قبل از ورود به مصاحبه، عناوین مهم اظهارات برانکو به شرح زیر است؛
*فوتبالیستهای ایرانی میدانند که مسی و رونالدو چه میکشند؟
*دست طارمی را خواندهاند، بنگستون برای فریب تراکتورسازی پنالتی زن شد
* چلسی با هزینه 200 میلیون یورویی مورینیو پانزدهم جدول است
*من هم آقای گلی طارمی را دوست دارم،اما نه به قیمت زیان پرسپولیس
*زندگی برخی ملی پوشان در ایران منفی است
*خیلی ها با اسم علی دایی بازی می کنند
*دادکان دوست ابدی من خواهد بود
*من که بروم، یا علی دایی سرمربی پرسپولیس میشود یا یک فرد دیگر
*در پرسپولیس محبوبتر از تیم ملی هستم
*پیشرفت طارمی به خودش بستگی دارد
*قبول دارم که حمایتم از علی دایی اعصابخُردکن بود
* نتایج من برای تیم ملی ایران ماندگار شد
*در دیدار با آلمان، علی کریمی یک تنه مقابل این تیم ایستاد
*پرسپولیس بزرگترین تیم آسیا و تهران هم پاریس شرق است
سالها از جام جهانی 2006 گذشته است اما هنوز مردم فوتبالدوست ایران حسرت بازی با مکزیک را میخورند، جایی که خیلی به پیروزی مکزیک قدرتمند نزدیک شده بودیم.
بله، خودم هم چنین حسی دارم، آن بازی آنقدر به نتیجه گرفتن نزدیک بودیم که مکزیک تلاشی برای بازی نمیکرد. عملاً ما خودمان به خودمان گل زدیم. مکزیک آن زمان یک بازیکن مطرح مثل رافائل مارکز داشت و آنها تیم خیلی خوبی بودند. متأسفانه 5 بازیکن ما تمرینات قبل از جام جهانی را به دلیل مصدومیت از دست داده بودند. علی کریمی، مهدی مهدویکیا، وحید هاشمیان، فریدون زندی و ستار زارع بازیکنان مصدوم ما بودند و ما آن موقع خیلی مشکل داشتیم.
آن زمان نحوه بازی تیم ملی به گونهای بود که حتی رسانههای خارجی هم درباره تیم ملی ایران صحبت میکردند.
بله. همه از عملکرد عالی تیم ملی ایران تعجب کرده بودند. مکزیک در بازی مقابل ایران اصلاً از ما سرتر نبود و واقعاً حیف شد.
شاید باید بازی ایران و مکزیک را حسرتبارترین بازی مربیگری برانکو دانست.
بله، من خودم میدانستم که کار سختی داریم و سخت میتوانیم نتیجه بگیریم چرا که مشکلات زیادی داشتیم بازیکنی مثل علی کریمی سه ماه به دلیل مصدومیت تمرین نکرده بود. هاشمیان یک ماه مصدوم بود، مهدویکیا مشکل دیسک کمر داشت، زندی از ناحیه زانو دچار مشکل شده بود و ستار زارع هم لگامنتش پاره شده بود، نویدکیا هم مصدوم بود. ما واقعاً مشکلات زیادی داشتیم و سخت میشد انتظار زیادی از این تیم داشت. ما با پرتغالی بازی کردیم که رونالدو، فیگو، کاروالیو و ... در این تیم بازی میکردند که همگی بازیکنان جهانی بودند آن هم در حالی که اسکولاری سرمربی این تیم بود. در ضمن ما یک گل هم پنالتی خوردیم. به هر حال حیف شد که نتیجه نگرفتیم و حیف برای آن نسل از بازیکنان شد که میتوانستند در سطح جهانی یک کار مثبت انجام دهیم و متأسفانه این اتفاق نیفتاد. اتفاقاتی رقم خورد که این اتفاق رخ ندهد.
برانکو حسرت آن دوران را میخورد و هواداران فوتبال هم این روزها حسرت آن نسل از فوتبالیستها را میخورند. به نظر شما این بستر برای فوتبال ایران فراهم است که دوباره شاهد ظهور چنین ستارههایی باشیم؟
به هر حال تغییراتی در فوتبال ایران در حال انجام شدن است. الان بازیکنان بااستعداد زیادی در فوتبال ایران وجود دارد. در آن نسل هم ما شاهد شکوفایی نسل دیگری از بازیکنان ایرانی بودیم. بازیکنان همه کار میکردند تا فوتبال موفق باشد و میخواستند که به موفقیت برسند. تمرین، زندگی و همه چیز بازیکنان برای فوتبال بود و به همین دلیل خیلی از بازیکنان آن دوره راهی اروپا شدند و اسمشان در تاریخ فوتبال درخشید. الان جوانانی که در حال ورود به فوتبال هستند تا به یک سطح بالا برسند خیلی زود راضی میشوند و متأسفانه به همان جایی که هستند قناعت میکنند. ظرفیت این بازیکنان خیلی زود پُر میشود و موارد دیگر به ذهنشان میآید انگار بازیکنان خیلی زود از همه چیز سیر میشوند.نسل قدیم فوتبال زمانی که به یک حدی میرسید تشنهتر میشد و بیشتر تمرین میکرد و این مسئله باعث میشد که آنها روز به روز از شرایط موجود بالاتر بروند اما ترس من این است که نسل امروز وقتی به یک سطح مشخص نزدیک میشود خیلی زود اشباع میشوند و تمرینات را شُل میگیرند. سطح کار این بازیکنان پایین میآید و مشغول مسائل دیگری جدای از ورزش میشوند. بنابراین فعالیت اصلی یک بازیکن فقط تمرین است و در 24 ساعت در روز مهمترین کار او تمرین کردن است. همه موارد زندگی شخصی باید پیشزمینهای برای تمرین کردن باشد. این مسئله یک مشکل نزد بازیکنان جوان است آن هم در حالی که استعدادهای خوبی در ایران وجود دارد اما باید خیلی کار کنند.
