«سریال «در حاشیه» تعطیل شد»؛ چند روزی
است که این تیتر به شدت خبرساز شده است و رسانهها و افکار عمومی نیز هیچ
کدام توضیحات مدیران سیما را مبنی بر اینکه از ابتدا این سریال قرار بوده
بعد از سی قسمت تغییر فاز دهد، باور نمیکنند. چنانکه همهی شواهد به جز
این چند اظهارنظر مدیر شبکه سه و مسئولین سیما، موید تعطیلی است نه تغییر
فاز خودخواسته. از بازیگرانی که اسمشان در تیتراژ آمد، اما خودشان هیچ گاه
توفیق حضور روی آنتن را نیافتند و جملههایی مثل این جملهی «جواد رضویان»
که به رسانهها گفت «مجبوریم خداحافظی کنیم» تا نبود هیچ سناریویی برای
فاز بعدی سریال که با از پیش معلوم بودن این تغییر فاز تناقض شدید دارد. و
خب چه کسی باور میکند این همه هزینه برای دکور نسبتاً بزرگ این مجموعه فقط
جهت سی قسمت سریال صرف شده است؟
به گزارش
رجانیوز،
همهی این شواهد که حکایت از تعطیلی «در حاشیه» و تغییر محل وقوع داستان
در یک زندان دارد، نشان میدهد که «مافیای پزشکی» کشور این بار هم توانست
با نفوذ بالای خود، منتقدانش را شکست دهد و این پالس را به نظام رسانهای
کشور بفرستد که پزشکان کشور بیش از هر قشر دیگری در این مملکت، از مصونیت
نقد برخوردارند و نقد این قشر، هزینههای بسیاری خواهد داشت.
البته
نتیجهای که این بار حاصل شد، نتیجهای تکراری و به شدت مسبوق به سابقه
بود. چنانچه تجربیات سالهای اخیر نشان میدهد که تقریباً هر بار فیلم،
سریال یا یک برنامهی تلویزیونی به سراغ پزشکان رفته است، با حواشی و
اعتراضات فراوانی روبرو شده است؛ مخصوصاً اگر این فیلم، سریال یا برنامهی
تلویزیونی رویکرد انتقادی نسبت به پزشکان داشته باشد که در این صورت،
احتمال توقف ناگهانی و سانسور آن محصول رسانهای، با توجه به قدرت مافیای
پزشکی در متقاعد کردن مدیران فرهنگی بسیار بالاست.
نمایی از فیلم «دایرهی مینا» به کارگردانی داریوش مهرجویی
سابقهی
اعمال نفوذ مافیای پزشکی در توقیف آثار هنری منتقد، البته متعلق به دیروز و
امروز نیست و سابقهی آن را در سالهای پیش از انقلاب و توقیف آثاری چون
«دایرهی مینا» به کارگردانی «داریوش مهرجویی» میتوان جستوجو کرد. چنانکه
این فیلم جنجالی «مهرجویی» دربارهی پدیدهی «خونفروشی» و تجارت خون در
سالهای پیش از انقلاب، با نظر رئیس وقت جامعهی پزشکی ایران –دکتر منوچهر
اقبال که سابقهی نخستوزیری پهلوی را هم داشت- سه سال توقیف شد.
این
روند در سالهای بعد از انقلاب نیز ادامه پیدا کرد. مهمترین مصداق این
ماجرا، اعتراض گستردهی پرستاران و سازمان نظام پرستاری و پزشکی به فیلم
«شوکران» ساختهی جنجالی «بهروز افخمی» بود. چه آنکه بسیاری ازدواج یک
پرستار (با بازی هدیه تهرانی) با مردی متأهل (فریبرز عرب نیا) را غیرقابل
تحمل دانسته و تلاش زیادی برای توقیف فیلم کردند و حتی کار به تجمع
پرستاران جلوی وزارت ارشاد رسید. اما «شوکران» از این نظر که پیش از این در
جشنوارهی فجر دیده نشده و ناگهانی روی پرده رفته بود، با حمایت مدیران
وقت سینما و البته با تکیه بر فروش کمسابقهاش، در برابر این اعتراضات
دوام آورد و کار با یک جلسهی مشترک در حوزهی هنری تا حدی فیصله پیدا کرد.
بهروز افخمی
بهروز
افخمی خود ماجرای این اعتراضات را این چنین تعریف میکند: «دربارهی
«شوكران» این نكته برایم جالب بود خیلی از كسانی كه اعتراض میكردند، اصلا
فیلم را ندیده بودند و بعدا كه فیلم را دیدند نظرشان عوض شد. در حوزهی
هنری كه نمایندهی پرستاران جلسه تشكیل داده بودند، من گفتم حالا كه
«شوكران» دربارهی یك پرستار خیلی دلنشین و سمپاتیك است كه مظلوم هم واقع
میشود، ولی اگر روزی بخواهم دربارهی اشتباهات بیمارستانی كه سالانه باعث
مرگ هزاران نفر میشود، فیلم بسازم شما حق دخالت ندارید. من كار خودم را
میكنم و شما هم باید سعی كنید كار خودتان را درست انجام بدهید. من
فیلمسازم و با وزارت ارشاد و سازمان های نظارت بر این كار طرفم شما بروید
كار خودتان را درست انجام دهید.»
