به گزارش پایگاه 598 به نقل از نسیم: مخالفت
برخی از اعضای کنگره ایالات متحده با توافق هستهای میان ایران و گروه 1+5
سبب شده تا موجی از اظهارنظرهای سیاسی در این زمینه در رسانههای آمریکایی
شکلبگیرد. برخی موافق این رویکرد کنگره هستند و برخی آن را موجب خراشیده
شدن چهره واشنگتن در عرصه بینالمللی میدانند.
در همین زمینه، نشریه آمریکایی «پولیتیکو»
در گزارشی به بررسی جزئیات توافق پرداخته و با اشاره به قدرت عمل کنگره در
این زمینه، خواستار همراهی اعضا با دولت در امضای توافق هستهای شده است.
آیا توافق با ایران بزرگتر از آن است که بخواهد شکست بخورد؟ اکتبر گذشته
توجه مخالفان دست راستی دولت اوباما به سخنان «بن رادز»، مشاور اوباما جلب
شد. سخنانی که نشان میداد دولت اوباما توافق با ایران را به بزرگی تصویب
طرح اوباماکر در دوره اول ریاست جمهوری وی میدانند. مقایسه این دو
مناسبتر از هدفی است که احتمالا رادز از بیان این سخنان داشته است. توافق
با ایران به مرحلهای رسیده که یادآور حمایت و ضدیت حزبی با طرح اوباما کر
است اما مقایسه ما محدود به این مورد نخواهد بود. همانند طرح اوباماکر، اگر
مذاکرات به چارچوب اولیه توافق سیاسی برسد، به شکست کشاندن توافق بسیار
دشوار خواهد بود.
در واقع موافقان و مخالفان طرح باید از تجربه اجرای اوباماکر درس بگیرند.
اگر توافقی صورت پذیرد، به جای تلاش بینتیجه برای تخریب آن، مانند
تلاشهایی که جمهوری خواهها برای تخریب اوباماکر کردند، اعضای کنگره باید
نقشی سازندهتر ایفا نمایند. در میان کارهای زیادی که میتوانند انجام
دهند، آنها باید به دنبال حل وفصل نقاط ضعف توافق مانند برداشته شدن
محدودیتهای ایران پس از گذشت مدت زمانی مشخص از توافق باشند. آنها
میتوانند با تصویب تحریمهای بالقوهای برای آینده، ایران را مجبور کنند
که حتی در آیندهای دور نیز به دنبال بمب اتم نرود. در ضمن کاخ سفید نیز
باید به دنبال راهی برای تعامل بیشتر با کنگره در این موضوع باشد.
کنگره و کاخ سفید با استفاده از قدرت قانون گذاری میتوانند توافقی مناسب
را به توافقی مستحکمتر تبدیل کنند. از ابتدای مارس دو اتفاق در سیاست خارجی
رخ داد که مشابه اتفاقات سیاست ویرانگر «برنامه مرگ» و تاون هال در اواخر
سال ۲۰۰۹ بود. اولین اتفاق دعوت جان بینر از نتانیاهو و دور زدن کاخ سفید،
برای سخنرانی در کنگره به منظور لابی علیه سیاست خارجی رئیس جمهور آمریکا
بود. چندی از این سخنرانی نگذشته بود که نامه ۴۷ سناتور آمریکایی به رهبر
ایران منتشر شد. نامهای که به رهبر ایران توضیح میداد نباید به توافق با
اوباما اطمینان کند چرا که این توافق میتواند به راحتی توسط رئیس جمهور
بعدی و یا کنگره زیرپا گذاشته شود. هدف بسیاری از امضاء کنندگان نامه، ضربه
زدن به اختیار اوباما برای توافق و به خطر انداختن مذاکرات بود. در واقع
یکی از بزرگترین موانع موجود در مذاکرات این بود که آیت الله خامنهای
نسبت به توانایی اوباما برای انجام تعهداتش در توافق اظهار تردید میکرد.
این نامه، تنها نظر آیت الله خامنهای را تقویت کرد و مذاکرات حساس کنونی
را پیچیدهتر کرد.
یکی از تشابهات دیگر توافق با ایران و اوباماکر این است که پس از رسیدن به
توافق، تا زمانی که رئیس جمهور اکثر اختیارات و تواناییهای خود را خرج
نکند، مخالفان نمیتوانند این توافق را از بین ببرند. هر توافقی با ایران،
تا سالها نیاز به تایید کنگره ندارد، چرا که لزومی به تایید آن توسط کنگره
نیست، رئیس جمهور در مراحل ابتدایی میتواند تحریمها را تعلیق کرده و تا
مدتها درخواستی از کنگره برای رفع دائم تحریمها نخواهد شد. از طرفی
بسیاری از لغو تحریمها در ابتدای کار توسط اتحادیه اروپا صورت خواهد گرفت.
