به گزارش پایگاه 598 به نقل از ایسنا، سیروس ناصری - عضو پیشین تیم مذاکرهکننده هستهای کشورمان - در
نشست بررسی روند مذاکرات هستهای با بیان اینکه با شروع بحث هستهای و
شکلگیری جبههای قوی علیه ایران در آژانس ابتدا سعی شد تا بحران مهار شود،
افزود: بعد از آن سعی شد برنامه هستهای بازنگری و طبق شرایط پیش آمده
مجددا تعریف شد به نحوی که هدف اصلی در این برنامه ایجاد توانایی جامع و
کامل غنیسازی و تولید سوخت هستهای بود و سوم این که برنامه سیاسی منطبق
با برنامه فنی به گونهای تنظیم شود که کشور با آسیب و خطرات مواجه نشود و
هزینه سنگینی پرداخت نکند و حتی از این موقعیت برای ارتقای جایگاه سیاسی
کشور استفاده شود.
او ضمن تاکید بر نگاه بیطرفانه به مدیریت
هستهای در مقطع ابتدایی شکلگیری این مساله اظهار کرد: هر چه به گذشته
نگاه میکنم احساس میکنم آن برنامهریزی بسیار درست انجام و به طور دقیق
پیش رفت و وقتی کار به تیم هستهای بعدی تحویل داده شد بدون این که کشور
هزینهای دهد، یک برنامه هستهای کاملا جامع تنظیم و مقدمات برای برداشتن
گام مهم که غنیسازی بود فراهم شده بود و اطمینان کافی نسبت به موفقیتآمیز
بودن برنامه غنیسازی وجود داشت.
ناصری با تاکید بر اینکه در دوره
اول مدیریت هستهای، کشور هیچ هزینه سیاسی پرداخت نکرد، ادامه داد: در آن
دوره آمریکاییها به شدت تلاش کردند مسیر برنامه هستهای ما را بر هم زنند
و بارها به اروپاییها گفتند که شما فریب ایرانیها را خوردید. با توجه به
این که از جانب اروپا و آمریکا شرایط برای رسیدن به یک تفاهم سیاسی که در
آن مساله غنیسازی مورد پذیرش قرار گیرد فراهم نشد، بنابراین برنامهریزی
ما به شکلی بود که از این فرصت در روند مذاکرات استفاده کردیم و پایه
برنامه غنیسازی و سوخت را به طور کامل ایجاد کردیم و به نقطهای رسیدیم که
قدم بعدی شروع غنیسازی بود.
این عضو پیشین تیم مذاکرهکننده
هستهای کشورمان در پاسخ به این پرسش که چه تعهداتی تحت تاثیر تفاهمهایی
که میان ایران و سه کشور اروپایی در دوره اصلاحات صورت گرفت به دولت و تیم
مذاکرهکننده بعد منتقل شد؟ با تاکید بر اینکه نباید در بحث هستهای میان
دولتها تفکیک قائل شد، گفت: داستان هستهای ملی است و یک مسیر پیوسته در
این دوران دنبال شده است. شاید روشها و تاکتیکها متفاوت بوده باشد، اما
هدف یک چیز بوده است و آن این که برنامه هستهای که در کشور تصویب شده بود
را کامل و اجرایی کنیم و در نهایت با جبههای که در دنیا علیه ما تدارک شده
بود، مقابله کنیم و این دستاورد را در فضایی آرام به یک فرود قطعی،
درازمدت و مطمئن تبدیل کنیم و به نظر من این هدف به دست آمده است.
