به گزارش پایگاه 598 به نقل از ایران خبر،هومن مجد اردکانی متولد ۱۹۵۷میلادی در تهران و اهل ایالت نیویورک است. وی
خود را روزنامه نگار و نویسنده سیاسی-اجتماعی آمریکایی ایرانی تبار معرفی
می کند. مجد تا کنون برای نیویورک تایمز و نیویورکر ستونهایی به تحریر در
آورده است.
او نویسنده سه کتاب با عناوین The Ayatollah Begs to
Differ (آیتالله نظری متفاوت دارد) و The Ayatollahs' Democracy
(دموکراسیِ آیتالله ها) و The Ministry of Guidance Invites You to Not
Stay(وزارت ارشاد از شما میخواهد که نمانید) است. هومن مجد که پیش از این
به عنوان مترجم احمدی نژاد و خاتمی نیز در نیویورک فعالیت کرده؛ از اقوام
محمد خاتمی است و پدرش در دوره پهلوی دیپلمات و سفیر بوده است.
*چاپ کتاب با روایت ضد ایرانیمجد
که پیش از این کتاب های The Ayatollah Begs to Differ (آیتالله نظری
متفاوت دارد) و The Ayatollahs' Democracy (دموکراسیِ آیتالله ها) را
نوشته بود، این بار با نوشتن کتاب «وزارت ارشاد از شما میخواهد که
نمانید: یک خانواده آمریکایی در ایران» The Ministry of Guidance Invites
You to Not Stay: An American Family in Iranباز هم دست به سیاه نمایی از
اوضاع ایران زده است.
موضوع این کتاب که تقریبا
از عنوان آن هم مشخص است، روایتهای مجد از یک سال گذراندن زندگی در
ایران به همراه خانوادهاش است. او که به قول خودش سال 2011 وارد ایران
شده و یک سال در ایران مانده است،مشاهدات خودش از زندگی ایرانیان را در
قالب کتاب بیان کرده است.
در معرفی این کتاب در رسانههای غربی،
مجد به عنوان شخصی معرفی شده که بیش از غربیهایی که صرفا ایران را با
گروگان گیری دیپلماتهای آمریکایی و فیلم آرگو میشناسند، کشور ما را
میشناسد. همچنین نویسنده این کتاب به عنوان فردی معرفی شده است که ارتباط
قوی با حکومت ایران دارد.
پدربزرگ مادریاش آیت الله، پدرش
دیپلمات و همسرش از اقوام محمد خاتمی یکی از رئیس جمهورهای پیشین ایران
است و با همه این تفاسیر مجد به مخاطب غربی به گونهای معرفی میشود که
یک ایرانی وابسته به مراکز قدرت ایران به شمار میآید و روایتش از ایران
هم به شدت معتبر است!
البته وقتی محتوای کتاب
شرح داده میشود، تناقضی بین این ارتباط قوی با حکومت ایران و آنچه که در
ایران میگذرد پیش چشمان مخاطب به تصویر کشیده میشود که تصویر سیاه
ساخته شده پیش چشمان مخاطب غربی را سیاهتر و پازل ضد ایرانی را کاملتر
کند.
روایت مجد از ایران از یک سالی که در
ایران حضور دارد، با این توضیح شروع میشود که او قصد نوشتن چنین کتابی را
نداشت اما شرایط، و به خصوص ویژگیهای دولت احمدینژاد کاری میکند که
او بنویسد!
*ایرانیها مجبورند به جای شام، سبزی بخورند!
او
روایت میکند که راه دشواری برای سر و سامان دادن به زندگیش در ایران
داشته است. به او کار نمیدهند. فیس بوک و توییتر فیلتر است. نمیتواند با
دوستانش در اینترنت ارتباط برقرار کند و اگر ارتباط هم برقرار شود، مشکل
است. همچنین او برای مخاطبان غربی نقل میکند که دولت ایران خیلی چیزها را
ممنوع کرده است اما او به راحتی میتواند در ایران کسانی را پیدا کند که
دی وی دی فیلمهای خارجی و مشروبات الکی و دیگر مواد غیر قانونی را تهیه
کنند!
بعد او تلاش میکند زندگی روزانه
ایرانیها را روایت کند. جایی که بچهها نباید رانندگی کنند اما میکنند.
جایی که استفاده از آرایش و لاک ناخن برای خانمها ممنوع است! اما همه
خانمها در همه جا از آن استفاده میکنند و جایی که یک بشقاب سبزی وعده
اصلی برای شام است. او به مخاطبانش میگوید ایران جایی است که به علت
تحریمها نمیشود از کارتهای اعتباری استفاده کرد و بدهی و وام غوغا
میکند!
و این سیاه نماییها و روایتهای این
چنینی مجد ادامه در سراسر کتاب ادامه مییابد و روایت دست اول! او را کامل
میکند. رسانههای غربی هم از آن به عنوان یک روایت به شدت معتبر از
ایران یاد میکنند و در نهایت نتیجه میگیرند، در روزگاری که دوباره بابی
برای گفتگوی ایران و آمریکا باز شده و مسله هستهای ایران بر سر
زبانهاست، آمریکاییها و دیگر مردمان غرب به جای اینکه خطر سفر به ایران
را تجربه کنند بهتر است این کتاب را بخرند و بخوانند که یک تجربه عملی و
عینی در اختیار آنها قرار میدهد.
