به گزارش پایگاه 598 به نقل از تسنیم، پایگاه پانوراما الشرق الاوسط در مطلبی به قلم الشرقاوی با عنوان آیا شمارش معکوس برای جنگ زمینی در یمن شروع شده، آورده است: هنگامی که رئیس جمهوری آمریکا در گفتوگویی با توماس فریدمن گفت که خطر ضد عربستان سعودی از ناحیه داخل است و نه از سوی ایران، در واقع به شکل ضمنی به درگیریهای داخلی خاندان حاکم در عربستان به ویژه میان محمد بن سلمان و محمد بن نایف جانشین ولیعهد اشاره کرد.
محمد بن نایف به سبب بیماری آلزایمر ملک سلمان- که تمرکز خود را از دست داده است و توان امضای احکام را ندارد- در راستای تقویت ارتش حرکت میکند و این را از دخالت در یمن انجام میدهد. وی میکوشد که تکروی کند و قدرت خود را بسط دهد موضوعی که نگرانی جانشین ولیعهد درباره تلاش از سوی محمد بن سلمان برای کنار زدن وی را با وجود حمایت آمریکا را دنبال داشته است.
این بیانگر این واقعیت است که اعلام جنگ از مدتها قبل انجام شده بود و تنها ملک سلمان ساعاتی قبل از جنگ علیه یمن آن را اعلام کرد. در واقع اعلام جنگ از سوی سفیر عربستان در واشنگتن و هفتهها پس از رایزنی صورت گرفت و نه از سوی ریاض.
هنگامی که رهبر ایران در پنجشنبه گذشته اعلام کرد که سیاست خارجی عربستان سعودی از آرامش برخوردار و مبتنی بر ثبات است اما تعدادی از افراد بیتجربه (شاهزاده محمد بن سلمان) تصمیمگیرنده هستند، موضوع درستی است زیرا اولین باری است که سعودیها وارد جنگ مستقیم بدون در نظر گرفتن تبعات فاجعه بار آن ضد سعودیها و منطقه میشوند.
الشرقاوی مینویسد: منابع ایرانی به نقش خبیث انگلیس در پشت پرده با توجه به شناخت دقیقی که از منطقه دارند، اشاره کردهاند و در واقع تصممگیرنده جنگ را انگلیسیها میدانند.سخنان امیر عبداللهیان که اعلام کرده بود سعودیها نباید روی حمایت واشنگتن حساب باز کنند، شاید اینگونه تلقی شود که طرف آمریکایی به اطلاع ایران رسانده است که دخالت نظامی در حمایت از سعودیها نمیکند زیرا تضعیف حوثیهایی که با تروریسم مبارزه میکنند، این کشور فقیر را به بزرگترین مرکز امن القاعده و همپیمانان آن تبدیل میکند که به زیان منافع آمریکا و خطری برای منطقه است.
حضور القاعده در جنوب و حضرموت به مثابه پیامی به رژیم سعودی است. اطلاعات آمریکا که از مدتها قبل در یمن حضور دارد، به خوبی میداند که تضعیف حوثیها در این کشور به تقویت القاعده و دامنه نفوذ آن در استانهای جنوبی شرقی یمن منجر خواهد شد و یمن را به محلی برای جولان دادن القاعده و شاخههای آن تبدیل میکند و آمریکا تاریخ طولانی جنگ با القاعده در یمن دارد.
الشرقاوی آورده است: اطلاعاتی قبل از شروع جنگ در دست است که هواپیماهای قطری اقدام به انتقال تعداد زیادی از اعضای القاعده به یمن کردهاند و در حال حاضر ملاحظه میشود که سعودیها اقدام به تجهیز تروریستهایی از راه هوا میکنند و همزمان با آنچه مقاومت افراد وابسته به مزدور فراری عبد ربه منصور هادی در تلاشی برای اینکه آنچه در یمن رخ میدهد، جنگ داخلی میان مقاومت وابسته به منصور هادی و حوثیهاست. این نمایشی است که به علت دستاوردهای سریع ارتش و نیروهای کمیتههای مردمی یمن با توفیقی همراه نشد و ارتش و نیروهای مردمی عدن و برخی مناطق جنوب شرقی را از کنترل القاعده و طرفداران سعودیها خارج کردند.