این
دیپلمات پیشین ایرانی اضافه کرد: هیچ تعهد خاصی به مسوولان بعدی منتقل
نشده است و ما هیچ قرارداد، معاهده یا سند تعهدآوری با سه کشور اروپایی در
آن مقطع نداشتیم؛ چرا که معتقد بودیم اگر آنها میخواهند یک توافق درازمدت
با تعهدات قطعی داشته باشیم غنیسازی را باید بپذیرند و تا وقتی این توافق
به دست آید، به اداره وضعیت به شکلی که از تشدید بحرانی جلوگیری شود
پرداختیم و در همین چارچوب یک سلسله اقدامات داوطلبانه متقابل دو طرفه
انجام دادیم. در مذاکره با سه کشور اروپایی سعی کردیم بحران به مرحله
شدیدتر وارد نشود و موضوع به شورای امنیت ارجاع نشود چرا که در آن صورت
فرمان به دست آمریکا میافتاد.
ناصری گفت: ما در مقاطع خاص با
برنامهریزی و بر اساس اهداف برنامه هستهایمان که بازتعریف شده بود
سلسلسه اقداماتی را تعریف میکردیم و در این میان مواردی را که تعلیق
میکردیم بخشهایی بودند که به لحاظ فنی از آن عبور کرده بودیم.
وی
با اشاره به ماده ۱۸ موافقتنامه پادمان که مثل بند ۴۱ فصل هفت منشور
سازمان ملل متحد است خاطرنشان کرد: این ماده از موارد اجرایی است که بر
اساس آن از ایران خواسته شد به طور "اساسی" و "فوری" به آژانس اجازه دهد یک
بازرسی کامل و جامع از برنامه هستهایاش صورت دهد و برنامه غنیسازی
ایران تعلیق شود. البته ما با این مسأله موافقت نکردیم اما به آنها نه هم
نگفتیم. ما در آن مقطع در مرحلهای بودیم که هنوز آمادگی تزریق گاز را
نداشتیم و زمان نیاز داشتیم تا به لحاظ فنی ارزیابیهایی داشته باشیم و
هنوز اساسا در آن مقطع لوازم اولیه غنیسازی را نداشتیم و نمیدانستیم در
چه مدتی میتوانیم به غنیسازی برسیم. بنابراین همکاری با آژانس را با
بازرسی شروع کردیم تا بتوانیم کارهای خودمان را جلو ببریم چرا که از نظر من
دشوارترین و تعیینکننده ترین بخش عملیات فنی غنیسازی، تولید مواد اولیه
UF۶ است.
او ادامه داد: تولید UF۶ در کارخانه UCF اصفهان صورت
میگرفت و این مسأله در آن مقطع به لحاظ نظامی حساسیت برانگیز بود،
بنابراین طراحی اولیه ما باید به شکلی بود که توجه فعلا روی UCF نباشد از
این رو نقطه دیگری که نیاز به عملیات سنگین روی آن نداشتیم را در معرض
بازرسی قرار دادیم. در همین چارچوب توانستیم به میزان مورد نظر از تولید
مواد اولیه دست یابیم البته خیلی زمان برد و برخی افراد در این راه آسیب
جسمی دیدند اما با فداکاری و در عین حال هماهنگی و انسجام کامل بین مجموعه
سیاسی و فنی توانستیم به غنیسازی برسیم. روزی که توانستیم ۴۰ تا ۴۵ تن
اورانیوم غنی شده را ذخیره کنیم روزی بود که میدانستیم جای محکمی
نشستهایم و میتوانیم حالا دیگر مذاکره کنیم.
*الان بر مبنای پادمان جامع و نه پروتکل الحاقی متعهد به پذیرش "بازرسی ویژه" هستیم
این
عضو پیشین تیم مذاکره کننده هستهای گفت: بالاخره طرف مقابل را که
میخواست غنیسازی ما را به صفر برساند وادار به تسلیم و خود را ثابت کردیم
و در نهایت خودش تسلیم شد و از موضعی که سالها بر آن پافشاری میکرد عقب
نشینی کرد و ما به هدف استراتژیک خود رسیدیم.
