به گزارش پایگاه 598، تراژدی حادثه منا در اولین تجربه مدیریت حج از سوی
حاکمیت جدید عربستان سعودی نشان دهنده عمق بحران زیر خاکستر عرصه سیاسی
عربستان سعودی است، گرچه رسانههای سعودی با یادآوری تحولات مشابه پیشین در
سه دهه گذشته به دنبال کم اهمیت نشان دادن این حادثه و همچنین توجیه
بیکفایتی خود در مدیریت بزرگ ترین مراسم معنوی امت اسلام دارند، اما حافظه
تاریخی مسلمانان از این نکته غافل نمیشود که حادثه خونین عید قربان گذشته
از لحاظ تلفات انسانی بزرگترین تراژدی موسم حج بوده است. علاوه بر اینکه
حادثه منا دومین حادثه خونین امسال بعد از سقوط جرثقیل در مسجد الحرام است.
نکته دیگر اینکه حتی اگر
بهانهجوییهای سعودیها مبنی بر پذیرش قضا و قدر و بینظمی حجاج به عنوان
عامل اصلی این کشتار را بپذیریم، اهمال و سستی مقامات آل سعود در مدیریت
بحران ناشی از حوادث عید قربان و روی آوردن به اقدامات امنیتی و اطلاعاتی
به جای پرداختن به اوضاع سلامتی حجاج گناهی نابخشودنی است، اقدامی که در
نتیجه آن تعداد تلفات حوادث منا افزایش پیدا کرده و میلیونها نفر را
ساکنان جهان اسلام در نگرانی و بهت ناشی از دریافت حتی یک خبر از نزدیکان
حاجی خود قرار داده است.
فارغ از گمانهزنیهای مطرح شده مبنی بر
عامل اصلی کشتار هزاران نفر در روز عید قربان که برخی آن را در نتیجه عبور
کاروان خودروهای سلطنتی متشکل از 200 خود رو و بستن دو مسیر از 4 مسیر تردد
حجاج می دانند، به نظر میرسد مجموعه ای از شکستهای منطقهای و
بینالمللی عربستان سعودی در روند سردرگمی حاکمیت آل سعود برای مدیریت حج
بیتأثیر نبوده است.
بیتردید
رقابتهای سیاسی در جنگ قدرت عربستان و تلاش گروهها و شاخههای مختلف
خاندان آل سعود برای رسیدن به هرم قدرت در ایجاد این حادثه غمبار بیتأثیر
نبوده است. جریانهای مخالف
حاکمیت سلمان بن عبدالعزیز گرچه در فضای خفقان رسانهای و تبلیغاتی موجود
در عربستان سعودی است فرصتی برای عرض اندام علنی ندارند، اما هرگز از
مانعتراشی در برابر دولت افراطگرای آل سعود دست برنمیدارند.با
وجود خفقان مطبوعاتی و رسانه ای موجود در عربستان سعودی باز هم گاه و
بیگاه در و عمدتا در خارج از این کشور صداهایی در مخالفت با حاکمیت آل سعود
که حاوی افشاگری هایی در مورد حوادث پشت پرده خاندان حاکم مطرح می شود.
ماجرای
اختلافات داخلی آلسعود سالهاست که در این رژیم ریشه دوانده، اما با مرگ
ملک عبدالله و جانشینی سلمان بن عبدالعزیز روز به روز بر میزان این
اختلافات افزوده شد.
به قول ایرانیها هنوز کفن ملک عدالله خشک نشده
بود که خبری در رسانههای سعودی منتشر شد مبنی بر عزل و نصبهای جدید
سلمان بن عبدالعزیز و کنار گذاشتن فرزندان ملک عبدالله از قدرت، این خبر
کافی بود تا تحلیلگران اذعان کنند، به زودی اختلافات داخلی آلسعود بیش از
پیش نمایان خواهد شد.
در حالی که هنوز ۴۸ ساعت از مرگ پادشاه سابق
سعودی نگذشته بود، ملک سلمان بلافاصله «خالد التویجری» رئیس دفتر و مشاور
پادشاه سابق را به همراه دیگر فرزندان و پسران عبدالعزیز از جمله مشعل بن
عبدالله را از سمت امارت مکه مکرمه برکنار کرد. وی همچنین بندر بن سلطان
را از
شورای امنیت ملی کنار گذاشت.اما «مقرن بن عبدالعزیز» را به سمت ولیعهدی خود
باقی گذاشت.
خالد التویجریمشعل بن عبداللهبندر بن سلطانمقرن بن عبدالعزیز در
مرحله دوم کودتای داخلی دربار، «شاهزاده مقرن بن عبدالعزیز» به علت مخالفت
با جنگ یمن از سمت خود عزل شد و «محمد بن نایف» جایگزین وی گردید. این در
حالی بود که مطابق منشور عبدالعزیز و توافقی که در دوران حیات ملک عبدالله
میان شورای بیعت صورت گرفته بود، هیچ کس حق نقض ولیعهدی مقرن بن عبدالعزیز
را نداشته است. از سوی دیگر، انتخاب محمد بن سلمان به عنوان جانشین ولیعهد،
به معنای تعیین تکلیف ملک سلمان برای چگونگی انتقال قدرت به نسل بعدی
فرزندان عبدالعزیز بوده است. به عبارت بهتر، حتی اگر شاهزاده مقرن در قید
حیات باشد، پس از مرگ ملک سلمان و محمد بن نایف قدرت به محمد بن سلمان
خواهد رسید. این در حالیست که در بخشی از منشور عبدالعزیز صراحتا آمده است:
«تا زمانی که پسران من زنده باشند قدرت به فرزندان آنها نخواهد رسید.»
