به گزارش پایگاه 598 به نقل از مشرق/
پايگاه کانترپانچ درباره توافق هستهاي غرب با ايران مينويسد: ما دلايل
بسياري براي خوشحال بودن از چارچوب توافق هستهاي با ايران داريم. اين
بهترين نمونه از سياست خارجي دولت اوباما يعني تعامل با دشمنان است. اوباما
توانسته است به دو تعامل مهم دست يابد: يکي با کوبا و ديگري با ايران.
هيچيک از اين دو تعامل هنوز کامل نشده است. درباره ايران، توافق هستهاي
در زمان مهمي حاصل شده است، زمانيکه خاورميانه درگير بحران است.
در مذاکره با ايران بايد به چند نکته توجه کنيم.
از
افراط در مراعات قانون بايد خودداري شود، بايد به دنبال استانداردهاي مورد
توافق براي هر دو طرف بود که ايران هم بتواند احساس پيروزي نمايد. در
حاليکه جان کري و ديگر مقامات آمريکايي درباره نرمشهاي ايران سخن ميگويند،
محمد جواد ظريف ميتواند درباره اين سخن بگويد که ايران برنامه غنيسازي
خود را تعطيل نميکند.
به تاريخ عظيم ايران و نارضايتي که اين کشور
از تحقيرهاي غرب دارد توجه کنيد. اوباما چندي پيش در مصاحبه با رزونامه
نيويورک تايمز درباه تاريخ و فرهنگ ايران سخن گفت. وي به بيانات آيتالله
خامنهاي درباره سابقه بد آمريکا در ايران اشاره کرده از اين ايران به
عنوان يک قدرت بزرگ منطقهاي ياد کرد.
در طول سالهاي مذاکره با
ايران، مقامات ايران بيش از همه خواستار احترام، عدالت و به رسميت شناختن
مشروعيت خود بودهاند. مذاکرات هستهاي اين مساله را بوجود آورده است.
محدوده
قدرت را مشخص کنيد: مطمئن باشيد که با افراد درستي حرف ميزنيد و در عين
حال موضع آمريکا را نيز تبيين کنيد. رهبر ايران هميشه به اين مساله توجه
کرده است و از تيم مذاکره خود خواسته است تا بدون توجه به نتيجه فقط وظيفه
خود را انجام دهد. در خصوص آمريکا، جمهوريخواهان و ديگران هميشه تلاش
کردهاند تا در مسير مذاکرات سنگاندازي کنند. اما، افراد درستي پاي ميز
مذاکره حاضرند و آنها ميتوانند توافق هستهاي را تنظيم نمايند.
منافع
ايرانيها را درک کنيد. مشخصاً، برداشته شدن تحريمها نکته اساسي توافق
است، اما نه به هر قيمتي. اصرار ايران براي حفظ ميلههاي سوخت در داخل کشور
براي حفظ ظاهر است و آمريکاييها نيز نگذاشتند که اين موضع باعث توقف
مذاکرات شود.
فکر نکنيد که ايرانيها غيرمنطقي، سازشناپذير،
غيرقابل اعتماد و فريبکار هستند. مذاکره کنندگان آمريکايي نيز اينطور
نيستند. خوشبختانه آمريکاييها اين را در نظر دارند که بسياري از مردم
ايران هم اينطور به آنها نگاه ميکنند.
حرفهاي خصومتآميز و خودنمايي را کنار بگذاريد؛ حرفهاي و تجاري با موضوع برخورد کنيد.
به
خاطر داشته باشيد در گذشته هم مذاکرات موفقآميزي بين ايران و آمريکا
انجام شده است. به عنوان مثال ميتوان به مذاکرات سال 2001-2002 درباره
افغانستان پس از سقوط طالبان اشاره کرد.
به سياست توافق توجه کنيد:
اين توافق بايد براي مخالفان در هر دو کشور مقبول باشد. به اين خاطر است که
جزئيات توافق مهم است. هر يک از طرفين، بيان متفاوتي درباره نقاط قوت اين
توافق دارند، نقاطي که براي منتقدان داخلي جذاب است.
نويسنده اين
مقاله در انتها مينويسد: توافق هستهاي اگر نهايي شود ميتواند عصر جديدي
را در روابط آمريکا با خاورميانه ايجاد نمايد. اگرچه سعوديها، صهيونيستها
و ديگر دوستان آمريکا مخالفت خواهند کرد، اما همکاري ايران و آمريکا
ميتواند تکه گم شده در پازل برقراري ثبات در خاورميانه باشد.