وی درباره ترسیم نوع
همکاریها با آژانس از جمله در بحث پروتکل الحاقی گفت: متاسفانه وضعیت فعلی
ما در روابط با آژانس بسیار بد است. یکی از مصیبتهایی که دکتر ظریف و
دیگر اعضای تیم مذاکره کننده با آن از ابتدای مسوولیتشان روبهرو بودهاند
نوع روابط و وضعیت همکاری ایران و آژانس است که معتقدم هر ناظر بیطرفی
میگوید که راهحلی برای بهبود این وضعیت وجود ندارد. ممکن است آمریکا را
در بحث غنیسازی وادار به تسلیم کنیم اما وضعیت آژانس به شکلی پیچیده پیش
رفته است؛ گویی راه برون رفتی از آن نیست.
ناصری با اشاره به بحث
بازرسی از مراکز نظامی و مصاحبه با دانشمندان هستهای تصریح کرد: بحثی در
داخل مطرح شده است مبنی بر این که در گذشته دسترسی به مکانهای حساس ساده
گرفته شده است و دوباره دارد به همان مشکل با آن برخورد میشود. اتفاقا
باید بگویم در آن زمان به این مساله سخت و دقیق نگاه شد و الان سختتر از
آن زمان با این مساله برخورد میشود. در عین حال ایران عضو معاهده منع
اشاعه سلاح هستهای است و پادمان جامع را پیرو آن معاهده پذیرفته است.
آژانس در سال ۱۳۸۳ (۲۰۰۴) رگههایی از غنیسازی بالای ۹۵ درصد را در ایران
پیدا کرد. ما می گفتیم این میزان غنیسازی ناشی از «آلودگی» است اما آنها
میگفتند شما برنامه نظامی دارید و در نهایت هم اثبات شد که آلودگی خارج از
ایران بوده است.
او اضافه کرد: در هر حال تحت تاثیر همین مسایل
موضوع ایران را تحت ماده ۱۸ موافقتنامه پادمان جامع قرار دادند و بر اساس
این ماده کشور طرف پادمان موظف است اجازه "بازرسیهای ویژه" مورد نظر آژانس
را صادر کند و روش بازرسی و نه دسترسی توسط آژانس تعیین میشود، حداکثر
شاید با کشور مورد نظر در جزییات مشورتهایی صورت گیرد اما آن کشور مکلف به
اجرای بازرسیها است و اگر انجام ندهد به ماده ۱۹ ارجاع و سپس به شورای
امنیت ارجاع میشود. با اقدامات ما ایران از ماده ۱۸ خارج شد و دیگر
اقدامهای فوری و اساسی در شورای حکام مطرح نشد تا نوامبر۲۰۱۱ (۱۳۹۰) که
دوباره این روند بازگشت و متاسفانه الان در شرایطی هستیم که بر مبنای
پادمان جامع و نه پروتکل الحاقی به پذیرش "بازرسی ویژه" متعهد هستیم که
بسیار هم خطرناک است.
این دیپلمات پیشین کشور گفت: متاسفانه دکتر
ظریف با وضعیتی روبهرو است که یک کیفرخواست جامع تفسیری ۱۲ مادهیی در
آژانس و بر مبنای پادمان جامع علیه ایران به طور رسمی و مستند مطرح شده
است. هر چند استنادات آژانس جعلی و نامعتبر است و اخباری وجود دارد که
سرویسهای جاسوسی موساد و سی آی ای این اسناد را جاسازی میکردند، اما بر
اساس همین اسناد آژانس گزارشی را علیه ایران تنظیم و منتشر کرده است که
تاکنون هم پابرجاست.
ناصری افزود: وقتی اتهامات در چارچوب ابعاد
احتمالی نظامی علیه برنامه هستهای ایران مطرح شد، مسوولان ایرانی آن را رد
کردند اما بعد از مدتی به مذاکره درباره این موارد پرداختند و به نوعی
صلاحیت آژانس در طرح این اتهامات پذیرفته شد و باید گفت، وضعیت برنامه
هستهای ما عادی نمیشود مگر این موضوع حل شود.