در واقع عزل مقرن بن عبدالعزیز منجر به برچیده شدن
طومار عبدالعزیز شد که در آن بر ضرورت انتقال قدرت به برادران پادشاه تاکید
کرده بود.
بنابراین
شرایطی فراهم شد تا در زمانی که ملک سلمان با بیماری و کهولت سن دست به
گریبان است، می توان پادشاه و ولیعهد آینده عربستان را به ترتیب محمد بن
نایف و محمد بن سلمان از نسل نوادگان عبدالعزیز دانست، در زمانی که هنوز 12
نفر از برادران پادشاه زنده هستند و برخی همچون احمد و عبدالرحمن مستحق
این انتقال بودند.
تغییر
مهمتر دیگری که کلید خورد، برکناری سعود الفیصل وزیرخارجه کهنه کار
عربستان و انتصاب عادل الجبیر متعلق به جناح بازها است که این انتصاب را
نیز می توان تغییر رویه سیاست خارجی عربستان تعبیر کرد که از چند ماه پیش
عملا رونمایی شد و در جنگ یمن مورد بهره برداری قرار گرفت.
تغییرات
گسترده در آل سعود نتیجهای جز حذف شدن بازوان ملک عبدالله از قدرت و
سیطره کامل ملک سلمان و فرزندانش بر حکومت نداشت. حال در چنین شرایطی بسیار
طبیعی خواهد بود که کسانی که سالها در راس قدرت بودند و اکنون مسئولیتی در
این کشور ندارند؛ برای ضربه به حکومت از هیچ فرصتی دریغ نکنند.
شاهزادههای
سعودی که از قدرت کنار گذاشته شدهاند در پی فرصت برای ضربه زدن به ملک
سلمان بوده تا حکومت را از دست وی و فرزندانش در بیاورند؛ و گاهی این مواضع
به صورت علنی نیز بیان شده است. یکی از افرادی که به صورتی علنی و
صریح در مقابل ملک سلمان و محمد بن سلمان موضعگیری می کند ، شاهزاده سعود
بن سیف النصر یکی از نوادگان ملک سعود و عضو شورای بیعت عربستان است. وی به
تازگی بیعت خود را با شاهزاده مقرن بن عیدالعزیز و محمد بن سلمان پس گرفته
و اعلام کرده است که ولیعد عربستان از نظر عقلای دربار فرد دیگری است.
همچنین شاهزاده سیف النصر که حضور فعالی در توئیتر دارد، در خصوص تطمیع
برخی کشورهای عربی توسط آل سعود در جریان حمله به یمن اعلام کرده است:
«رشوههایی
که به حکام برخی کشورهابرای جلب حمایت آنان(ازحمله به یمن) پرداخت
وهزینههایی که برای ماجراجوییانجام شده برای بی نیازکردن همه فقراوپرداخت
بدهیهای دولت کافی بود.»
هم
اکنون ملک سلمان و محمد بن سلمان نسبت به «شاهزاده سعود بن سیف النصر» و
مواضع وی به شدت نگران هستند، اما عضویت وی در شورای بیعت مانع از برخورد
مستقیم پادشاه آل سعود و پسرش با سیف النصر شده است.
موضوع
مهم دیگری که سردرگمی و اهمال در مدیریت مناسک حج اعضای خاندان حاکم
عربستان سعودی را به دنبال داشته، ورود این کشور به باتلاق یمن و بروز
نشانههای شکست عربستان است. جنگ عربستان و شانه خالی کردن متحدان
قدیمی این کشور از حمایت ریاض برای خارج کردن آن از باتلاق یمن تمرکز
مقامات سیاسی و امنیتی عربستان را به خود معطوف کرده و مشغله مربوط به
کشتار مردم بیگناه یمن در حملات هوایی و مداخله زمینی فضایی برای پرداختن
به مسائل مدیریتی حج ابراهیمی برای خاندان فرتوت آل سعود باقی نمیگذارد.
جنگ
یمن البته تنها دلمشغولی عربستان سعودی در شرایط کنونی منطقه نیست، تغییر
مواضع قدرتهای مداخله جو در بحران پنج ساله سوریه حتی اگر یک نتیجه داشته
باشد، قربانی شدن طرف های منطقه ای مداخله جو در سوریه نظیر عربستان سعودی
و ترکیه و قطر خواهد بود. حاکمیت ریاض این تحولات را با نگرانی
عمدهای دنبال کرده و تمام پتانسیل فکری و سیاسی خود را برای ادامه حمایت
از گروههای ورشکسته تروریستی که در فضای جدید سوریه آنها را گروههای
معتدل مینامد، به کار گرفته است.
در این بین تنها این حجاج بیگناه بودند که قربانی سیاستهای مضحک جوانان بیتجربه سعودی
شدند. و جان خود را در بازی سیاسی آلسعود از دست دادند بدون آنکه اشتباهی
را به گردن گیرند و یا عذرخواهی از دولتها و خانوادههای داغدار کنند.