مطالب زیادی در مورد برجسته ترین بازیگران این فرایند نوشته شده اما چیز زیادی در مورد سایر طرف ها گفته نشده است. با وجود اینکه دائما تکرار می کنند نماینده یک "جبهه متحد" هستند، اما گفتگو کنندگانِ طرف مقابلِ ایران یک نهاد واحد را تشکیل نمی دهند. تفاوت های بسیار واقعی میان آنها وجود دارد و هر کشور دارای امیدها و منافع متفاوت و در خطری است.
گروه 1+5 طرف رسمی مذاکره کننده با ایران است، اما حتی همین گروه را می توان
به دو حزب تفکیک کرد. طرف غربی متشکل از آمریکا و شرکای اروپایی اش است: فرانسه،
آلمان و انگلیس. چین و روسیه طرف های غیرغربی مذاکرات هستند. هر یک از این بازیگران
دارای دستور کار مختص به خود هستند. منافع مربوطه آنها سیاسی، استراتژیک و اقتصادی
هستند.
چین: میانجی آرام. پکن، یکی از اعضای نسبتا آرام و ساکت گروه 1+5 است. چه در داخل و چه در خارج از چین، مطالب بسیار کمی در مورد منافع، اهداف و نقش این کشور در فرایند مذاکرات نوشته می شود، اما چین منافع در خطر متعددی دارد. نخست اینکه، ایران شریک مهمی برای چین است. در سطح سیاسی از زمان استقرار جمهوری اسلامی در سال 1979، ایران و چین روابط دوستانه ای با یکدیگر داشته اند، هرچند پکن محتاط است مبادا روابطش با واشنگتن به خاطر ایران به خطر بیافتد. در سطح اقتصادی، دو کشور نقش بسیار مهمی در بازار یکدیگر ایفا می کنند. در سال 2014، تجارت بین آنها ارزشی بالغ بر 52 میلیارد دلار داشته است، یعنی 40 میلیون دلار بیشتر از سال گذشته.
حضور چینی ها در خیابان های شهرهای اصلی ایران، کاملا مشهود است. از کالاهای فروخته شده در بازارها تا زیرساخت ها روشن است که کسب و کار چین، ایران را تسخیر کرده است. همین قضیه در چین صادق است و تجار ایرانی به راحتی در پکن، شانگهای و شهرهای دیگر چین رویت می شوند.
این روابط اقتصادی لزوما به این معنا نیستند که ایرانی ها به کالاهای چینی اعتماد دارند. مالکان کسب و کارها چه صادقانه و چه غیرصادقانه اغلب تاکید می کنند که محصولات شان چینی نیستند. با این وجود، حتی اگر اقتصاد ایران عادی شود و بنگاه های تجاری اروپایی مجددا وارد بازار ایران شوند، بنگاه های تجاری چینی همچنان حضور خواهند داشت. در حال حاضر، یک نسل کامل از صاحبان کسب و کار ایرانی دارای پیوندهای عمیقی با صنعت چینی هستند نه اروپایی. این وابستگی متقابل است: حدودا 9 درصد واردات نفت چین از ایران است.
به علاوه، چین ایران را به عنوان بخش مهمی از پروژه "یک کمربند، یک جاده" خود در نظر گرفته است. روی کاغذ، هدف این طرح تقویت پیوندهای اقتصادی پکن با کشورهای کلیدی در سراسر آسیای میانه، جنوب شرق آسیا و خاورمیانه است. همچنین چین درصدد است تا با استفاده از حضور اقتصادی رو به رشد خود در این مناطق، نفوذ سیاسی و استراتژیک خود را افزایش دهد.
در طول مذاکرات، چین در تلاش بوده است تا نقش میانجی آرام و قدرت جهانی "مسئولی" را ایفا کند که می خواهد مذاکرات در مسیر صحیح قرار گرفته و همه خوشحال باشند. چین اغلب تلاش کرده تا دو طرف مصالحه کرده و گام هایی به سوی یکدیگر بردارند.
در هفته های منتهی به توافق موقت نوامبر سال 2013، سفیر اسبق چین در ایران به "شینهوا"، خبرگزاری دولتی چین، گفته است: "وقتی دو طرف با مشکلات حل نشدنی مواجه می شوند، به چین مراجعه می کنند تا مذاکره را "روان" کرده و همه چیز را به مسیر اصلی بازگرداند".