او
ادامه میدهد: «بعد از فیلم «شوكران» متوجه شدم جامعهی پزشكی ایران خیلی
از خود راضی ماست كه نسبت به نگاه انتقادی خیلی حساسیت دارد و سعی میكند
به هر قیمتی كه شده جلوی آن را بگیرد. شاید دلیل اصلی اش این باشد كه
پزشكان با ترس مردم از مرگ استفاده میكنند. یعنی هیج جای دیگر نمیتوان
نسبت به مردم این طور زورگویی كرد كه در بیمارستانها میكنند. رفتاری كه
پزشك و پرستاران با مریض و ملاقاتیها میكنند، از رفتاری كه ممكن است در
كلانتری با مردم شود، بدتر است و جالبتر این كه عكسالعملی هم نمیبینند.
برای این كه امید مردم به این است كه پزشك مثلاً میتواند جانها را نجات
دهد.»
نمایی از فیلم «خانهای روی آب» به کارگردانی «بهمن فرمان آرا»
اما
این تنها فیلم دوران اصلاحات نبود که با اعتراض پزشکان دچار مشکل شد.
چنانکه فیلم «خانهای روی آب» به کارگردانی «بهمن فرمانآرا» که موفق شده
بود سیمرغ بلورین بهترین فیلم جشنوارهی بیستم فیلم فجر را دریافت کند، به
شدت با اعتراض پزشکان روبرو شد و این بار، اعتراضات کارگر افتاد و دقایقی
از فیلم سانسور شد.
اعتراضات
پزشکان به «خانهای روی آب» مربوط به کاراکتر دکتر سپیدبخت –با بازی «رضا
کیانیان»- میشد که به عنوان یک پزشک متخصص زنان، چندان اخلاقی رفتار
نمیکرد و غرق در زنبارگی و مشکلات اخلاقی تصویر شده بود. به هر حال،
پزشکان در افسارگسیختهترین روزهای سینمای ایران که هر فیلمی مجوز نمایش
میگرفت و به مدد گشادهدستیهای مدیران دوران اصلاحات، ممیزی به کمترین حد
خود رسیده بود، موفق شدند فیلم «بهمن فرمانآرا»ی پرسابقه و پر یال و
کوپال را زیر تیغ سانسور ببرند.
نمایی از سریال «حلقهی سبز» به کارگردانی «ابراهیم حاتمیکیا»
اما
بعد از اینکه سینماییها متوجه شدند نمیتوانند چندان وارد مقولهی نقد
پزشکان شوند و در این رابطه دست به عصاتر شدند، حالا نوبت تلویزیون بود که
با تیغ تیز مافیای پزشکی روبرو شود. چنانکه تجربهی سریالهای تلویزیونی
نشان میدهد به جز یکی دو مورد سریال سفارشی، هر محصول تلویزیونی که به
مقولهی پزشکی کمترین ورودی داشته، با انتقادات تندی مواجه شده است. حال
میخواهد «ابراهیم حاتمیکیا» باشد با سریال «حلقهی سبز» که اعتراض شدید
فعالان حوزهی پیوند اعضا را به دنبال داشت و منجر به نامهنگاری
«حاتمیکیا» برای پزشکان شد یا «سیروس مقدم» باشد با سریال «اغما» که به
واسطهی اشتباهات پزشکی این سریال مورد انتقاد زیادی از سوی پزشکان و
پرستاران قرار گرفت.
نمایی از سریال «اغما» به کارگردانی «سیروس مقدم»
«بچههای
نسبتاً بد»، «تا ثریا» و «ساختمان ۸۵» از دیگر سریالهایی هستند که گاه به
خاطر یک قسمت یا یک اشارهی کوچک به مباحث پزشکی با اعتراض تند پزشکان
روبرو شدهاند. البته در این میان، «ساختمان پزشکان» آخرین نمونهای بوده
که به واسطهی پرداخت پررنگ به مبحث روانشناسی با اعتراضات زیادی روبرو
شد.
اما
این اعتراضات تنها محدود به برنامههای نمایشی تلویزیون نبوده است. تا
جایی که در یکی از معدود مواردی که رسانهی ملی در برنامهی «ثریا» به سراغ
مباحث پزشکی و موضوع زیرمیزی گرفتن پزشکان رفت، با هجمهی بیسابقهای از
سوی نهادهای مرتبط در حوزهی پزشکی روبرو شد و فشارهای زیادی را تحمل کرد.
تا جایی که مجالی برای ادامهی این بحث چالشی در برنامهی «ثریا» مهیا نشد.
برنامهی «ثریا» با موضوع سلامت
همهی
این موارد نشان میدهد که در روزگاری که نیروی انتظامی خود در سریالهای
تولیدیاش به این نتیجه رسیده که باید پلیس خطاکار را نیز به تصویر بکشد و
روحانیت نیز به تصویر منفی یک کاراکتر فرعی روحانی در فیلمی مثل «فرشتهها
با هم میآیند» اعتراضی ندارد، مرغ پزشکان همچنان یک پا دارد و خواستار
مصونیت از هرگونه نقد هستند.
اما
فارغ از اینکه این روزها در جلسات پشت پردهی مدیران رسانه با مسئولان
نظام پزشکی و وزارت بهداشت چه اتفاقی میافتد و سریالی مثل «در حاشیه»
خواسته یا ناخواسته متوقف میشود، قضاوت اصلی دربارهی وضعیت پزشکی در
ایران با خود مردم است و تصویر اصلی پزشکان، نه روی آنتن محافظهکار
تلویزیون که در اذهان مردم شکل میگیرد؛ جایی که فجایعی مثل کشته شدن ۹
نوزاد در یک بیمارستان به علت آلودگیهای عفونی و نابینا شدن ۱۵ نفر در
کلینیک چشمپزشکی رازی در اثر استفاده از داروهای آلوده، دور از دسترس
مافیای پزشکی رسانهای میشود و هر شنوندهای را دربارهی اوضاع بهداشت و
درمان کشور به فکر فرو میبرد.