همه شواهد نشان میدهد که لغو تحریمها توسط
کنگره پس از سالهای متمادی که ایران ثابت کند به تعهداتش پایبند بوده است،
لازم خواهد شد.
هنگامی که کنگره نتواند جلوی اجرای توافق را بگیرد، تنها با توسل به
اکثریتی غیرقابل وتو (۶۷ رای) میتواند قانونی را تصویب کند که مذاکرات را
به خطر اندازد. مسلما اکنون نیز سنا به چنین اکثریتی نزدیک است اما بعید
است که پیش از ضرب الاجل مارس برای رسیدن به توافق سیاسی، دست به چنین کاری
بزند. اگر مذاکرات به توافق اولیه برسد، بحثها در واشنگتن متحول خواهد
شد. در این صورت بعید است که دموکراتها و حتی برخی از جمهوری خواهان، علیه
رئیس جمهور کاری انجام دهند. در نهایت کنگره از مقاومت کامل در برابر
توافق با ایران به مذاکره درباره متن قانون مرتبط با توافق خواهد شد. در
این صورت هم کاخ سفید برای ایجاد تغییرات در قانون کنگره به منظور حفظ
توافق با ایران، پشتیبانهای میانه رو دموکراتی در کنگره دارد.
درست مانند اوباماکر، هنگامی که توافق حاصل شود چه مورد حمایت قانون کنگره
باشد یا نه، مخالفت و تخریب آن میتواند حادثهای مانند آشفتگی در بازار
بیمه به وجود آورد. مخالفتهای با اوباماکر آشفتگی عجیبی در بازار بیمه
ایجاد کرد. در مورد توافق با ایران، تبعات مخالفت میتواند سختتر از
اوباماکر باشد. دیگر سوال این نخواهد بود که توافق، توافقی خوب است یا
توافقی بد. چه اتفاقی میافتد اگر جلوی چشم جهانیان، کنگره با رای غیرقابل
وتو توافق امضا شده توسط اوباما را کنار بگذارد؟ اگر کنگره دست به این کار
بزند و یا تحریم جدید را وضع کند، ایران محدودیتهای برنامه اتمی خود که در
واقع از توافق موقت در ژانویه ۲۰۱۴ فریز شده است را برمی دارد. شرکای
کلیدی تجاری ایران مانند چین و هند که تا پیش از این تحت فشار آمریکا و
اعتقاد به این موضوع که سوء نیت ایران بحران هستهای را بوجود آوده است،
تحریمها را به اجراء درآوردهاند، احتمالا به سرزنش آمریکا روی خواهند
آورد. تحریمها فرومی پاشد و ایران خود را فارغ از هر محدودیتی خواهد دید و
حتی ممکن از این هم جلوتر رود!
هم چنین ممکن است جنگ پنهان میان ایران و اسرائیل با احتمال افزایش حملات
تروریستی و سایبری و حملاتی چون ترور دانشمندان هستهای ایران شعله ورتر
شود. اگر برنامه هستهای ایران شتاب گیرد، ممکن است اسرائیل شروع به تهدید
نظامی کند. هم چنین اقدامات کنگره میتواند حسن روحانی، رئیس جمهور عمل
گرای ایران را تضعیف کند و تندروهایی را قدرت بخشد که همواره معتقد به
غیرقابل اعتماد بودن آمریکا بودهاند.
اقدام کنگره برای کنارگذاشتن توافق هستهای هم چنین میتواند تاثیراتی
عمیق بر جایگاه آمریکا در جهان باشد. هر توافقی که صورت پذیرد، یک توافق یک
جانبه میان ایران و آمریکا نیست، بلکه کشورهای دیگر ۵+۱ را نیز شامل خواهد
شد. علاوه بر این، هر کشوری که قصد مذاکره با آمریکا را داشته باشد، به
اختیارات آینده (کنگره و رئیس جمهور بعدی) نگاه خواهد کرد. اقدام کنگره هم
چنین کاملا در تضاد با توافقهای اجرایی خواهد بود که پیش از این امضاء
شدهاند. توافقهایی مانند اعلامیه شانگهای که راه را برای عادی کردن روابط
با چین هموار کرد. فارغ از این موارد، این اقدام کنگره احتمالا بزرگترین
شکست سیاست خارجی رئیس جمهوری توسط کنگره پس از رد پیمان ورسای در حدود یک
قرن پیش خواهد بود.
مسعود شایگان - مترجم