این که آمریکا اعلام کرده است که از سعودیها حمایت لجستیکی و اطلاعاتی میکند، به این معنی است که محمد بن سلمان را در گرداب یمن گرفتار کند و همه روزنهها را بر روی وی ببندد و آنگاه طرحهای خود را در یمن و عربستان با هم اجرایی کند.
ایران میزان خطرناک بودن بازی را دریافته است و رهبر ایران در پیامی آشکار بیان کرد که آمریکا سیلی دردناکی در یمن خواهد خورد و عربستان در گرداب یمن فرو میرود و این بدان معنی است که تهران در برابر کشتار ملت یمن بیتفاوت نیست. ایران اراده ملتها را قویتر میداند و پیروز نهایی را این اراده میداند.
سیدحسن نصرالله دبیرکل حزب الله نیز اخیرا در گفتگویی با الاخباریه سوریه، شکست عربستان در یمن را آشکار و دارای تاثیرات بر منطقه دانست. مفهوم آن این است که جنگی که فاجعه محسوب میشود، میتواند به یاری الهی به تقویت و تحکیم محور مقاومت ضد محور توطئه منجر شود.
الشرقاوی مینویسد: اگر بخواهیم دقیقتر نگاه کنیم، باید تجاوز عربستان سعودی به یمن را طرحی آمریکایی برای پایان دادن به رژیم سعودی به عنوان منبع تروریسم و منبع تفکر تکفیری و تجزیه شبه جزیره بدانیم.
در واقع آمریکا به دنبال شکست سعودی در یمن با تجزیه آن به سه شیخ نشین نجد، حجاز و منطقه شرقی و تجزیه یمن به یمن جنوبی و شمالی و ملحق کردن نجران، عسیر و جیزان به یمن شمالی هستند که این دخالت زمینی انصارالله به این مناطق از طریق جنگ آزادی بخش است موضوعی که سید حسن نصرالله در سخنان اخیر خود آن را بعید ندانست و ورود انصارالله به یمن را وارد دانست.
از سوی دیگر سعودی که در وارد کردن پاکستان و ترکیه به جنگ یمن شکست خورده است هرگز از رسیدن به اهداف خود دست بر نمیدارد و تصمیم به ادامه بازی خطرناک گرفته است و معتقد است که با پول و سلاح و مشارکت مصر و اردن میتواند به پیروزی برسد.
پاکستان با وجود اینکه همپیمان محکم آل سعود است از اولین تعهد خود عقبنشینی کرد و موضوع را به پارلمان ارجاع داد و علت ورود هند و چین به عرصه است زیرا چین به اسلام آباد در وارد شدن به جنگ یمن هشدار داد و هند دشمن پاکستان نیز تلاشهای مخفی را در سازمان ملل و پشت پرده برای خلع سلاح هستهای پاکستان آغاز کرده است تا این پاکستان را کشوری غیر مسئول و در آستانه ماجراجویی نظامی خارج مرزی معرفی کند. علاوه بر این اوضاع داخلی پاکستان به سبب تهدیداتی که ارتش پاکستان با آن از سوی القاعده و طالبان روبرو است، مساعد نیست مشکلات طایفه ای را نیز باید به آن افزود به ویژه که بیست درصد از بافت اجتماعی این کشور را شیعیان تشکیل میدهند.
همه این عوامل پارلمان پاکستان را به سوی اتخاذ تصمیم عدم مشارکت در ائتلاف سعودیها سوق داد تا پاکستان به عنوان یک کشور میانجی برای حل مسالمت آمیز بحران در سازمان ملل و همکاری اسلامی تبدیل شود. با این حال این تصمیم هرگز مانع از این نخواهد شد که مقامات آن بگویند ملت پاکستان از سعودیها اگر امنیت آن در خطر قرار گیرد، حمایت میکنند و امروز در منطقه شمالی با عراق صدهزار نظامی پاکستانی حضور دارد و این علاوه بر 30 هزار نظامی اردنی برای حمایت از عربستان از خطر داعش به سبب جنگ در الانبار عراق است.
