به گزارش پایگاه 598، در پی انتشار یادداشت روز مورخ 94/1/17 با عنوان «5هزار بزرگتر از 19
هزار!» و طرح انتقادات مستندی درباره اظهارات ذوقزدگان توافق لوزان، آقای
صادق خرازی که در بخشهایی از آن یادداشت به برخی سخنان وی استناد شده بود
جوابیهای ارسال و خواستار انتشار آن شد. ذیلا بخشهای اصلی از جوابیه
طولانی ایشان و توضیح مختصر کیهان تقدیم خوانندگان گرامی میشود:
در
جوابیه آقای خرازی آمده است: «جناب آقای حسین شریعتمداری در سرمقاله کیهان،
مواردی را درباره اظهارات بنده در گفتوگوی ویژه خبری شبکه دوم سیما
پیرامون بیانیه سوئیس و نیز مذاکرات هستهای مرقوم داشتهاند که جهت تنویر
افکار عمومی و رفع شبهات و ادعاهای بیاساسی که در این مطلب آمده، توضیحاتی
چند عرض میکنم:
مدیرمسئول محترم روزنامه کیهان ظاهرا هنوز تفاوت
توافق و تفاهم را درک نکردهاند. آنچه در لوزان به دست آمد، نه یک توافق که
یک تفاهم بر سر راهحلهای دستیابی به توافق هستهای است. چنانکه آقای
دکتر ظریف، وزیر محترم امور خارجه در گفتوگوی تلویزیونیشان تصریح کردند
آنچه در لوزان قرائت شد، یک بیانیه غیرالزامآور و در واقع چرکنویسی است
که راهحلها در آن قید شده و ما در نهایت یک توافق بینالمللی حداکثر تا
10 تیر خواهیم داشت. از این جهت نیاز به ذکر این بود که مشخص شود مدعی
«انتقادهای مستند»، خود از درک چیستی متنی که قرائت شد نیز عاجز است.
ادعای
عجیب کیهان درباره «دستافشانی رژیم صهیونیستی برای توافق یاده شده» که من
را نیز متهم به همراهی با آن کردهاند، مصداق همان ضربالمثل خسن و خسین
هر سه دختران مغاویه است. لابد کیهان اطلاعات یا ارتباطاتی ویژه با نهادهای
صهیونیستی دارد که از «ذوقزدگی» آنان مطلع است. خوب است کیهان مستنداتش
درباره عدم مخالفت اسرائیل با بیانیه لوزان که حتی مقامات آمریکایی نیز بر
آن اذعان کردهاند، منتشر کند؛ چرا که همگان از چنین اطلاعات ویژه یا
تحلیلهای خاصی برخوردار نیستند که از مخالفتهای علنی مقامات رژیم
صهیونیستی با تفاهم هستهای، برداشت دستافشانی کنند.
بنیامین
نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل در گفتوگویی با شبکه خبری سیانان شکوه کرده
که «این تفاهم بخش عظیمی از زیرساختهای هستهای ایران را دست نخورده باقی
میگذارد. حتی یک سانتریفیوژ هم برچیده نمیشود. حتی یکی از تاسیسات
هستهای تعطیل نخواهد شد. هزاران سانتریفیوژ همچنان خواهد چرخید. این
توافق، توافق بدی است.» نتانیاهو پس از اعلام تفاهم هستهای نشست اضطراری
در کابینه برگزار کرد و با ناخشنودی عمیق گفت «این توافق حیات و بقای
اسرائیل را سخت به خطر میاندازد». یووال اشتاینیتز، وزیر اطلاعات و امور
راهبری اسرائیل گفته ایران هیچ امتیاز مهمی نداده است و تهدید کرده «از همه
امکانات برای جلوگیری از دستیابی ایران و قدرتهای جهانی به توافق
هستهای» استفاده میکند، موشه یعلون، وزیر جنگ اسرائیل توافق لوزان را
«اشتباهی تاریخی» خوانده است، جان بینر رئیس جمهوریخواه مجلس نمایندگان
آمریکا از توافق لوزان ابراز نگرانی کرده و آن را هشداردهنده خوانده است،
حتی سرکرده منافقین از تفاهم لوزان ابراز نارضایتی کرده است و ... بهتر است
روزنامه کیهان به شعور بیدار ملت بزرگ و فهیم ایران احترام بگذارد و در
عصر انفجار اطلاعات، از خبرسازیهای کاذب و تحلیلهای غیرمستند و
نتیجهگیریهای خلاف واقع خودداری کند.
