ايسنا/
اهالي «جمعه ايراني» پس از دو ماه دوري از هم و از برنامهشان، به واسطهي
يک جشن تولد دور هم جمع شدند آن هم تولد 75 سالگي راديو؛ راديويي که براي
بسياري از آنان حکم پدر را دارد و البته آنه اين روزها از پدر خود گلهمند.
همه
حرفها در تجليل و جشن تولدي دور از خانه اتفاق ميافتد؛ از عباس محبي که
گفت جانعلي جواني بوديم که به راديو آمديم اما سوختيم تا بغضهاي منوچهر
آذري که گفت از آن موقع که اين برنامه قطع شده است، با ايما و اشاره با
آدمها صحبت ميکنم؛ انگار صداي من هم قطع شده است.
آنها با ظاهري
شاد براي شرکت در جشن تولد راديو به خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)
آمدند، اما در چشمان همهي آنها حس مشترک غم دوري از خانه و بيمهري موج
ميزد.
«جمعه ايراني» در حالي وارد 13 سالگي ميشود که اين روزها
پخش اين برنامه از راديو قطع شده است؛ با اين حال هنرمندان «جمعه ايراني»
به نحسي عدد 13 اعتقادي ندارند.
آنها ميگويند صورت خود را با سيلي
سرخ نگه داشتهاند و معتقدند هرگز در طول يک زمان طولاني، هيچ برنامه
راديويي در صبحهاي جمعه توفيقي مشابه «جمعه ايراني» را نداشته است. و اين
موفقيت شايد به دلايل ادب حرفهاي باشد که در اين برنامه رعايت شده است.
آنها
سازندگان همان برنامهاي هستند که با احتساب سالهايي که تحت عنوان «صبح
جمعه با شما» پخش ميشد، حدود سه دهه روي آنتن بوده است؛ برنامهاي که اکبر
مشکين داشته، سارنگ و صادق بهرامي داشته، منوچهر نوذري و حسين مهرپرور و
... داشته.
آنها در طول اين سالها با فراز و نشيبهاي زيادي
روبهرو بودند اما برنامهشان به قوت خود ادامه داشته و در جذب مخاطب هم
موفق عمل کرده است.
سعيد توکل (سردبير و تهيهکننده برنامه جمعه
ايراني)، عباس محبي (ايفاگر کاراکترهاي جانعلي، امين فخار، ماله چي، آقاي
نگران در «جمعه ايراني»)، منوچهر آذري (کاراکتر آقاي کارمنديان، شوتزاده،
گزارشگر ورزشي، مهران اماميه (مجري، ناصرخنگه، کمال آقا، دادافضولي)،
احسان کرمي (کاراکتر مثبت انديش، آقا لاري، آلن، مجري شصت ثانيه)، امير
سهيلي (کاراکتر آقاي جوگير، فرهادپلنگ، يقلوي، حيف نون، گيربازار)، اصغر
سمسارزاده (کاراکتر آقاي معترض، رييس باشگاه چاخانيستها،اصغرولش کن)،
اميرپارسي (مهندس پيمان، يزدي، اوستاي عبدلي)، حسين هاشمي (نويسنده آيتم 60
ثانيه و باشگاه چاخانيستها) و صادق عبدالهي (نويسنده متن مجريان، شاعر
ترانه هاي طنز، مسابقات و ...) هنرمندان «جمعه ايراني» بودند که در ايسنا
حاضر شدند و ضمن يادآوري خاطرات مشترکشان در اين سالها از توقف حال حاضر
اين برنامه گفتند.
«اما بخش غمانگيز اين است که ما الان يک خانوادهايم
اما پدر مهربانمان به فکر ما نيست»، «ما به نقطهاي رسيدهايم که حرف
همديگر را نميفهميم»، «با صداقت جلو رفتيم»، «آقاي سرافراز، سردرگمي دارد
طولاني ميشود!»،«رابطه سازمان با هنرمندان، رابطه کارفرما و کارگر است»،
«وقتي ميگويند ميشود برنامه ديگري بسازيد که 180 درجه برگردد، مسلما
اشکال از جاي ديگر ناشي ميشود...»، «تصور مديران اين است حالا که من آمدم
پس بايد راديو را عوض کنم»، «مسوولان ما آستانه تحملشان پايين است»، «چطور
يک موقع ما راديويي بوديم براي هر دردي درماني، حالا ما خودمان زهر هلاهل
شديم؟»
اين گزارش تکميل ميشود.