی است مردم را دچار اشتباه محاسباتی کرد، به طوری که گمان کنند مشکلات آنها ناشی از مکتب فکری آنها است نه دشمنی های دیگران و تکیه به وعده الهی را از محاسباتشان خارج کرد. در این رابطه باید ورودی های اذهان یک جامعه را تغییر داد. مردم به واسطه نشریات، سایت ها، فیلم ها و برنامه ها و موارد دیگر تحت تاثیر قرار میگیرند، پس برای رسیدن به اهداف بالا باید در این ساختار هاد نفوذ کرد.
وی ادامه داد: قدم بعدی نفوذ اقتصادی است، همانطور که خود دشمنان به این مساله اذعان داشتند، هدف آنها ایجاد سختی در معیشت مردم است تا بدین واسطه مردم را در مقابل نظام قرار بدهند. برای رسیدن به این نتیجه باید علت سختی معیشت را، پی گیری همان ارزشها و نگاه انقلاب اسلامی معرفی کنند و بدین ترتیب ملت را دچار همان اشتباه محاسباتی که گفته شد، بکنند.
این فعال دانشجویی خاطرنشان کرد: لذا نفوذ در ساختار های اقتصادی تاثیرگذار مثل نظام بانکی، بورس، سازمان تامین اجتماعی، مجموعه های نفتی و گلوگاه های در آمدی دولت و غیره، همچنین به موازات این مساله ادامه نفوذ در فضای نشریاتی و تلویزیونی و مجازی برای معرفی علت فشار های اقتصادی میپردازند.
اکبری نفوذ سیاسی را مربوط به نفوذ در عرصههای اجرایی و قانونگذاری نظام دانست و گفت: هدف این است که افرادی در سیستم قدرت بگیرند و در منصبهای مهم اجرا و قانونگذار کشور وارد بشوند که بستر نفوذ فرهنگی و اقتصادی را ایجاد کنند. هدف هر سه قوه مقننه مجریه و قضائیه است. به طور مثال، بعد از نفوذ سیاسی در وزارت ارشاد میتوانند گسترش کتب ضاله را پیگیری کنند یا کنسرت زنان یا وضعیت حجاب و سبک زندگی در فیلمها و سریال ها را شبیه به سبک زندگی آمریکایی کنند.
دبیر سیاسی انجمن اسلامی دانشگاه امیرکبیر تصریح کرد: برای رسیدن به این هدف نیز نفوذ در احزاب سیاسی و مجددا فضای عمومی به واسطه نشریات و رادیو و تلویزیون خبرگزاری ها در دستور کار است، اما بهتر است در انتها به چند راهکار بپردازم. دستگاه های امنیتی باید اقدامات، موضع گیری ها و ارتباطات مسئولین سیاسی کشور و مشاوران و همراهانشان و همچنین فعالین بزرگ اقتصادی را تحت رصد داشته، از طرفی باید نسبت به فضای مطبوعات و نویسندگان و خبرگزاری ها و صدا و سیما حساسیت لازم را حفظ کنند.
وی تأکید کرد: دستگاه قضا نیز باید با دقت تخلفات را پی گیری کند و فقط ترس از خدا را مبنا قرار دهد نه غوغای رسانه ای و فشار های دستگاه های دیگر را. همچنین بیشتر، ساختار های امنیتی و قضایی را به توجه به نفوذ سیاسی در قوا و ساختار های اقتصادی دعوت می کنم زیرا این مساله بستر ساز نفوذ فرهنگی و اقتصادی است.
اکبری ادامه داد: تمامی مطالب فوق فقط بخشی از خطر نفوذ را دفع می کند، حقیقت این است که در حوزه های فرهنگی، سیاسی و حتی اقتصادی نفوذی های زیادی وجود دارد. هر کس که سبک زندگی غربی و نظام سیاسی اقتصادی لیبرالی را تبلیغ و نهادینه می کند خواسته یا نا خواسته نفوذی آن نظام هاست. خطر نفوذ تنها و تنها با مبارزه قابل رفع است. باید جامعه هدف آنها، یعنی قلب و فکر مردم را نسبت به این خطر مقاوم کرد.
این فعال دانشجویی اضافه کرد: این یعنی کار را به جایی برسانیم که هر کس تبلیغ اندیشه لیبرالیسم را کرد، از طرف مردم با حجم زیادی از برائت ها مواجه شود. باید نسبت به اندیشه لیبرالیسم و خاصه سبک زندگی آمریکایی موضع تهاجمی داشت و آن را در چشم مردم مایه نابودی بشر نشان داد. رویکرد سلبی ما این است، باید تنفر قلبی در بین مردم ما نسبت به فرهنگ مهاجم ایجاد شود و به لحاظ استدلالی نیز آن را مایه انحطاط بدانند.
دبیر سیاسی انجمن اسلامی دانشگاه امیرکبیر با بیان اینکه نباید از رویکرد ایجابی غافل بود و الا به ناچار مردم مجددا به فرهنگ غربی روی میآورند، گفت: باید پشتوانه نظری جایگزین را تولید کنیم. این مساله غفلت نابخشودنی است که از ابتدای انقلاب تا به امروز مخصوصا در حوزه های علمیه انجام شده، حوزه علمیه باید به تولید فقه حکومتی بپردازد، مساله ای که امروزه جمهوری اسلامی را زمین گیر کرده.
اکبری در پایان گفت: شورای عالی انقلاب فرهنگی نیز در نهادینه کردن سبک زندگی اسلامی در نظام تربیتی کشور کم کاریهای بزرگی انجام داده، این غفلت ها باعث شده که دو دستی افکار و قلوب مردم را به فرهنگ مهاجم تقدیم کردیم. با ادامه این روند خواه ناخواه جمهوری اسلامی لیبرالی می شود و نهضت انقلاب اسلامی به همان داستان تاریخی مبدل میشود.