این عضو پیشین تیم
مذاکره کننده هستهای در رابطه با راهحل عبور از بحث مطالعات ادعایی و
ابعاد احتمالی نظامی توضیح داد: اول این که هیچ کاری نکنیم و به کار خود
ادامه دهیم. دوم این که به این مساله بپردازیم و آن را حل کنیم که در این
چارچوب اجرای پروتکل الحاقی معنا پیدا میکند.
وی خاطرنشان کرد:
پروتکل الحاقی به طرف قرارداد اختیار میدهد که هر نوع خواسته آژانس
بینالمللی را محدود کند و قطعا از نظر کارشناسی پروتکل از "بازرسی ویژه"
که الان تحت آن هستیم به مراتب بهتر است
ناصری مدعی شد که در همان
سال ۲۰۱۱ حدود ۲۶۰ تا ۲۷۰ دسترسی به آژانس بینالمللی داده شده است. معتقدم
همان زمانی که اتهامات بدون سندی معتبر مطرح شد باید موضوع را برای داوری
به پادمان جامع ارجاع میدادیم که آژانس فقط حق دارد بر اساس مصوبه کنفرانس
بازنگری ان. پی. تی و مدارک و اسناد معتبر محکمه پسند ادعایی را مطرح کند
در حالی که آژانس سند معتبری که پشتوانه ادعایش باشد در اختیار نداشت و
هنوز هم معتقدم امکان ارجاع به داوری آژانس هست.
این دیپلمات پیشین
کشور گفت: هدف مهم امروز ما این است که به نحوی از اتهامات گذشته که به غلط
و متاسفانه به غفلت دچار آن شدیم رهایی پیدا کنیم و در آینده هم تحت
بازرسی ویژه نباشیم.
او تاکید کرد: اساس مطالعات ادعایی بیاساس و
کذب است و آمریکا و همپیمانانش خودشان این موضوع را وارد آژانس کردند و
خودشان هم باید آن را حل کنند. اما اگر در مسیر منطقی اراده و نیت واقعی
وجود داشته باشد و از حسن نیت آنها اطمینان پیدا کنیم مینشینیم و صحبت
میکنیم، بنابراین بحث اتهامات گذشته پاشنه آشیل ما نیست، پاشنه آشیل طرف
مقابل است.
ناصری روش دیگر برای حل موضوع ابعاد احتمالی نظامی را
فنی دانست و افزود: در این زمینه تجربه و توان بالایی داریم و سختترین
مباحث با آژانس از این مسیر حل شده است و جای نگرانی نیست و در نهایت روش
آخر، روش دیگر سیاسی است که طرفهای مذاکره آژانس مکلف شوند گذشته را پاک
کنند و در نهایت فکر میکنم ترکیبی از این روشها استفاده شود.
این
عضو پیشین تیم مذاکره کننده هستهای ایران با بیان این که ما در مقطعی که
گزارش نوامبر۲۰۱۱ منشتر شد توجیه مناسب داشتیم که باید از آژانس خارج شویم و
همکاریمان را معلق کنیم چرا که آژانس تحت فشار و سلطه آمریکا با ما دشنمی
میکرد افزود: کیفر خواست ۱۲ مادهیی آژانس بینالمللی درباره ابعاد
احتمالی نظامی یک دشمنی و اعلام جنگ بود. تحریم به معنی اعلام جنگ است و هر
روز هم آن را تشدید میکردند و آژانس هم وارد این جنگ علیه ایران شد. در
چنین شرایطی چه دلیلی وجود داشت که به این همکاری ادامه دهیم. متاسفانه از
امکان سیاسی که بعد از حل شش موضوع باقی مانده در چارچوب مدالیته به وجود
آمد استفاده نشد و همه میدانستیم که اگر مساله مطالعات ادعایی در قالب
سیاسی حل نشود معظلی بزرگتر از مسایل باقی مانده خواهد شد اما در جریان
تغییرات سیاسی این مسایل گم شد.