شاید کار کردن با بازیکنانی با جدیت در تمرین حاضر میشوند، لذتبخشتر است.
شما فکر میکنید چرا علی دایی بهترین گلزن تاریخ فوتبال است؟ چون اگر در تمرین حداقل 5 گل نمیزد عصبی میشد. دایی اگر گل نمیزد ناراحت بود به همین خاطر او بهترین گلزن تمام تاریخ فوتبال شد به خاطر همین مسئله او هر چه در عمر ورزشیاش میخواست به دست آورد.
این الگوها توسط شما به جوانان منتقل میشود؟
حتماً. من نمیدانم این بازیکنان چقدر میتوانند در عمق چنین مسائلی بروند اما باید بدانند که فوتبال ایران یک زمان سه بازیکن در بایرنمونیخ داشت. علی دایی، وحید هاشمیان و علی کریمی در بهترین باشگاه دنیا بازی میکردند. بایرنمونیخ در کنار منچستریونایتد، رئالمادرید و بارسلونا 4 تیم برتر دنیا بودند و در این شرایط سه بازیکن ایرانی در بایرنمونیخ بازی کردند. این یک اتفاق عجیب است و همین مسئله باید انگیزهای برای بازیکنان جوان باشد نه اینکه تا یک مسابقه را خوب بازی کنند. فکر کنند همه کاری انجام شده و در بهترین شرایط قرار دارند. نمیدانم که این بازیکنان میدانند که مسی و رونالدو چه فشاری را تحمل میکنند حتی جوکوویچ و فدرر تنیسباز هم این شرایط را دارند. به طوری که توانستهاند 10 سال در بالاترین سطح ورزش در دنیا قرار بگیرند. واقعاً فشار وحشتناکی روی این افراد است. اینها با حداکثر توان تمرین میکنند و تمام موارد زندگیشان را با ورزش تنظیم کنند. همه چیز زندگی اینها در خدمت ورزش است. رسیدن به یک سطح بالا در کار مشکل نیست بلکه مشکل اینجاست که چطور در این بالاترین سطح باقی بماند. باید این را درک کرد و زحمت کشید تا در بالاترین سطح باقی بماند. این باید برای بازیکنان جوان الگو باشد.
مثال شما کاملاً درست است و شاید بازیکنان بهتر است که الگوبرداری خوبی از گذشتگان داشته باشند.
به طور مثال مهدی مهدویکیا 10 سال در بوندسلیگا بازی کرد آن هم زمانی که کریم باقری، فریدون زندی، علی دایی، وحید هاشمیان و ... در بوندسلیگا بازی میکردند این یک نتیجه فوقالعاده برای بازیکنان ما بود که فقط با تمرین به دست آمد.
البته این روزها بازیکنان بیشتر به فکر رفتن به فوتبال قطر و گرفتن پولهای زیاد هستند نه رفتن به اروپا!
متأسفانه بله، چرا که در قطر آنها خیلی زود به پول میرسند و با یک تلاش نسبتاً کم پول زیاد میگیرند. من باور دارم که بازیکنان میل بازی در اروپا را دارند اما طبیعی است که برای این کار قبل از هر چیز شما باید در باشگاهتان خوب بازی کنید و همینطور در تیم ملی آن وقت طبیعی است که بازیکنان خارجی هم به دنبال آنها میآیند.
فکر میکنید چرا نسل بازیکنان ایرانی تغییر کرده و تفکر آنها از رفتن به اروپا به گرفتن پولهای حوزه خلیج فارس رسیده است؟
متاسفانه این شرایط نه تنها در ایران بلکه در همه جای دنیا همین طور است و شرایط در حال تغییر است. من مطمئن هستم که اگر به اروپا میرفتند همین بازیکنان پیشنهادهای خوبی دریافت میکردند. این یک مسئله است و مسئله دیگر اینجاست که در اروپا مثل زمان قدیم دیگر پولهای خیلی خوب نمیدهند. الان اکثر بازیکنان ما به باشگاههای کوچک بوندسلیگا میروند که با بازی در این باشگاه ها پیشرفت کنند و بالا بیایند. مثلا وحید هاشمیان در دو باشگاه بزرگ آلمان بازی کرده. علی دایی هم همین طور. فکر میکنم در این نسل هم بازیکنانی وجود داشته باشند که به اروپا بروند.
در پرسپولیس حال حاضر آیا بازیکنی وجود دارد که توان رفتن به فوتبال اروپا را داشته باشد؟
ما بازیکنان با استعدادی داریم که پتانسیل خیلی بالایی دارند. اما همه چیز به خودشان بستگی دارد که بخواهند علی دایی بشوند و یا نه. کار، کار کار. تمرین، تمرین و تمرین رمز موفقیت است و یک بازیکن باید سختی را تحمل کند تا به روزهای خوب برسد. همه چیز به خود بازیکنان بستگی دارد و اگر نخواهند با حاشیهها کار کنند میتوانند به این هدف برسند.
برای شما که با یک نسل خوب فوتبال ایران کار کردید آیا کار با نسلی که تغییر کرده سخت نیست؟
من اینجا آمدم که به همین بازیکنان با استعداد کمک کنم. این یک بخش داستان است اما بخش دوم اینجاست که بازیکنان خودشان باید بخواهند که پیشرفت کنند چرا که اگر من سر بازیکنان داد بزنم.هیچ فایده ای نخواهد داشت، من اینجا هستم تا به این بازیکنان کمک کنم. بازیکنان باید بدانند که آمادگی بهترین چیز است و باید بازیکنان یک تیم باشند. تا هدفشان موفقیت یک تیم باشد. اگر بازیکنی بخواهد با اجبار مربی کار کند هیچ فایدهای ندارد.