اما ترکیه که مقامات آن در ابتدا از حمایت از اقدام نظامی عربستان به یمن سخن گفتند و محمد بن نایف نامهای به تهران با این مفهوم که سعودیها در جنگ علیه حوثیها جدی هستند را ارسال کردند و یمن را خط قرمز دانستند و بر حمایت از راه حل سیاسی مورد نظر ریاض تاکید داشتند، به ناگاه پا پس کشیدند و اردوغان در سفر اخیر خود به تهران اعلام کرد که ترجیح میدهد نقش میانجی میان ایران و عربستان داشته باشد زیرا ترکیه از یمن دور است و علاقه ای برای درگیری در آنجا ندارد. حقیقت این است که اردوغان فرصت طلبی است که در هر لحظه تغییر مسیر می دهد.
اردوغان که خود بازنده اوضاع در عراق و سوریه می داند و احساس انزوا می کند و با توجه به اینکه اوضاع اقتصادی ترکیه دستخوش تحولات و بحران است پس از اینکه از احتمال توافق میان ایران و پنج به علاوه باخبر شد تصمیم به نزدیک شدن به ایران و تصمیم به دادن برخی امتیازات در مقابل تضمین عبور نفت و گاز ایران به اروپا به جای عراق و سوریه و یونان با این امید که تهران قیمت گاز را کم کند، گرفت. وی به دنبال سرمایه گذاری در بازارهای ایران پس از رفع تحریم ها برآمد.
از بُعد سیاسی ترکیه به دنبال این است که قدرت بزرگ در منطقه بماند و رهبری سنی ها را در منطقه برعهده گیرد تا نوعی توازن با ایران برقرار شود و این خواسته آمریکا نیز هست. اردوغان بدش نمی آید که عربستان در گرداب یمن فرو رود و از صمیم قلب چنین آرزویی می کند و هم اکنون منتظر فاجعه است از سویی ورود مصر در جنگ زمینی در صورتی که عبدالفتاح السیسی تصمیم به ماجراجویی بگیرد نیز اخوان المسلمین را وضع بهتری قرار می دهد.
بر اساس آنچه منابع آمریکایی اعلام کرده اند سعودی ها تصمیم به جنگ زمینی علیه یمن به هر قیمتی گرفته اند و آنها به دنبال موضع نهایی مصر برای مشارکت در این جنگ هستند اگر السیسی تصمیم به عقب نشینی بگیرد به طور حتم سعودی ها با همکاری با قطر و ترکیه به دنبال انتقام گیری برخواهند آمد.
از سویی مسئولان ایرانی ضمن مخالفت با تجاوز به یمن تاکید کرد اند ایران در هشدارهای خود جدی است و همپیمانان آن به ویژه روسیه که خواستار تسویه حساب با سعودی ها به سبب جنگ نفتی است است و چین که به دنبال به خاک مالیدن دماغ آمریکا در منطقه است به سبب تلاش های تخریبی ضد منافع اقتصادی این کشور در شرق آفریقا هستند از ایران حمایت می کنند.
در راستای ورود به جنگ زمینی احتمالی سعودی ها نود روستا مرزی با یمن را تخلیه کرده اند و اخباری درباره استقرار توپ در نزدیکی صعده و حجه مخابره شده اند و حملاتی را به منطقه حجه با هدف رصد واکنش انصارالله انجام داده اند.
این در شرایطی است که منابع آمریکایی از دخالت زمینی از طریق هلی برن کماندو در عدن سخن می گویند که هدف آنها متمرکز کردن انصارالله و ارتش و کمیته های مردمی در منطقه جنوب است زیرا حمله از شمال است.
الشرقاوی می نویسد: به درستی نمی دانیم که حمله زمینی چه زمانی شروع می شود اما می توانیم بگوییم که جنگ آنگونه که سعودی ها مایل هستند به پایان نخواهد رسید بلکه همانطور که سید حسن نصرالله دبیر کل حزب الله و آیت الله خامنه ای رهبر ایران اعلام کرده اند آل سعود یهودی و حامیان آنها در گرداب یمن برای همیشه دفن می شوند و شر آنها تمام می شود و منطقه از شر آنها راحت می شود و صلح در دنیا حاکم می شود.از یمن امت اسلامی جدیدی متولد خواهد شد و امنیت و ثبات حاکم خواهد شد.عصر ملتهای مستضعف که وعده آن در قرآن کریم داده شده، فرا رسیده است.