هیاهوی بسیار؛ این شاید بهترین جمله برای لحظه ورود افندی از فرودگاه تا کنفرانس خبری باشد.
به
گزارش «تابناک»، دنیزلی به پرسپولیس برگشت تا جام به جا ماندهاش را
بگیرد؛ سرمربی بزرگی که در وطنش بسیار سرشناس بوده و در فوتبال ما نیز از
شهرت بسزایی برخوردار است؛ فردی که توانسته با هر سه تیم بزرگ ترکیه، فاتح
سوپر لیگ این کشور شود و بسیاری او را بنیانگذار فوتبال مدرن این کشور
میدانند.
مدیر عامل جدید پرسپولیس توانسته کار نشدنی را محقق کند و
پیرمرد بازنشسته را دوباره به میدان فرابخواند؛ مربی کارکشتهای که به
دلیل بیماری از دنیای فوتبال کنارهگیری کرده و ارتباطش با دنیای محبوبترین
ورزش دنیا، تنها تفسیر تلویزیونی مسابقات گوناگون فوتبال بود.
این
در حالی است که به ظاهر، استخدام مرد محبوب هواداران، تنها قدم رویانیان
نیست؛ وی در کنفرانس مطبوعاتی روز گذشته، به نکتهای اشاره کرد که یکی از
دردهای بزرگ فوتبال آفتزده ماست؛ «لیدرها»؛ کلمه ثقیلی که اصلا برازنده
این قشر خاص نیست و دست کم در چند سال اخیر، بارها این موضوع اثبات شده
است!
رویدادی شبیه آنچه برای علی دایی رخ داد، شاید عمق فاجعه را تا
اندازه بسیاری نمایان کرد؛ لیدر (!) جوانی که احساس میکرد، نماینده همه
هواداران است، مشتی به سمت صورت شهریار فوتبال ایران رها کرد که هنوز اثرش
بر صورت فوتبال ما دیده میشود؛ ضربهای که به پشتوانه برخی مدیران
ناکارآمد و بیشتر غیر ورزشی بر پیکره فوتبال کشور فرود آمده و داغش کرده
است.
اما انگار قرار است که شرایط به یکباره کلی تغییر کرده و بهتر
شود. «باشگاه پرسپولیس هیچ لیدری ندارد»؛ جملهای که سالها بود همه منتظر
شنیدنش بودند و اکنون از زبان مدیری بیرون آمده که از قضا غیر فوتبالی است.
روزی نگر که طوطی جانم بر لبت از بحر شکر آمد و بر پسته اوفتاد
گویا
قرار است نمایندگان خودخوانده مردم از دور برکنار شوند؛ افرادی غالبا
وابسته که یا سنگ فرد خاصی را به سینه میزنند و یا خود را همه کاره دانسته
و به دنبال صندلی در هیأت مدیره باشگاه میگردند!
اما هنوز شیرینی
جمله قصار سردار تازه وارد در دنیای فوتبال را نچشیدهایم که تیتر و
عکسهای خبر قلمدوش شدن دنیزلی به کمک فرد (بگذارید نام لیدر را حذف کنیم)
ضارب دایی، کاممان را تلخ میکند. انگار آمدهاند تا افندی را نمکگیر
کنند!
بیایید کمی از این فضا بیرون برویم. برگردیم به چهار، پنج سال
پیش که تیم راه راه سفید و قرمزپوش پایتخت با ورود مربی ترک، دوباره جان
گرفته بود؛ تیمی که زیبا و هجومی بازی میکرد و هر هفته میزبان بیش از
پنجاه هزار طرفدار در استادیوم آزادی بود و شاید اگر درست بسته شده بود،
حالا دنیزلی انگیزهای برای بازگشت به این تیم نداشت؛تیمی که با آمدن
افشین قطبی به اوج موفقیت رسید و از آن به بعد، حال و روز خوشی نداشت و حتی
زمانی که دو بار با دایی به قهرمانی جام حذفی رسید، متأثر از رخدادهای ریز
و درشتی بود که همیشه یک پایش این قشر نچسب بودند.
ناگفته روشن است
که این دندان لق، حاصل گردو شکستنهای برخی مدیران گذشته با دندان
باشگاههای مردمی است؛ باشگاههایی که در تاریخ به هواداران پرشمار
مردمیشان زنده بودهاند و حداکثر شماری بوقچی زحمتکش در کنار خود میدیدند
که با شادی مردم شاد بودند و در غم مردم غمگین میشدند. در زمانی که
بازیکنان هم پول زیادی نمیگرفتند، چه برسد به ساکنین سرزمین حواشی!
اکنون
با فوتبالی روبهرو هستیم که بسیاری از ویژگیهایش تغییر کرده و خوب که
نه، چه بسا بدتر شده است؛ فوتبالی بیمار که هنوز هم به تماشاچیهایش دیده
میشود. اینجاست که برخی سودجوها، عدهای را به این جمعها نفوذ دادهاند
تا یک روز «درود بر .... » بگویند و روز دیگر « .... برو گمشو» سر دهند!
فارغ از این که طرفداران، همه زیروبمها را میدانند و حتی بارها تیم
بازندهشان را هم از تشویق خود محروم نکردهاند.
از جمله هواداران
تیم سرخپوش پایتخت که مدتهاست فوتبال زیبا ندیدهاند و حالا با بازگشت یک
مربی بزرگ و کاربلد، دوباره به استادیوم خواهند آمد و میدانند که چگونه
باید منتظر از نوساخته شدن تیم محبوبشان بمانند. جمع بزرگی از افشار
گوناگون اجتماع که میدانند چگونه باید این تعداد خیلی ناچیز را ندید
بگیرند و تنها به فکر آرامش درونی میراثشان باشند.
البته تنها به این شرط که مدیرانی مانند رویانیان نیز بر سر حرفشان بایستند و ریشه این نابسامانیها را قطع کنند.
هواداران
پرسپولیس که این روزها رویایشان را تحقق یافته میبینند، از این پس، آتش
بس خواهند داد و امیدوارند که مدیرعامل تیمشان هم جا نزند و هیچ سودی را به
اخراج این شبه کارمندان استخدامی باشگاه ارجح ندانسته و مانند نامه پس از
استعفای حمید استیلی*، این جمله قصارش را اشتباه تلقی نکند!
--------------------------------------
*
رویانیان در نامه پذیرش استعفای استیلی گفته بود که سرمربیگری برای وی زود
بوده است؛ فارغ از این که از سابقه مربیگری استیلی در لیگ برتر خبر داشته
باشد!