شما با یک سابقه خوب به پرسپولیس آمدید، فضای حاکم بر فوتبال ایران را نسبت به چندین سال پیش که در تیم ملی بودید چقدر متفاوت دیدید؟
فوتبال نسبت به آن زمان حرفهای تر شده است و میبینیم که سازماندهی لیگ بهتر از قبل است. سطح بازیها بالاتر رفته و شرایط استادیومها و زمینهای چمن بهتر از قبل شده است. جوانهای خیلی زیادی به فوتبال ایران آمدند و همین طور کار با این ردههای جوان باید شامل یکسری تغییرات باشد تا بازیکنان جوان بتوانند به شرایط ایدهآل برسند و در نهایت هم تیم ملی از آنها بهره ببرد. فوتبال الان سریعتر بازی میشود و قدرت هم در فوتبال بیشتر شده است اما طبیعی است که ستارههای ویژه و سوپراستارهای فوتبال کم هستند. این وظیفه ماست که این سوپراستارهای را بسازیم. اینجا فقط بحث تلاش مربیان مطرح نیست و باید خود بازیکنان هم بخواهند که موفق شوند.
در چند سال اخیر حاشیه در پرسپولیس خیلی زیاد بوده اما با حضور برانکو به نظر میرسد این حاشیهها هم تمام شده است.
قبل از هر چیز من و همکاران تلاش میکنیم یک کار با کیفیت ارائه دهیم به طوری که برای آنها مفید باشیم و پیشرفت کنیم و طبیعی است که تلاش ما تا حد توانمان صداقت در برخورد با بازیکنان باشد. در این بخش دموکراسی وجود ندارد، کاری که مربی میخواهد باید انجام شود. هیچ کدام از ما قصد اذیت و آزار بازیکن را نداریم بلکه برعکس به آنها راه حل نشان میدهیم و کسی که نمیخواهد آن طور که ما میخواهیم باشد میتواند خیلی راحت از پیش ما برود. ما همه این کارها را در تمرین انجام میدهیم و وقتی بازیکن به تمرین میآید همگی میخواهیم از این وضعیت بهره ببریم. تمرین فقط برای تمرین کردن نیست بلکه ما به بازیکنان احترام می گذاریم و برای آنها ارزش قائلیم اما باید سلسله مراتب رعایت شود. طبیعی است که وقتی بازیکنی با شرایط ما نمیتواند کار کند باید برود. ما هیچ چیز غیر ممکنی از بازیکنانمان نمیخواهیم و دلیلی نمیبینیم که مشکلی به وجود بیاید. البته من از کاری که بازیکنانم ارائه میکنند خیلی راضی هستم. چون آنها تلاش میکنند و میخواهند که موفق شوند و قطعا به نتیجهای که میخواهند خواهند رسید. با وجود همه مشکلات بازیکنان تا اینجا خوب بازی کردند اما متاسفانه نتایج آن طوری که باید رقم نخورده است، اما این هم به جای خودش و نتیجهگیری برخواهد گشت.
شاید همین نظم کاری شما باعث شده تا بازیکنی مثل مهدی طارمی خیلی زود مصاحبهاش که عنوان کرده از اینکه پنالتی را نزده ناراحت است را تکذیب کند!
به هر حال من با طارمی صحبت خواهم کرد و دونفری این مسئله را حل خواهیم کرد. طارمی یک استعداد بزرگ برای ماست و پتانسیل بالایی دارد. او یک پتانسیل اروپایی دارد اما همه چیز به خودش بسته است. اینکه تا کجا پیشرفت کند، به خودش بستگی دارد. درباره موضوع پنالتی در بازی با تراکتورسازی هم طبیعی است که تصمیمی که سرمربی میگیرد باید اجرا شود. از طرف دیگر مربی هم می داند که به چه دلیل چنین تصمیمی میگیرد. این امکان وجود داشت که حتی بنگستون هم پنالتیاش را از دست بدهد. آن زمان همه انتقادات متوجه من میشد. بنگستون پنالتی را زد چرا که پنالتی زن تیم ملی هندوراس است. از طرفی دیگر او در تمرینات خیلی مطمئن پنالتی میزند. همین طور رامین رضائیان هم خوب پنالتی میزند و البته در اهواز با یک بدشانسی پنالتیاش از دست رفت. قبل از همه موارد من تصمیم گرفته بودم که مهدی طارمی پنالتی زن اول باشد. بنگستون، رامین رضائیان،هادی نوروزی و امید عالیشاه هم پنالتیزنهای ما هستند اما تصمیم من این بود که طارمی پنالتی زن باشد. البته اگر تصمیمم عوض نشود.
چه شد که تصمیم گرفتید بنگستون ضربه پنالتی بزند؟
در فوتبال یک قانون نانوشته وجود دارد که بین ما مربیان مرسوم است و آن این است که بازیکنی که روی او خطای پنالتی میشود معمولا خودش پنالتی را نمیزند. چرا که شاید ضربه ای خورده باشد و یا از نظر روحی و روانی در آمادگی نباشد که پنالتی بزند. البته این مسئله در بارسلونا و رئال مادرید رعایت نمیشود. در بازی با سایپا من به مهدی طارمی پنالتی دادم تا بزند اما پنالتی زدن در بازی با سایپا با پنالتی زدن با تراکتورسازی متفاوت بود. در بازی با تراکتورسازی خطا روی طارمی خیلی سنگین تر از بازی با سایپا بود و حتی پزشکان تیم بر بالای سر او حاضر شدند. طبیعی است که این ترس در من به وجود آمد که نکند طارمی پنالتی را خراب کند. این دلیل اصلی بود اما یک دلیل دیگر هم وجود داشت.
چه دلیلی؟
حریفان الان میدانند که مهدی طارمی چطور در بازیها پنالتی میزند چرا که در چند بازی قبلی نوع پنالتی زدن او مشخص بود. به همین دلیل خواستیم تا دروازهبان حریف فریب بخورد. به همین دلیل تصمیم گرفتم تا بنگستون پنالتی بزند.