عامل اقتصادی محرک اصلی ایفای نقش چین در این مذاکرات است، اما یک سری عوامل
سیاسی پشت پرده هم وجود دارند. چین مانند ایران با آنچه به عنوان یک نظام بین
المللی غربی شناخته می شود و دخالت آمریکا در امور داخلی دیگر کشورها ناخشنود است.
اما چین از این مسئله آگاه است که منافعش در روابط مطلوب با واشنگتن نهفته است.
فرانسه: مخرب مذاکرات. پاریس در مرحله نهایی فرایند منتهی به توافق موقتی سال 2013 تبدیل به تیتر اول همه خبرگزاریها شد: "لورن فابیوس، وزیر امورخارجه فرانسه، با اعتراض به ترتیبات مورد توافق در مورد راکتور آب سنگین اراک تقریبا مذاکرات را در لحظات آخر از مسیر خارج کرد".
در هتل "کوبورگ وین" در نوامبر سال 2014 و هتل" بو-ریواژ" لوزان در مارس سال 2015، مذاکره کنندگان و ناظران دائما این سوالات را در راهروها از یکدیگر می پرسیدند: آیا این بار هم فرانسه اعتراض دیگری دارد؟ آیا باز هم سعی خواهند کرد فرایند مذاکره را از مسیر خارج سازند؟
در کل، فرانسه به خاطر موضع قوی و ضد گسترش سلاح هسته ای خود شناخته شده است، و همچنین یکی از دولت های دارای سلاح هسته ای است که تمایل چندانی به بحث در مورد خلع سلاح خود ندارد هر چند که به موجب معاهده منع گسترش سلاح هسته ای ملزم به این کار است. علاوه بر این، فابیوس عمیقا به ایران بی اعتماد است. نظر و دیدگاه او بدون شک تحت الشعاع تجربه شخصی اش با تهران که به اواسط دهه 1980 بر می گردد، قرار دارد. او آن زمان نخست وزیر فرانسه بود و روابط بین تهران و پاریس در بهترین حالت، سرد بودند. فابیوس در زمان جنگ ایران و عراق از صدام در زمینه استفاده از سلاحهای شیمیایی حمایت کرد. همچنین پاریس اعتقاد دارد که ایران پشت حملات و گروگان گیری های حزب الله، گروه شبه نظامی شیعه در لبنان، قرار دارد.
موضع ضد ایرانی و قوی فابیوس و تمایل ظاهری اش برای از مسیر خارج کردن مذاکرات حتی برای خود مقامات و تحلیل گران فرانسوی هم شوکه کننده است، به این خاطر که ایران یک بازار بسیار جذاب برای پاریس است. شرکت های فرانسوی در ایران حضور دارند و می خواهند از یک اقتصاد ایرانی نرمال بهره برند. به عنوان مثال، سازندگان خودروی فرانسوی بر بازار ایران مسلط شده اند. بعد از اینکه نماینده مجلس سنای فرانسه از ایران بازدید کرد تا بازار را برای محصولات فرانسوی ارزیابی کند، گزارش کرد: "موضع پاریس در مذاکرات به ضرر منافع اقتصادی خود فرانسه است".
با این وجود، تا زمانی که فابیوس مسئول مذاکرات است، فرانسه برخلاف چین تحت تاثیر منافع اقتصادی و فروش کالا به ایران قرار نخواهد گرفت. فرانسه منافع اقتصادی در خطری دارد اما در تقابل با روابط عادی با تهران است. در سال های اخیر، پاریس به تامین کننده مهم تسلیحات و سیستم های دفاعی برای برخی از دولت های خلیج [فارس] از جمله دولتهایی تبدیل شده است که مخالف توافق هسته ای با ایران هستند نظیر عربستان سعودی و قطر.