ادعای عجیب دیگر کیهان این است
که با نقل این جمله من که «قبلا حتی اجازه داشتن یک سانتریفیوژ را به ایران
نمیدادند، اما اکنون میتوانیم بیش از 5هزار دستگاه سانتریفیوژ داشته
باشیم» نوشته «این پرسش را بیپاسخ میگذارند که چرا ابتدا و انتهای این
گزاره را حذف کردهاند؟! مثلا نمیفرمایند که مخالفت حریف با برخورداری
ایران «حتی از یک سانتریفیوژ» در دوران اصلاحات و حاکمیت همفکران و
همحزبیهای ایشان بر دولت بود که از ترس حمله نظامی آمریکا حاضر نبودند،
فعالیتهای تعلیق شده هستهای بعد از اجلاس سعدآباد را از سر بگیرند ولی
فرزندان انقلاب و دانشمندان هستهای کشورمان به باجخواهی دشمن تن ندادند و
با تلاش و ایثار شبانهروزی خود ضمن از سرگیری فعالیتهای تعلیق شده،
تعداد سانتریفیوژها را به 19 هزار دستگاه رساندند.» عجیبا و غریبا! خوب است
خیلی از آن زمان نگذشته که حافظه تحلیلگران کیهانی، چنین فرتوت و فرسوده
شده که از خاطرشان - شاید مصلحتی- رفته که تعلیق غنیسازی اورانیوم در
آخرین روزهای عمر دولت اصلاحات شکست. در سپتامبر 2003 تعلیق غنیسازی
اورانیوم برای ایران الزامی شد و ایران دو سال تعلیق غنیسازی را به اجرا
درآورد اما تنها گازدهی در نطنز تعلیق شده بود. تعلیق هم در اختیار ایران و
کاملا «داوطلبانه» بود که ایران به طور اختیاری برای ارائه حسننیت جهت
همکاریهای خارج از چارچوب ان.پی.تی، غنیسازی را تعلیق و کاملا
داوطلبانه رفع تعلیق کرد.
آقای شریعتمداری مدعی است این گفته من که
«امروز روز عزای اسرائیل و مخالفان داخلی توافق است»، ناسزاگویی است. گرچه
اشاره من به مخالفان کلی توافق بود و نه صرفا مخالفان داخلی، اما ای کاش
خوشحالی مدعیان داخلی را از این پیروزی بزرگ میدیدیم که خلاف حرف من ثابت
شود. ای کاش منتقدان داخلی به جای مخالفت صرف، راهحل ارائه میدادند یا
راهکاری پیشنهاد میکردند تا قدرتهای جهانی به پروسه دانش هستهای اذعان
کنند.
در پایان باید به آقای شریعتمداری متذکر شوم که ملاک عمل ما
اعتماد رهبر معظم انقلاب به تیم مذاکرهکننده هستهای است که در مقاطع
مختلف ابراز داشتهاند. مقلدان رهبری هیچگاه خلاف تشخیص و نظر معظمله
رفتار نمیکنند. اگر ایشان خود را مقید به اطاعت و مقلد ایشان میدانند،
طبق تشخیص و اعتماد ایشان عمل کنند. من حاضرم که در مناظرهای ابعاد آن را
واشکافی کنم تا نشان دهم کیهان چگونه با نظرات داهیانه مقام معظم رهبری
سازگاری نداشته و چگونه با وجود تاکیدات معظمله بر «جذب حداکثری و دفع
حداقلی» رویهشان دفع حداکثری و جذب حداقلی بوده است؟ تا نشان دهم سقف برخی
مدعیان چقدر کوتاه و ابعادش محدود است و چطور بر دلسوزان نظام و انقلاب و
کشور با قلم تیغ تیز کشیدند؟
کیهان: پاسخ ما به جوابیه آقای صادق خرازی
همان یادداشت مورد اشاره است و فقط توضیح مختصری درباره جوابیه وی را خالی
از فایده نمیدانیم:
ایشان ادعا کردهاند که مدیر مسئول کیهان «تفاوت
توافق و تفاهم»را نمیداند که ظاهرا قصد منحرف کردن صورت مسئله را
داشتهاند.چراکه بحث درباره «بیانیه»یا «توافقنامه» بود نه «توافق و تفاهم»
ولی از آنجا که ایشان متوجه شدهاند که نمیتواند یک سند الزامآور را
«بیانیه مطبوعاتی» قلمداد کند، به فکر تغییر صورت مسئله افتادهاند.
اعتراض
کردهاند که چرا به اظهارات مقامات خارجی استناد میکنید؟! باید گفت
استناد به نظر آنان همه جا با سمت و سوی نشان دادن میزان خباثت و عهدشکنی
آنها صورت گرفته است. آیا در کلام خداوند متعال برای نشان دادن ماهیت پلید
فرعونها و نمرودها به سخن آنان اشاره نشده است؟! و اگر چنین نبود چرا
رسانههای غربی و صهیونیستی یکسره به کیهان ناسزا میگویند و در مقابل،
نتانیاهو از اصلاحطلبان با عنوان بزرگترین سرمایه اسرائیل در ایران یاد
میکند و اوباما حمایت از آنها را برای آمریکا استراتژیک میداند؟ حتی
عبدالمالک ریگی نیز همراه با بهاییان و منافقین و سلطنتطلبان و... به
حمایت آشکار از آنها برمیخیزد!؟آیا جناب خرازی تاکنون نظر اسرائیل و
آمریکا درباره خود و همحزبیهای مدعی اصلاحات خود را نفی کرده است؟! و یا
با اعلام برائت از مدعیان، خود را از دایره و شمول آنها خارج ساخته است؟!
این نکته نیز با توجه به اظهارات ایشان قابل یادآوری است که نامه
ذلتبار آقای صادق خرازی به جرج بوش در اواخر دوره اصلاحات از حافظه تاریخی
ملت ایران پاک نشده است که ... بماند!