شاید طارمی به دلیل اینکه در کورس آقای گلی است و پنالتی را نزدن ناراحت شده؟
بله حق با شماست. دقیقا به همین خاطر من این بازیکن را به عنوان پنالتی زن پرسپولیس انتخاب کردم تا تعداد گلهایش بالا برود و به آنها هم گفتم که طارمی پنالتیها را خواهد زد، حتی اگر پنالتیاش را خراب کند. همان طور که در بازی با سایپا هم پنالتیاش را خراب کرد با این حال تیم همواره مهمتر از هر چیز دیگری است. ما در تبریز واقعا نیاز به امتیاز داشتیم. چرا که 5 سال پرسپولیس در تبریز حتی یک امتیاز هم نگرفته بود. به همین خاطر صلاح دانستم که بنگستون پنالتی بزند اما طارمی همچنان پنالتی زن اول ما خواهد بود. با این همه و با این تصمیم من اما دلیلی نیست که طارمی همیشه پنالتی بزند. حتی رضائیان هم خواست تا پنالتی بزند اما بنگستون را کسی نمیشناسد و روش پنالتی زدن او با بقیه متفاوت است.
با اینکه پرسپولیس شروع فصل را ضعیف آغاز کرده بود اما بسیاری از رسانه ها از عملکرد فنی تیم شما تمجید میکردند. این درحالی است که در پرسپولیس ضعفهای آشکاری وجود دارد، به خصوص فضاهای خالی که پشت هافبکها و جلوی مدافعان پرسپولیس قرار دارد و این مشکل کماکان ادامه دارد؟
طبیعی است که در زمان کوتاه برخی از مشکلات را نمیشود حل کرد. همه می دانند که ما در این فصل چه وضعیتی داشتیم. به طوری که چند بازیکن محروم، مصدوم و جدید به تیم ما اضافه شده بودند. اومانیا یک روز قبل از شروع بازیها به ما ملحق شده بود، کامیابی نیا، رضائیان، ماریچ و... تازه به ما اضافه شده بودند و از طرفی دیگر بازیکنی مثل نورالهی شانهاش را عمل کرده بود و آنها را در اختیار نداشتیم. باید بگویم که بازیکنی مثل رامین رضائیان از یک روش بازی کاملا متفاوت در راه آهن به پرسپولیس آمد. این بازیکن زمان نیاز داشت تا به نحوه بازی ما آشنا شود و همه دیدهاند که او در سه چهار بازی اخیر پرسپولیس بهتر از قبل شده است. البته این فقط مشکل رامین رضائیان نیست. مشکل هر بازیکنی در هر کجای دنیاست که به یک تیم جدید میرود دچار این مشکلات میشود به طور مثال در انگلیس مورینیو 200 میلیون یورو در چلسی هزینه میکند اما در جدول، پانزدهم است. طبیعی است که ما بخش به بخش در حال رفع این مشکلات هستیم.
قبول دارید که گلهای بدی میخورید؟
بله، ما گل های خیلی بدی خوردهایم. در بازی با پدیده این تیم هیچ شانسی برای گلزنی نداشت اما دو گل زد. در بازی با استقلال خوزستان موقعیتی را مقابل دروازه ما ایجاد نکردند اما دو گل خوردیم. در بازی با سپاهان 4گل خوردیم که گل اول به گونهای بود که شاید سالی یک بار چنین توپی گل میشود. گل دوم را خودمان به خودمان زدیم و گل سوم را کفشگری توپ سادهای به بازیکنان حریف داد که همان پنالتی شد و گل خوردیم و گل چهارم را هم کامیابی نیا خواست که به دروازه بان پاس بدهد اما توپ به بازیکن حریف رسید و همان توپ تبدیل به گل شد. تنها تیمی که روی دروازه ما موقعیت گل داشت سپاهان بود. نیمه اول یک موقعیت و نیمه دوم هم یک موقعیت روی دروازه ما توسط این تیم خلق شد. این درحالی است که ما در آن بازی باز هم موقعیت گل داشتیم و داور هم دو پنالتی برای ما نگرفت. در بازی با ذوب آهن هم همه دیدند که چطور باختید و در بازی مقابل فولاد هم هیچ شانس گلی به این تیم ندادیم. در بازی با سایپا هم همه دیدند ما چطور با اعلام پنالتی بازنده شدیم آنها فقط یک موقعیت گل داشتند که در دقیقه 80 به گل رسیدند. در بازی با تراکتورسازی هم این تیم دو موقعیت روی دروازه ما ایجاد کرد که این نشان می دهد خط دفاعی ما خوب کار میکند. این اتفاقها در حالی است که ما در هر بازی 4-5 موقعیت گل داریم. باید سعی کنیم بازیهایمان را ببریم که کمتر از ما انتقاد شود.
حرفهای شما صحیح است که پرسپولیس از رقبایش بهتر بازی میکند اما خودتان بهتر میدانید که هواداران به دنبال نتیجه هستند و میخواهند مثل سایر رقبا از نظر شخصیت تیمی در شرایط خوبی باشند.
قبول دارم. البته به نظر شما مردم چرا از ما حمایت کردند؟ چون تشخیص دادند که اتفاقاتی در پرسپولیس در حال رخ دادن است و اینکه پرسپولیس دیگر بزدل نیست و بازیکنان از خودشان توان میگذارند و به همین دلیل استحقاق حمایت از طرف باشگاه و هواداران را دارند. خودشان هم می دانند که در قبال ما بی عدالتی انجام شده است. چون در همه بازیها ما سرتر از حریف بودیم. بازیهای پرسپولیس در فصل گذشته را ندیدند اما شنیدم که سال گذشته پرسپولیس در بازی با فولاد، سپاهان و ذوب آهن از نیمه زمین این طرف تر نمیآمد و در بازی های خانگی هم خیلی سخت و بدون استحقاق برنده میشد. سال گذشته در بازی با ذوب آهن، سپاهان و فولاد پرسپولیس از وسط زمین جلوتر نرفته بود. الان ما دو گل زدیم و 5 موقعیت گل داشتیم. مردم خودشان تغییرات را میبینند اما متاسفانه نتیجه به دست نیامده است هرچند که من مطمئنم نتایج هم بدست میآید. جوانان پرسپولیس آینده خوبی برای این تیم رقم خواهند زد.
