به گزارش پایگاه 598، "تعامل" و "تنش زدایی" کلیدواژه هایی که البته پیش
از این نیز در دوران حاکمیت دولت اصلاحات بر دستگاه اجرایی کشور از سوی
رئیس جمهور وقت به عنوان کلید ارتباط سازنده با جهان دنبال شده بود.
حسن
روحانی در جریان تبلیغات انتخاباتی خود می گفت:" در دولت آینده با دنیا
تعامل سازندهای خواهیم داشت و هرگز با سایر کشورها به دنبال چالش نخواهیم
بود. کلید این مسیر، عقلانیت و تدبیر است. ما میتوانیم با دنیا رابطه
داشته باشیم." روحانی که گفته بود: "من موافق نیستم که آرمان و منافع را
جدا کنیم بلکه باید منافع را طوری تعریف کنیم که آرمانها هم در آن
بگنجد."؛ بعدها به این نتیجه رسید که: «سیاست خارجی جای اصول و آرمان نیست،
بلکه جای پیگیری منافع است!» هرچه بود حسن روحانی بر یک نکته کلیدی در
سیاست خارجی تاکید داشت: "تعامل سازنده!"
با این حال؛ وی که پیش از
این نیز در جریان تعامل سازنده با کشورهای اروپایی در سمت دبیر شورای عالی
امنیت ملی، موجبات تعلیق تمام فعالیت های هسته ای کشور را فراهم کرده بود؛
هیچ گاه خط قرمز خود در مسیر "تعامل سازنده" را به روشنی توضیح نداد. با
این وجود؛ مطالعات پژوهشی حسن روحانی و همکاران وی در مرکز تحقیقات
استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت نظام؛ منبع خوبی برای آگاهی از خطوط قرمز
روحانی در عرصه سیاست خارجی است. محمود سریع القلم، دوست و همکار روحانی در
مقطع مذکور در همین زمینه می گوید:" مدارهای گسترش کارآمدی (توسعه)، تعامل
معقول داخل با خارج است. بدون کار بینالمللی نمیتوان کارآمدی را در داخل
به وجود آورد؛ نکتهای که این دانشجوی علم سیاست از ۱۳۶۹ مطرح کرده است"
(دکتر سریع القلم، ۵ مرداد ۹۲ – تابناک). وی در متن کتاب ایران و جهانی
شدن-بامقدمه حسن روحانی- می نویسد: "هر اندازه که با قدرت های بزرگ، مشکل
سیاسی و امنیتی وجود داشته باشد، روابط اقتصادی نیز تحت الشعاع قرار می گرد
و بهره برداری محدود خواهد بود."
با این وجود هنوز هم این سوال مطرح
است که مرز تعامل و تقابل در سیاست خارجی دولت یازدهم کجاست و چگونه تعریف
می شود؟ درواقع اگر روند کلی سیاست خارجی بر تنش زدایی با قدرتهای بزرگ
قرار گرفت، ما در چه جاهایی مجاز به رعایت نکردن مصالح مورد نظر آنها
هستیم؟ مرور عملکرد دولت یازدهم در دو سال اخیر پاسخ چندان خوشایندی به
این سوال اساسی نمی دهد. به نظر می رسد تاکید بیش از حد دولت بر این رویکرد
تعاملی؛ در کنار اینکه به گفته حسن روحانی، آرمان ها را از عرصه سیاست
خارجی خارج کرده است؛ موجبات به خطر افتادن منافع ملی ایرانیان را نیز
فراهم نموده است. اما خارج کردن کردن آرمانها از عرصه سیاست خارجی در جریان
بازگشت تحقیرآمیز کشتی "ایران شاهد" از سواحل کشور جیبوتی به ایران صورت
گرفت. همان کشتی ای که قرار بود کمک های انسان دوستانه مردم ایران به ملت
مظلوم یمن را به بندر عدن در تنگه باب المندب حمل کند ولی با یک تماس تلفنی
جان کری با محمدجواد ظریف، به جیبوتی رفته سپس به ایران بازگشت!