اخیرا، در بهار امسال، فرانسه موافقت نامه ای برای فروش 24 جت جنگنده رافائل
ساخت شرکت "داسو اویاسیون" به دوحه امضا کرد که ارزش این معامله 7
میلیارد دلار است. این ماه، فرانسوا اولاند، رئیس جمهور فرانسه، و ملک سلمان،
پادشاه عربستان سعودی، بیانیه ای صادر کردند مبنی بر اینکه "هرگونه توافق
هسته ای نباید امنیت و ثبات منطقه ای را به خطر بیندازد یا امنیت و ثبات همسایگان
ایران را تهدید کند".
گفتگوهای جان کری، وزیر امورخارجه آمریکا، با همتای ایرانی اش محمدجواد ظریف، وزیر امورخارجه ایران، دائما سرتیتر اخبار می شوند، بنابراین موضع آمریکا در گفتگوها کاملا مشخص است. هرچند، پشت موضع آمریکا، کشمکش هایی در واشنگتن وجود دارد.
برای دولت اوباما، یک راه حل جامع برای بحران هسته ای ایران می تواند یکی از دو موفقیت کلیدی سیاست خارجی همراه با باز شدن پای واشنگتن به کوبا باشد. درحالیکه دولت اوباما هر آنچه در چارچوب توافق اعلام شده در لوزان در ماه آوریل می خواسته را بدست نیاورده است (به عنوان مثال، مایل است ببیند تاسیسات هسته ای فوردو تعطیل می شود تا اینکه به یک مرکز پژوهشی تبدیل گردد)، توافق نشان دهنده خواسته اصلی دولت است.
با این حال، برای بسیاری از اعضای کنگره حتی درون حزب دموکرات خود رئیس جمهور، مذاکرات گویای اخبار بد هستند. اعضای کنگره، دولت ایران را به عنوان یک حکومت استبدادی، ضدآمریکایی و اسلام گرا می بینند که حامی تروریست ها در سراسر خاورمیانه است. علاوه بر این، آنها هر چیزی بالاتر از غنی سازی صفر را یک امتیاز تلقی می کنند و رفع هرگونه تحریم را "موهبتی" می بینند که تهران نباید دریافت کند.
روسیه: دوست و دشمن آمریکا. بر هیچ کس پنهان نیست که روابط بین آمریکا و روسیه بار دیگر تحت الشعاع بحران در اوکراین قرار گرفته است. تلاش های مشترک دو کشور برای تخفیف تهدیدات و خطرات هسته ای دیگر هماهنگ نیستند و مسکو تهدید کرده که شرکت در همکاری امنیت هسته ای و کنترل تسلیحات را متوقف خواهد کرد و در برخی موارد واقعاً دست به این اقدام زده است. با این حال، روسیه تلاش کرده تا با وجود مخالفت آمریکا خود را در کنار ایران قرار داده و همکاری اش را با تهران در جبهه های دیگر ادامه دهد، به عنوان مثال برداشتن ممنوعیت فروش موشک های ضد هواپیمای اس 300 به تهران در ماه گذشته.
چندین مسئله این همکاری را توضیح می دهند. نخست، علاوه بر فروش سلاح های متعارف و قطعات هواپیماهای غیرنظامی به ایران، روسیه دارای یک شبه انحصار فروش مواد برای برنامه هسته ای ایران است. در حال حاضر، روسیه سوخت نیروگاه هسته ای ایران را در بوشهر تامین می کند.
به علاوه، شرکت روسی "روس اتم" اخیرا یک یادداشت تفاهم با سازمان انرژی اتمی ایران امضا کرده است و به موجب آن دو راکتور تمام سرویس تر فراهم خواهد کرد و همچنین امکان ارائه 5 راکتور دیگری را دارد که ایران برنامه دارد نزدیک خلیج [فارس] بسازد.
تحت یک توافق هسته ای جامع، به احتمال زیاد روسیه قادر است حضور خود را در ایران بسط دهد. در نهایت، دیگر از شبه انحصار تامین صنعت هسته ای ایران برخوردار نخواهد بود، اما احتمالا ایران همکاری نزدیکی با مسکو خواهد داشت حتی اگر توافق موجب همکاری ایران با سایر تامین کنندگان شود.