در حالی که در تعطیلات لیگ به سر میبریم، آیا تب دربی و انتظار برای رویارویی با استقلال در وجودتان هست؟
من همیشه بازی به بازی فکر میکنم. درباره دربی هر زمانی که زمانش رسید صحبت خواهیم کرد البته دربی برای همه ما مهم است اما وقتی زمان آن برسد الان برای ما فقط بازی با صبای قم مهم است.
بعد از گلی که بنگستون در بازی با تراکتورسازی زد، فقط کمال کامیابینیا با آن خوشحالی انجام داد اما سایر بازیکنان به سمت این بازیکن نرفته و با او خوشحالی نکردند. این اتفاق در حالی رخ میدهد که به نظر میرسد بازیکنان از گلزنی او خوشحال نشده و به نوعی بنگستون را تحویل نمیگیرند.
من در تمرینات متوجه چنین مسئلهای نشدم که بازیکنان بنگستون را نخواهند البته این مسئله به بازیکنان ربطی ندارد که چه کسی پنالتی بزند و چه کسی نزند. این مسئله یک جعبه موسیقی نیست که در آن پول بیندازید و هر آهنگی که دوست داشته باشید بشنوید. من فیلم صحنه گل را ندیدم هر چند که طبیعی است که خودم خیلی خوب متوجه میشوم بازیکنان دوست دارند آقای گل شوند و البته این مسئله را خودم هم دوست دارم که اتفاق بیفتد اما نه به ضرر تیم. برای من مهمترین مسئله نتیجه است. من نمیتوانم بازیکنان را وادار کنم که خوشحالی بعد از گل انجام بدهند یا نه اما باز هم تکرار میکنم که برای من مهمترین مسئله نتیجهگیری پرسپولیس است. در یک تیم تک تک بازیکنان مهم هستند هر چند که طبیعی است که برخی بازیکنان بهتر هستند. من به بازیکنان ملیپوش هم گفتم که آنها باید شرایط زندگی حرفهایتری داشته باشند و به نوعی کمک مربی در مکانیزم هدایت تیم باشند اما در ایران برخی بازیکنان وقتی ملیپوش میشوند شرایط زندگیشان منفی میشود.
در برخی رسانهها شایعهای منتشر شده مبنی بر اینکه علی دایی قرار است جانشین برانکو شود آیا خود شما این شایعه را شنیدهاید؟
علی دایی به همراه علی پروین بزرگان تاریخ فوتبال ایران هستند و نسلی که با دایی فوتبال بازی میکرد همگی از بهترینها بودند اما دایی بازیکنی بود که حتی در تاریخ فوتبال جهان هم تأثیرگذار است. طبیعی است که برای فوتبال ایران چنین مربی با آن سابقه درخشان بازیکنی قطعاً به دنبال بهترین تیمها خواهد بود. البته دایی قبل از این مربی پرسپولیس بوده و طبیعی است که همیشه خیلیها با اسم علی دایی بازی میکنند البته از روزی که به ایران آمدم همیشه این صحبتها از روز اول بوده که تا چه زمانی ایران هستم و چه کسی جای من خواهد آمد. وقتی هم یک تیم نتیجه نگیرد این صحبتها بیشتر میشود از طرف دیگر هم نام دایی را به میان میکشند اما باید دید این شایعه از درون باشگاه به بیرون درز پیدا کرده یا از بیرون کسی این شایعه را ساخته است. هر چند که من اصلاً از پیگیری چنین شایعاتی خوشحال نیستم و این شایعات را هم پیگیری نمیکنم چرا که ذهن خودم را درگیر این مسائل نمیکنم. دایی بازیکن سابق خود من است که با هم لحظات خیلی خوبی داشتیم. خیلی راحت میگویم که دایی الان دوست و همکار من است و امیدوارم که در کار مربیگریاش هم همانند زمانی که بازی میکرد موفق باشد.
شایعاتی مبنی بر جلسات پنهانی شما با برخی خبرنگاران شنیده میشد آیا خودتان برگزاری چنین جلساتی را تأیید میکنید یا نه؟
نمیدانم منظور شما چیست اما خبرگزاری فارس هم از من حمایت کرده است هر چند که من با خبرنگار همین رسانه بارها بحث و جدل کردهام. من با همه خبرنگاران دوست هستم و میخواهم با آنها ارتباط خوبی داشته باشم از طرف دیگر فکر میکنم مربیان و خبرنگاران در کار با هم همکار هستند این همکاری یعنی چه؟یعنی اینکه شما کار خودتان را میکنید و من هم کار خودم را انجام میدهم که البته کار من شامل انتقاد خبرنگاران هم میشود همانطور که خود شما هم از من انتقاد میکنید و من این مسئله را میپذیرم و مشکلی با آن ندارم. این حق خبرنگاران است که از من سؤال بپرسند و همه ما این وظیفه را داریم که تلاش کنیم تا تماشاگران باز هم به استادیوم بیایند همانطور که باید مخاطبان رسانهها را ترغیب کنیم که خبرها را بخوانند. همه کار ما و شما برای مردم است و از این جهت است که میگویم ما با هم همکار هستیم. درباره این شایعات باید بگویم که من که این شایعهها را منتشر نمیکنم و باید ببینید آنها خودشان این شایعات را از کجا میآورند که چه کسی قرار است جانشین من شود. من 5 سال ایران بودم و اینجا خیلی دوست و رفیق دارم که با هم ارتباط خوبی داریم. طبیعی است که با برخی ارتباط هم بهتر و دوستانهتر باشد آن هم به این دلیل است که مدت زمان بیشتری همدیگر را میشناسیم به طور مثال محمد دادکان دوست ابدی من خواهد بود، همچنین حسین فرکی و احمد سجادی در قلب من جای دارند. حالا هر کسی میخواهد خوشش بیاید یا نیاید چرا که این افراد دوستان صمیمی من هستند. همانطور که دوست دارم با علیاکبر طاهری سرپرست باشگاه پرسپولیس همکاری خوبی داشته باشم که داریم چون هدف هر دوی ما یکی است.