وی با اشاره به افزایش نیافتن
تحریمها علیه ایران در دو سال گذشته تاکید کرد: الان دوران آتشبس است.
شاید این آتشبس به یک تفاهم درازمدت منجر شود اما بعید میدانم به صلح
کامل برسد چون دشمنی با ما از جای دیگر نشات میگیرد.
این دیپلمات
پیشین کشور با اشاره به بیانیه اتحادیه اروپا مبنی بر این که موضوع ابعاد
احتمالی نظامی باید در متن توافق جامع هستهای باشد گفت: در بین کشورهای
اروپایی فرانسویها موافق این بحث هستند و حرف فرانسه است که از زبان
اتحادیه اروپا شنیده میشود.
ناصری درباره موضوع بازدید از پارچین
با بیان این که پارچین یکی از ۱۲ موضوعی است که در قالب ابعاد احتمالی
نظامی مطرح است اظهار کرد: اگر ۱+۵ به دنبال حل مساله هستهای است به نحوی
که زودتر این مساله حل شود، دخالت کند.
این عضو پیشین تیم مذاکره
کننده هستهای کشورمان درباره سایت فردو نیز گفت: در سال ۸۴ تهدیدهای نظامی
علیه ایران مطرح بود و آقایان روحانی و آقازاده به این نتیجه رسیدند که
نطنز هم میتواند امن نباشد. پس باید محل دیگری به عنوان آلترناتیو ایجاد
شود. آنها معتقد بودند اگر طرف مقابل بداند جای امنی وجود دارد که دسترسی
به آن وجود ندارد و نمیتواند آن را نابود کند، آن وقت ناچار است به مذاکره
تن دهد و به همین دلیل طی یکی دو سال فردو به نتیجه رسید و از همان موقع
هم آمریکاییها به دنبال تعطیلی فردو بودند. در مذاکرات آلماتی آن طور که
از اخبار رسانهها استخراج میشود موضوع اصلی سایت فردو بوده است. دستاوردی
که امروز در رابطه با فردو به دست آمد در مقایسه با آن که در آلماتی قرار
بود به ما دهند یک پیشرفت اساسی و عمده است.
او درباره بحث ورود
ابعاد احتمالی نظامی به توافق جامع هستهای و انتقادهایی که در این باره
وجود دارد خاطرنشان کرد: به نفع ایران، ۱+۵، اعتبار آژانس بینالمللی انرژی
اتمی و توافق و تداوم آن است که این موضوع هم در چارچوب توافق به طور
سیاسی حل فصل شود اما اگر به هر دلیلی توافق روی این موضوعات حاصل نشود
برای ایران مهلک نیست؛ بلکه برای ۱+۵ دشوار و مشکل میشود که وقتی یک سلسله
اتهامات و مسائل حل نشده است، آنها بخواهند به سمت توافق بروند. اگر راهی
پیدا شود که این موضوع در چارچوب تفاهمهای فعلی حل شود خوب است، اگر چه
به نظر میآید مسیر رسیدن به توافق الان خیلی مثبت و سازنده نیست، بنابراین
خیلی نمیتوان امیدوار بود که در چارچوب توافق قابل حل باشد.
ناصری
در پایان تصریح کرد: موافقتها و مخالفتها درباره رسیدن به توافق بحثی
زودرس و افراطی است. هنوز تا رسیدن به یک راهحل جامع زود است و معلوم نیست
که به دست میآید یا خیر. در عین حال آن چه مردم باید بدانند و اجازه دهند
طعم شیرینی آن حس شود این است که آمریکا وادار شد در نهایت انجام غنیسازی
را بپذیرد و این یک دستاورد بزرگ برای مردم است. امروز کره جنوبی به عنوان
متحد استراتژیک آمریکا بعد از دو سال و نیم مذاکره با آمریکا به طور خصوصی
هنوز نتوانسته است این اجازه را بگیرد اما این امکان الان برای ایران
فراهم است.