از منظر دکترین هژمونی جهانی ایالات متحده، مشکل ایران استقلال آن است. همچون عراق، لیبی، سوریه، ونزوئلا، اکوادور، بولیوی، برزیل، آرژانتین، کوبا، کرهشمالی، روسیه و چین، ایران تابع واشنگتن نیست.
واشنگتن مایل نیست به این حقیقت اذعان کند و بگوید که ایران در فهرست اهداف آن قرار دارد، زیرا ایران در مقابل خواسته و اراده واشنگتن تسلیم نمیشود. بهجای آن، واشنگتن تصمیم گرفت تا هراسی را از ایران بین مردم آمریکا و اروپا ایجاد کند. واشنگتن این کار را با متهم کردن تهران به توسعه سلاحهای هستهای و تمایل آن برای در اختیار قرار دادن این سلاحها به تروریستها برای حمله علیه اسرائیل، اروپا و آمریکا انجام داد. زمانی که واشنگتن سامانههای ضد موشکهای بالستیک را در مرز روسیه مستقر کرد، واشنگتن بهدروغ به روسیه گفت که هدف از آن رهگیری موشکهای بالستیک بینقارهای (ناموجود) ایران است.
تبلیغات واشنگتن در مورد تهدید هستهای ایران چندین سال است که در جریان است، علیرغم اینکه برآورد اطلاعات ملی آمریکا از سوی تمامی 16 نهاد امنیتی آمریکا نشان داد که ایران بیش از یک دهه پیش علاقه خود به سلاحهای هستهای را کنار گذاشته است. علیرغم این واقعیت که بازرسان آژانس بینالمللی انرژی اتمی در ایران به سر میبرند و بهطور مرتب گزارش میدهند که هیچ شواهدی از هرگونه انحراف در غنیسازی اورانیوم بهسوی یک برنامه تسلیحاتی وجود ندارد، تبلیغات واشنگتن با کمک رسانههای غربی همچنان ادامه دارد.
با این حال، واشنگتن عنوان میکند که ایران در حال ساخت یک سلاح هستهای است و یا چنین قصدی دارد.
ادعای غیرواقعی آمریکا در مورد سلاحهای هستهای همیشه ابزاری برای پنهان کردن نیت واقعی واشنگتن بوده است، اینکه بهدنبال تغییر نظام در ایران است، چه از خارج و چه از داخل، و ایران را به وضعیت پیشین خود برگرداند، یک دولت تابع غرب. امپریالیستهای غربی هرگز فراموش نمیکنند کسی را که از چنگال آنها رها شده و آن را به دور انداخت.
طرح موضوع «تهدید هستهای» از سوی واشنگتن بهمنظور آماده کردن آمریکاییها و اروپاییها برای حمله به ایران است.