صحبت از محمد دادکان شد، آیا از زمانی که شما به ایران برگشتید با دادکان دیداری داشتید؟
متأسفانه هنوز او را ندیدهام. 6 ماه است که برای دیدن دادکان امروز و فردا میکنم و امیدوارم که در این چند وقت آینده من و دادکان وقتی داشته باشیم تا بتوانیم همدیگر را ببینیم.
وقتی که دادکان را ببینید اولین حرفی که به او میزنید چیست؟
به او خسته نباشید میگویم. او همیشه در قلب من خواهد بود.
بحث جایگزینی علی دایی به جای شما قطعاً شایعه است اما جالب اینجاست که شایعه درباره کسی مطرح شده که زمانی که شما سرمربی تیم ملی بودید بیشترین حمایت را از علی دایی انجام دادید.
به هر حال روزی که من از پرسپولیس بروم یک نفر باید جای من بیاید آیا این فرد میخواهد علی دایی باشد یا یک مربی دیگر. ما همگی حرفهای هستیم و برای اینکه یک مربی بخواهد جای مربی دیگری برود ابتدا باید مربی اول برکنار شود تا یک نفر دیگر بیاید. درباره حمایت از علی دایی هم باید بگویم قبول دارم که عدهای شاید به خاطر حمایتهای من از دایی اعصباشان خراب شده بود. البته باید واقعیتی بگویم و آن این است که دایی زمانی که فکر ترک فوتبال بود سن و سالی از او گذشته بود و خودش هم این مسئله را میدانست. هر چند که فکر میکنم بعد از دوری از تیم ملی یک سال دیگر در سایپا بازی کرد. بنابراین او همچنان قدرت بازی کردن داشت. این یک دلیل من بود و دلیل دوم من هم این بود که در همه برنامههای تیم ملی در تمام بازیها دایی حضور داشت. موضوع دیگر هم این بود که هر گاه قرار بود دایی برای تیم ملی بازی کند همه زندگی ورزشیاش را به تیم ملی میداد و حتی زمانی که باشگاهش با حضور در تیم ملی مخالف بود اما او به بازیهای تیم ملی میآمد چون این بازیها برایش با اهمیت بود. با توجه به این شرایط دایی استحقاق این را داشت که به زیباترین شکل بازیهای ملیاش را تمام کند و چه جایی بهتر از حضور در جام جهانی برای این کار.
البته همان طور که گفتیم حمایتهای شما از دایی بعضاً اعصاب همه را به هم ریخته بود؟
پیش از این هم گفتم که چه مشکلاتی ما در ابتدای جام جهانی و در زمان آمادهسازی بازیها داشتیم. اگر هم قصد داشتیم دایی را کنار بگذاریم گزینه دیگری برای این کار نداشتیم. مخصوصاً برای بازی با مکزیک حضور دایی برای من مهم بود چرا که او قد بلند داشت و هم در حالی که بازیکنان مکزیک کوتاه قامت بودند. هر چند که طبیعی است در بازی با پرتغال ایده دیگری داشتم. اگر یادتان باشد در بازی با مکزیک همه چیز خوب پیش میرفت اما متأسفانه ما خودمان، خودمان را شکست دادیم. اگر یادتان باشد علی کریمی را تعویض کردم چون دیگر نمیتوانست بازی کند. کریمی بعد از سه ماه مصدومیت فقط 10 روز تمرین کرد تا در جام جهانی بازی کند و طبیعی است که او هم مثل ما عصبی بود و همه از این شرایط ناراحت بودند.
نظرتان درباره علی کریمی چیست؟
باور کنید کریمی در زمان خودش یکی از استعدادهای بزرگ فوتبال جهان بود. در همان بازی با هامبورگ که کریمی مصدوم شد من در استادیوم بودم و بازی بایرنمونیخ و هامبورگ را از نزدیک میدیدم متأسفانه او آن موقع مصدوم شد و گرنه میتوانست در بایرنمونیخ یک اعجوبه باشد. اگر یادتان باشد پیش از جام جهانی یک بازی با تیم ملی آلمان کردیم که کریمی یک تنه مقابل تیم ملی آلمان بازی کرد.
قبول دارید که با حمایتهای بیش از اندازه از علی دایی موقعیتتان به خطر افتاد؟
شاید حرف شما درست باشد اما قصد من این بود تا بهترین اتفاق برای تیم ملی بیفتد. خوب بود که این سؤال را پرسیدید که من توضیح بدهم چون همیشه نیت من برای تیم ملی بهترین بود.
الان که در پرسپولیس هستید خودتان را محبوبتر میبینید یا زمانی که سرمربی تیم ملی بودید؟
این را شما باید به من بگویید اما میتوانم بگویم الان محبوبتر هستم. شما وقتی در پرسپولیس هستید هر روز در تمرینات و مسابقات هستید. پرسپولیس علاقهمندان زیادی دارد که از نظر احساسی به این تیم وابسته هستند و هر شکست یا پیروزی پرسپولیس را با احساساتشان نشان میدهند. به دلیل کار در پرسپولیس هر روز در رسانهها هستم و این مسائل در محبوبیت دخیل است.
با این حساب یعنی شما از کیروش محبوبترید؟!
نمیدانم. من محقق افکار عمومی نیستم و پاسخ به این سؤال را هم نمیدانم.