فاجعه
منا و برخورد انفعالی و دور از انتظار دولت تدبیر و امید با حکام زبان
نفهم پادشاهی سعودی اما اوج کارآیی این رویکرد را برای تامین منافع ملی نیز
نشان داد! به صورتی که با گذشت چند روز از این فاجعه حیرت انگیز، مقامات
عربستان سعودی برای هیچ کدام از مقامات عالی دولت ایران، ویزای سفر به ریاض
را صادر نکردند! محمدجواد ظریف که پیش از این با درخواست جان کری کشتی
حامل کمک های انسان دوستانه مردم ایران به ملت مظلوم یمن را از آنها دریغ
کرده بود، اما در سازمان ملل با برخورد تحقیرآمیز وزیر خارجه جوان عربستان
سعودی مواجه شد! عادل الجبیر با گستاخی درخواست ملاقات محمدجواد ظریف را رد
کرد. به صورتی که ظریف مجبور شد در سالن مجمع عمومی سازمان ملل و پیش چشم
رسانه ها کنار صندلی پادشاه کشور ذره بینی کویت زانو زده؛ از او درخواست
کند تا مقامات عربستان با دولت ایران همکاری کنند!
بعدها انتشار
عکسی از این اتفاق رقت بار موجبات به وجود آمدن بحث های بسیاری پیرامون عزت
ملی ایرانیان شد و اگر نبود تهدید مستقیم مقامات سعودی توسط رهبر فرزانه
انقلاب، معلوم نبود چه سرنوشتی در انتظار باقیمانده حجاج ایرانی در کشور
عربستان و بدن های مطهر قربانیان این فاجعه تأسف بار است؟! سوال اینجاست که
گسترش روابط اقتصادی و سیاسی با کشورهای غربی چه میزان ارزش خواهد داشت؟
آیا لگدمال کردن عزت ملی ایرانیان برای خوش آمد نوچه های دست چندم آمریکا
در منطقه نیز برای رسیدن به آرمانهای توسعه برون زا مجاز است؟ این سوالی
است که محمدجواد ظریف به عنوان تابلو سیاست خارجی دولت یازدهم هیچ گاه
نخواسته است جواب واضحی به آن بدهد. روحانی اما در این مسیر تنها نیست!
اکبر هاشمی رفسنجانی نیز به عنوان یکی از مهمترین حامیان دولت یازدهم و
دیپلماسی منفعت محور! آن به حساب می آید.
هاشمی در مصاحبه جدیدی که
با شفقنا داشته است؛ با وجود کشتار فجیع حجاج ایرانی در حادثه منا، اظهار
داشته است که ملک سلمان را آدم معقولی می دانم و مسائل با عربستان را می
توان با تعامل حل کرد. این در حالی است که تا پیش از سخنان هشدارآمیز رهبر
انقلاب، مسئولان سعودی هیچ همکاری ای در جهت یافتن مفقودشدگان ایرانی با
مقامات دولت یازدهم نداشتند! آنگونه که پیداست؛ تاکید دولت بر رویکرد توسعه
برونزا به صورت واضحی موجبات به خطر افتادن عزت ملی مردم ایران را فراهم
نموده است. امری که البته از نظر تئوریسین های دولت یازدهم برای برقرای
روابط دوستانه با کشورهای غربی و آمریکا امری ضروری به نظر می رسد! حل
دوگانه "عزت-ذلت" اکنون مهم¬ترین سوالی است که پیش روی دستگاه سیاست خارجی
دولت یازدهم قرار گرفته است.
رهبر فرزانه انقلاب در نقد همین
رویکرد انفعالی دولت در زمینه سیاست خارجی؛ ۱۷ دی ماه ۱۳۹۳ در دیدار مردم
قم می فرمایند: "تحریمها برای کشور مشکل ایجاد کرده اما اگر دشمن شرط
برداشتهشدن آنها را، فلان مسئلهی اساسی و آرمانی از جمله دست برداشتن از
اسلام و استقلال و پیشرفت علمی قرار دهد قطعاً غیرت هیچ مسئولی، قبول
نمیکند!" با این وجود گویا همیشه اینگونه نیست!
منبع: افکار نیوز