دوم اینکه، در سال های اخیر منافع ایران و روسیه در خاورمیانه مخصوصا با توجه به درگیری ها در سوریه همتراز شده است. در واقع، هر دو کشور از حکومت اسد حمایت می کنند و مخالف داعش در عراق و سوریه هستند. به همین ترتیب، هر دو پایتخت می خواهند در عین ضعیف نگاه داشتن سایر بازیگران، ثبات منطقه ای را حفظ کرده و به تبع آن حضور آمریکا و نفوذش را در منطقه خزر و خاورمیانه کاهش دهند.
سوم اینکه در پایان تحریم ها به رهبری آمریکا، هر دو کشور واشنگتن را یک مزاحم و تهدیدی برای منافع خود تلقی می کنند. روسیه همدرد ایران است و مایل است راهی برای دور زدن تحریم های آمریکا علیه ایران پیدا کند.
بنا به تمام این دلایل، مسکو اغلب با احتیاط نقش سازنده ای در مذاکرات ایفا کرده است. اما قصد ندارد به اندازه دیگر بازیگران گروه 1+5، از توافق جامع بهره چندانی ببرد. اگر غرب و ایران روابط شان را عادی سازند، اروپای غربی و بویژه آلمان به لحاظ اقتصادی سود خواهند برد و برای بدست آوردن سهم بازار که اکنون تحت سلطه روسیه قرار دارد، رقابت خواهند کرد.
آلمان: ناظر و در حال انتظار. آلمان منفعل ترین عضو گروه 1+5 بوده است. در واقع، ایرانی ها در خصوص عقب نشستن برلین با وجود بیشترین منافعی که از توافق خواهد برد، شکایت می کنند. آلمان که دارای یکی از برترین اقتصادها در جهان است از روابط خود با ایران سود خواهد برد و صنایع اش از شهرت و اعتبار زیادی در ایران برخوردار هستند.
در زمینه های مختلف فن آوری، برلین واقعا می تواند از بازگشایی بازار ایران بهره مند شود. بنگاه های تجاری آلمانی با ارسال نمایندگانی برای ارزیابی احتمالات و امکانات در ایران، اشتیاق خود را برای ورود مجدد به بازار ایران نشان داده اند. هر چند مانند لندن، برلین مذاکرات را بین واشنگتن و تهران می بیند و تصمیم گرفته آمریکا کنترل را بدست گیرد.
انگلیس: پیچیده است. انگلیس مانند آلمان، تصمیم گرفته اجازه دهد آمریکا تصمیم گیرنده باشد و از همان ابتدا رهبری آمریکا را پذیرفته است. اما لندن در بررسی بازار ایران به اندازه برلین فعال نبوده است. دلیل این عدم فعالیت این است که در حال حاضر سفارت خانه های انگلیس و ایران در پایتخت های هر دو کشور تعطیل شده اند. اما انگلیس همچون شرکای اروپایی اش از این واقعیت خشمگین است که آمریکا علی رغم اعمال فشار به این کشور برای وضع تحریم ها علیه ایران، در نهایت از بازار ایران سود خواهد برد.
بنابراین هم آلمان و هم انگلیس با وجود منافع مربوطه شان، درصدد نیستند در تعیین نتیجه مذاکرات تصمیم گیرنده باشند. همچنین چین که نقش تاثیرگذاری به عنوان یک میانجی آرام دارد قصد ندارد برای یک دستور کار مشخص مبارزه کند. این وضعیت باعث شده فرانسه، روسیه و آمریکا به عنوان فعال ترین اعضای گروه 1+5 بیشترین نقش را در جهت دهی به مذاکرات داشته باشند و درصدد باشند نگرش خود را بطرز سختگیرانه ای بر نتیجه مذاکرات اعمال کنند.
در واقع تمام اعضای گروه 1+5 دارای یک هدف مشترک یعنی یافتن یک راه حل بلند مدت مذاکره شده برای متوقف ساختن توسعه و پیشرفت هسته ای ایران هستند و گاهی اوقات در میز مذاکره به عنوان یک نهاد واحد صحبت می کنند. اما آنها یک بازیگر واحد نیستند. اعضا برحسب سیاست های داخلی، چشم اندازهای استراتژیک و منافع اقتصادی شان، اهداف بسیار متفاوتی دارند. نتیجه مذاکرات به دینامیک های داخلی گروه بستگی خواهد داشت.