فارس: به هر حال مربیان و بازیکنان پرسپولیس و استقلال طبیعتاً محبوبترینها در جام جهانی هستند.
بله من زمانی که سرمربی تیم دینامورزاگرب کراوسی بودم شاید آن زمان مربی این تیم خیلی مهمتر از سرمربی تیم ملی کرواسی بود.
فارس: شاید مثل الان پرسپولیس!
بله. دقیقاً.
زمانی که شما سرمربی تیم ملی ایران بودید شفاف بگویید که بیشتر نتایج پرسپولیس را دنبال میکردید یا استقلال؟
یادم میآید که بیشترین بازیکن آن زمان در تیم ملی از تیم فولاد خوزستان بودند!
جلال کاملیمفرد، علی بداوی، محمد علوی و ... بازیکنان محبوب شما در تیم ملی بودند البته که خیلی زود هم از فوتبال محو شدند.
بله متأسفانه این بازیکنان محو شدند، البته چند دلیل مختلف دارد. این بازیکنان پتانسیل بالایی داشتند. اگر یادتان باشد زمانی که از تیم ملی جدا شدم گفتم که یک تیم ملی را پشتسرم به جا گذاشتم. همان زمان گفتم که شاید فقط علی دایی، یحیی گلمحمدی و سهراب بختیاریزاده باید از تیم بروند چرا که سن آنها بالاتر بود. بقیه آنقدر جوان بودند که حداقل بتوانند دو دوره دیگر در جام جهانی بازی کنند. یادم میآید یک بار امیر قلعهنویی در سمینار فوتبال از من پرسید که درباره سانتر فورواردها چه فکری میکنید؟ به هر حال بعد از علی دایی فوتبال ایران در خط مهاجم ضعف دارد البته امروز یک مهدی طارمی جدید در فوتبال ظهور کرده است بنابراین بعد از دایی ما واقعاً در پست حمله مشکل داشتیم. وحید هاشمیان هم در آن دوره مصدوم بود و ما یک مهاجم کلاسیک نداشتیم.
فارس: شما عملکرد مثبتی در زمان سرمربیگریتان در تیم ملی داشتید به طوری که در بازیهای 2002 بوسان ایران را قهرمان آسیا کردید، در جام ملتهای آسیا با ناداوری ایران سوم شد و صعود مستقیمی به جام جهانی داشتید. این مسائل باعث شد تا فردی مثل علی کریمی شما را بهترین مربی خارجی تاریخ فوتبال ایران در بعد از انقلاب اسلامی بداند، هر چند که برخی بازیکنان و برخی رسانهها تیم ملی 2014 را بهترین تیم ملی فوتبال میدانستند. شما با این مسئله موافقید؟
در جام جهانی 2006 ما یک امتیاز گرفتیم و در جام جهانی 2014 هم تیم ملی یک امتیاز گرفت. البته باید قبل از هر چیز از علی کریمی تشکر کنم که اظهارات خوبی درباره من انجام داده است. ما نزدیک به 5 سال با هم بودیم و همانطور که گفتم او یک استعداد شگرف در فوتبال دنیا بود. کریمی در لیگ آلمان که بزرگترین لیگ دنیا بود بازی کرد. درباره مربیان دیگر من صحبت نمیکنم. البته در مقام مقایسه خیلی سخت میشود این کار را انجام داد. من درباره تیم خودم صحبت میکنم که ما نتایج خوبی گرفتیم. پشتسر من نتایجی باقی مانده که همیشه ماندگار خواهد بود ما 5 سال نتایج خوب گرفتیم. اینها نتایج مقطعی نبود ما در بوسان بعد از 30 سال قهرمان آسیا شدیم. در آن بازیها ما کره جنوبی را شکست دادیم که 8 بازیکن آن چند ماه قبل در جام جهانی چهارم شده بود. حتی داور یک گل ما را در آن بازی نپذیرفت. در فینال هم ژاپن را شکست دادیم. بعد از آن به جام ملتهای آسیا رفتیم آن هم در حالی که ژاپن در سال 2002 به مرحله یک هشتم نهایی جام جهانی رسیده بود و کره جنوبی هم در رده چهارم ایستاده بود. چین هم میزبان بازیها بود و بحرین هم در بهترین شرایط خودش قرار داشت. ما در آن مسابقات حتی یک بازی هم نباختیم و فقط در پنالتی به چین باختیم. با ژاپنی که بهترین نسل خودش مثل ناکامورا و ناکاتا را داشت مساوی کردیم. این تیم بعداً قهرمان آسیا شد.
فارس: و سپس راهیابی مستقیم به جام جهانی آلمان.
در گروه ما ژاپن و بحرین حضور داشتند. شرایط به گونهای بود که ما پیش از پایان بازیها به جام جهانی صعود کردیم به طوری که در بازی با ژاپن که در این کشور انجام شد بدون لژیونرهایمان به این بازی رفتیم. بازی ایران و کره جنوبی در جام ملتهای آسیا بهترین بازی تاریخ این رقابتها انتخاب شد. آن هم در حالی که کره جنوبی را 4 بر 3 شکست دادیم. ما یک تیم ملی عالی داشتیم اما متأسفانه اتفاقات غیرمترقبه پیش آمد که نتوانستیم در جام جهانی عملکرد خوب داشته باشیم. اگر آرژانتین، برزیل و اسپانیا هم 5 بازیکن اصلیشان را نداشته باشند کارشان سخت میشود. به همین دلیل معتقدم که اگر آن تیم دچار بدشانسی نمیشد میتوانست در سطح جهان خودش را مطرح کند.