*ارتباط با تریتا پارسی و انجمن نایاکهومن
مجد در پشت صحنه مذاکرات ایران و 5+1 حضور پررنگی دارد و ارتباط وی با
شخصی بنام تریتا پارسی که موسس انجمن نایاک است کاملا مشهود است. برای روشن
تر شدن موضوع به پیشینه تریتا پارسی می پردازیم :
تريتا
پارسي، فردي ايراني تبار متولد اهواز است که در سوئد بزرگ شده است. وي
مدرک دانشگاهي خود را در رشتههاي روابط بينالملل از دانشگاه اپسالا و
اقتصاد از دانشگاه استکهلم دريافت کرد. همچنين داراي درجه دکترا در روابط
بين الملل در "دانشگاه جان هاپکينز" آمريکا است.
وي پس از ترک سوئد
ابتدا در محل نمايندگي دائمي سوئد در سازمان ملل متحد مشغول به کار شد و
بدنبال آشنائي با باب ني، نماينده کنگره آمريکا از ايالت اوهايو بهعنوان
دستيار وي مشغول به کار شد.
تريتا پارسي به همراه باب ني
باب
ني قبل از انقلاب ايران به مدت کوتاهي در شيراز تدريس کرده و زبان فارسي
را نيز بخوبي تکلم ميکند. وي قبلا از برخي از گروههاي اپوزيسيون ايران
حمايت ميکرد، ولي با انتخاب خاتمي دراين سال وي به جرگه طرفداران ايجاد
رابطه با ايران پيوست. اما چيزي که تريتا پارسي را در رسانههاي غربي مطرح
کرد، تشکيل بنياد شوراي ملي ايرانيان آمريکا، لابي صددرصد آمريکايي متشکل
از شبکه US است که هدفش ايران و ايراني است.
تريتا پارسي علاقه
شديدي به رژيم صهيونيستي دارد چنانکه در سايت شخصياش ارتباطش با "فرانسيس
فوکوياما" نظريه پرداز معرف و آمريکايي که نظريه پايان تاريخ و پيروزي
ليبراليسم را مطرح کرده را افتخاري براي خود مي داند.
موسس ناياک که
ادعا ميکند براي احقاق حقوق ايرانيها در آمريکا به پا خواسته است با
پولهاي هنگفتي که از بنيادهاي ضد ايراني دريافت ميکند، با دشمنان
تابلودار ايران و انقلاب رابطه نزديکي داشته و مهمان شبکههايي ميشود که
عليه جمهوري اسلامي ايران تبليغ ميکنند.
تریتا پارسی در کنار تیم هسته ای
*رضا مرعشي: مدير امور پژوهشهاي ناياکيکي
ديگر از اعضاي بلند پايه ناياک رضا مرعشي است که در بسياري از مجلات و
روزنامههاي آمريکايي که مقالات ضد ايراني چاپ ميکنند، فعاليت گسترده
دارد. مرعشي اکنون عضو، و رييس امور پژوهشهاي ناياک است.
به
نظر ميرسد عضو پیشین وزارت امور خارجه آمریکا در بخش امور ایران، يکي از
ابزارهاي لابي آمريکا براي ايجاد رابطه مستقيم ميان ايران و آمريکا باشد،
بهطوري که بسياري از مقالات رييس پژوهشهاي ناياک در روزنامهها و
بنيادهاي بسيار معروف آمريکايي مانند Foreign Policy، نيويورکتايمز،
هافينگتون پست و .. چاپ شده و موضوع اغلب آنها ايجاد رابطه مستقيم ميان
ايران و آمريکا است.
در بررسی های
ایران خبر هومن
مجد اردکانی فردی مرموز و چند چهره دیده شد ، بصورتی که وی در تمامی سه
دوره ریاست جمهوری خاتمی، احمدی نژاد و روحانی به طور کاملا مشخص موضع خود
را تغییر می دهد. وی حتی در اتفاقات فتنه 88 نیز با کفش سبز در حمایت از
فتنه در یک برنامه آمریکایی حاضر شده و اعلام می کند که جنبش سبز پیروز می
شود، اما در فاصله کوتاهی چفیه به گردن میندازد و حامی جهموری اسلامی می
شود. این تغییر موضع هومن مجد به مزاج رسانه های اپوزوسیون نیز خوش نیامده و
حتی در برنامه ای حسن داعی، مجری عضو گروهک منافقین نیز اقدامات و تغییر
مواضع وی را به " آفتاب پرست " تشبیه می کند.
عکس گرفته شده توسط هومن مجد از وزیر خارجه کشورمان
حال
اين سوال ها مطرح ميشود: مگر ميشود کسي که او را لابي جمهوري اسلامي در
دولت آمريکا معرفي ميکنند با افراد و شبکههايي در ارتباط باشد که خواهان
براندازي و افول ايران و ايراني هستند؟ موضع این افراد در قبال ایران چگونه
است ؟ این اشخاص در حلقه محافظت شده آقای ظریف و در خط مقدم جبهه دیپلماسی
کشور چه میکنند ؟