یا من لا یعبد الا هو (جامعه کبیره/بخش 39)
ای کسی که هیچکس جز او را نمیپرستد...
از آن روز که به محضر آیت الله جوادی راه یافتم، و از درس تفسیر سراسر نورش، نور گرفتم، پیش و بیش از آنکه علم ایشان در ما القاء شود، عمل ایشان در ما موثر بود.
در حقیقت درس تقسیرشان، درس وعظ نیز بود و ما را متّعظ میکرد؛ که فرمودند: الوعظ جذب الخلق الی الحق: وعظ، جذب نمودن خلق است به سوی خدا و حق.
درس تفسیری که ممکن است فیلم آن را بارها در تلویزیون دیده باشید، ولی پر از سانسور است! حتی فایلهای صوتی درسشان که در سایتشان است، تاحدودی سانسور میشود؛ و الله العالم.
به هرحال، دیروز(7/10/90) با اتمام سوره نور و شروع سوره فرقان، تصمیم گرفتم که حواشی و اتفاقات مربوط به سوره مبارکه "نور" را برای مشتاقان نقل کنم که سیره بزرگان، تاثیری بسزا در انسان سازی دارد. اینک اولین بخش از حواشی تفسیر سوره نور را ارائه میدهم؛ لعل الله یحدث بعد ذلک أمرا.
بسم الله:
1- یکی از اتفاقاتی که مکرر در درس ایشان اتفاق می افتد، این است که وسط صحبت ایشان، افراد زیاد سوال میکنند که ایشان هم گوش میدهند و اگر سوال درخور توجهی بود، با حوصله جواب میدهند و الا متواضعانه از کنار آن رد میشوند و با چند کلمه جواب آن را میدهند. اما گاهی اگر اشکال واقعا بیربط بود و وقت جلسه را میگرفت، ایشان ناراحت میشدند و سرشان را با ناراحتی تکان میدادند، و جملاتی بر زبان می آوردند که برای مخاطبین خیلی درس بود، اکنون به چند مورد از آن اشاره میکنم:
الف) شخصی سوالی کرد که ایشان قبلا بارها آن را جواب داده بودند، لذا ایشان با ناراحتی میفرمودند: چندین بار یعنی چندین بار ما این مساله رو توضیح دادیم! گوش یعنی گوش! درست گوش بدهید.
ب) در موردی دیگر، شخصی سوالی ساده کرد، ایشان با ناراحتی فرمودند: آرزوی یک اشکال عمیق علمی به دل ما موند!!!
2- در جلسه مورخ 19/7/90 ایشان در توضیح این بحث که آداب و رسوم غلط در زندگی، باعث شده ما از جامعه متمدن اسلامی دور شویم، با جملاتی سوزناک میفرمودند:
خيليها با اجاره زندگي ميكردند، ما دلمان ميخواهد اتاق خوابمان، اتاق پذيراييمان، هالِ بيحالمان همه جدا باشد اين نيست، نيست يعني نيست. ما خودمان چهار سال در اول ازدواج، تنها در حجره زندگي ميكرديم. اين راه شدني است. مثل ما هم فراوان بودند. شش ماه از يكديگر خبر نداشتيم اول مهر ميآمديم تعطيلات فروردين هم برميگشتيم مثل ما هم خيلي بودند... سياست ما عين ديانت ماست حرف صحيحي است، زندگي ما هم عين ديانت ماست، ما واقعاً سكولار زندگي ميكنيم، يعني مرز دين ما از مرز زندگي ما جداست...
3- ایشان در مورخ 20/7/90 با اشاره به کسانی که از کشورمان به کشورهای دیگر رفته اند، فرمودند:
اگر ـ خداي ناكرده ـ كسي فكر خوبي خدا به او داد، اين حقناشناسي كرد از اين مملكت بخواهد جاي ديگر برود هر جا برود ديگر خدا به او راه نميدهد شما بالأخره از آب و خاك اين مملكتيد از اين مملكت رشد كرديد اين خونهاي پاك شهدا اين سرزمين را طيّب و طاهر كرد فرمود: «طِبْتُم و طابت الأرض الّتي فيها دُفِنْتُم» اين كشور شده طيّب و طاهر حالا از اينجا فرار ميكنيد كجا ميخواهيد برويد براي چه ميخواهيد برويد؟
4- در مورخ 25/7/90 ایشان در بیان اینکه صلاح بر این است که اسرار مردم پوشیده بماند، در جملاتی تکان دهنده فرمودند:
الآن آنچه حاكم بر مردم است حجاب است و پردهداري و رازداري، همين! وگرنه زندگي سامان نميپذيرد. اسرار و راز مردم را حفظ كردن باعث امنيّت جامعه است، پردهدري صدها مكافات دارد. آخر ما براي چه كسي ميخواهيم اين كار را بكنيم، حكم خداست خدا خودش انجام ميدهد ديگر، دير هم نشده فوت هم نشده. اگر جهان را با علم غيب اداره ميكردند ائمه(عليهم السلام)، كه ديگر كسي دست به خلاف نميزد. بايد مردم آزاد باشند ﴿قُلِ الْحَقُّ مِن رَبِّكُمْ فَمَن شَاءَ فَلْيُوْمِن وَمَن شَاءَ فَلْيَكُفُرْ﴾. در بعضي از نصوص دارد كه اگر اسرار كشف بشود شما حاضر نيستيد خيلي از مردههايتان را دفن كنيد؛ فعلاً بايد اين طور باشد.
5- در مورخ 18/8/90 ایشان با اشاره به نعمت "مدیریت" که خداوند به افرادی مثل حضرت امام ره عطا کرده بودند، و این نعمت را به هر کس نمیدهند، فرمودند:
ممكن است انسان از نظر تقوا شايسته باشد ولي از نظر مديريت, فاقد شرايط مديريت باشد. كميل(رضوان الله تعالي عليه) از اصحاب خاصّ وجود مبارك حضرت امير بود. ولي امويان آمدند زدند بردند غارت كردند يك نامه گلايهآميزي وجود مبارك حضرت امير براي كميل نوشت كه من به تو مأموريت دادم به تو قدرت دادم چرا نتوانستي دفاع بكنی. معلوم ميشود بعضيها فقط به درد دعاي «كميل» ميخورند نه به درد اداره يك منطقه.
6- در مورخ 23/7/90 ایشان بعد از اینکه بحث دقیق صور مرآتیه را به اجمال بیان کردند، شخصی دوباره درباره آن سوال کرد، ایشان با توجه به آن دسته از مخالفین فلسفه که فهم صحیحی از فلسفه ندارند، فرمودند:
الان اگر ما بخواهیم این مطلب را مطرح کنیم، در جامعه با مشکل مواجه میشیم! این معنا باید در محافل خصوصی مطرح شود. توده مردم که این دقائق را نمیفهمند. آدم هر حرف درستی را نباید بگوید، باید آن علمی که نافع است را مطرح کنیم...
و در آخر همان جلسه بعد از اینکه بحث معاد جسمانی را کامل توضیح دادند، فرمودند:
...جسم هست يعني جسم هست، آن وقت كسي آن را بشنود بگويد اين حرف انكار معاد جسماني است! اين است كه برخيها چيز فهميدن را مثل اينكه معصيت كبيره ميدانند يا حرام ذاتي ميدانند! بايد همه جهات را همه مطالب را همه عبارات را به خوبي گوش داد...