فارس: با این که شما یک خارجی هستید اما کارهایی میکنید که مربیان ایرانی انجام نمیدهند. به طور مثال هم هرازگاهی از جیب خودتان و با هزینه شخصی به افرادی که در اطراف تیم پرسپولیس مثل گروه تدارکات، ماساژ، نگهبانان و ... وجود دارند پول میدهید. دلیل این کارتان چیست؟
برای موفقیت تیم همه افراد مهم هستند هر کسی در جایگاه خودش نقش دارد. این کاری که من کردم یک هدیه کوچک بود چرا که درآمد من بیشتر از این افراد است و من هرگاه که از باشگاه پول میگیرم آنها را میهمان میکنم چرا که حتی تدارکات تیم هم به اندازه مهاجمان برای ما مهم هستند. به خاطر همین مسئله به این افراد احترام میگذارم و برای من افراد مهم هستند و این کار من یک هدیه کوچک و ناقابل برای آنها بود. این پاداش را به آنها میدهم تا بدین گونه از آنها تقدیر کنم.
فارس: برای شما امسال جام حذفی مهمتر است یا لیگ برتر؟
اینکه عدهای میگویند لیگ برتر برای ما تمام شده را جدی نگیرید. هر دو جام برای ما مهم است. اختلاف ما با صدر جدول در حال حاضر 9 امتیاز است آن هم زمانی است که 23 بازی باقی مانده است. ما با چند برد خیلی زود اختلافها را کم میکنیم. هیچگاه نگفتهام که از جنگیدن برای قهرمانی انصراف میدهم و اجازه هم نمیدهم که بازیکنان از جنگیدن انصراف دهند. ما در هر دو جام بالاترین اوان را خواهیم داشت اما طبیعی است که این کار آسانی نیست همانطور که دیدید در بازی با ملوان و پیکان چقدر کار سخت بود. امروزه دیگر بازی آسان وجود ندارد اما ما همه تلاشمان را خواهیم کرد.
فارس: فکر میکردید لیگ را با این سختی آغاز کنید؟
نه! واقعاً فکر این قضیه را نمیکردم. میدانستم بازیها سخت خواهد بود و به باشگاه هم هشدار داده بودم که کار سختی داریم و گفتم که به چه دلیل کار سختی داریم. همه میدانند که ما تمرینات قبل از فصل را چطور آغاز کردیم و چگونه بازیکنان یک به یک به ما اضافه میشدند. به هر حال از پرسپولیس انتظار بیشتری نسبت به راهآهن و پدیده میرود. از پرسپولیس انتظار میرود که از همان دقیقه اول نتیجه بگیرد و بازیهایش را ببرد اما قبلاً هم توضیح دادم که چه مشکلاتی داشتیم.
فارس: شایعاتی مبنی بر اینکه برخی بازیکنان مورد نظر شما در ابتدای فصل جذب این تیم نشدند شنیده میشود آن هم در حالی که شما هیچگاه به صورت قاطعانه درباره آن صحبت نکردید.
به هر حال باشگاه پرسپولیس کارفرمای من است و برخی کارها را واقعاً نمیتوان انجام داد. به هر حال محبوبیتهایی وجود دارد و من هم مخالف این بودم که از حد مشخص بخواهیم فراتر برویم و پول را برای جذب بازیکن اسراف کنیم. وقتی شما یک پول گزاف برای یک بازیکن میدهید آن هم در حالی که تضمینی برای او نیست قطعاً کار عاقلانهای نیست. آن هم در موقعیتی که وضعیت بازیکنان از نظر مالی به گونهای است که به صورت مرتب پولهایشان را دریافت نمیکنند و به همین دلیل برایم مهم بود که همین بازیکنانی را که داریم راضی نگه داریم تا اینکه برویم یک بازیکن را با پول کلان و بدون تضمین بیاوریم.
چند کلمه میگویم و شما اولین چیزی که به ذهنتان رسید را درباره این کلمات بگویید.
پرسپولیس: بزرگترین باشگاه آسیا
علی پروین: بزرگترین اسم فوتبالی ایران در حال حاضر
تهران: پاریس شرق
غذای ایرانی: خیلی خطرناک! خیلی زود آدم را چاق میکند! خیلی خوشمزه است.
استقلال: بزرگترین رقیب پرسپولیس. بهترین تیم بعد از پرسپولیس
دربی: یک افتخار بزرگ برای هر مربی که در آن شرکت کند.
خبرنگاران ایرانی: مثل سایر خبرنگاران دنیا. مدام دنبال چیزهایی هستند که ما خوشمان نمیآید.
بیپولی پرسپولیس: این مشکلی است که باشگاه باید آن را حل کند. اگر پرسپولیس میخواهد بزرگترین باشگاه آسیا باشد آن زمان باید مسئله مالی را به صورت درازمدت حل کند چرا که تیمی در دنیا وجود ندارد که بخواهد بزرگ باشد اما مشکل مالیاش را حل نکند.
اصغر نیکسیرت: شوالیه ایران. افتخار میکنم که با هم کار میکنیم چرا که او 4 سال از عمرش را در جنگ سپری کرده در حالی که 19 سالش بود. او 19 ساله بود که در جنگ مقابل دشمن میایستد. به نظر من او بدون ترمز به خط مقدم جنگ میرفته است. دوست دارم مردم این را هم بدانند. به همین خاطر من او را شوالیه ایران میدانم.
کارم را سخت کردید! خبرگزاری فارس را وقتی دیدم واقعاً غافلگیر شدم که چقدر اینجا بزرگ و باقدرت است و متوجه شدم که چه خبرگزاری مهمی است اگر از قبل میدانستم که چنین جایی است 5 ماه پیش و همان موقعی که به ایران آمدم میهمان شما میشدم.
و صحبت پایانی.
از شما بابت این دعوت تشکر میکنم و میدانم که شما هم مثل من خیلی گرفتار هستید. در این مصاحبه من را حسابی به رگبار بستید! من با نقد شدن مشکلی ندارم اما چه بهتر که این نقد با واقعیت همراه باشد. واقعیت این است که پرسپولیس خوب بازی میکند اما یک واقعیت دیگر وجود دارد و آن هم این است که هنوز نتوانستهایم خیلی خوب نتیجه بگیریم.